زندگی شیفته‌های مدلینگ چگونه می‌گذرد؟

دسته: جامعه شناسی جنابی , مطالب برگزیده
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۲۸ دی ۱۳۹۵


زندگی شیفته‌های مدلینگ چگونه می‌گذرد؟

زندگی شیفتههای مدلینگ چگونه میگذرد؟

 

704223060

از خواب بیدار میشود. صبحانه مختصری میخورد و کارهای جزیی روزانه را انجام میدهد. بعد ساک ورزشیاش را میاندازد روی دوشش و باشگاه میرود. آنجا دوساعتی میماند. بعد از باشگاه، دوش و ناهار سبک. برنامه عصرها معمولاً با بچهها میگذرد. منظور از بچهها، دوستهایش هستند. توی مراکز خرید میگردند یا کافیشاپ جمع میشوند. شبها اگر قرار میهمانی نداشته باشد، ترجیح میدهد در خانه سریال ببیند.

آخر هفته‌ها البته معمولاً یکی دو میهمانی دعوت است. این، برنامه زندگی مانیاست؛ 24 ساله، قدبلند و باریک‌اندام. لیسانس حسابداری را گذاشته درِ کوزه و نانِ قد و بالایش را می‌خورد. خودش می‌گوید مدل است؛ اما پول زیادی بابتش نمی‌گیرد. آن‌قدر ناچیز که اصلاً گفتن ندارد. البته به گفته خودش، آنهایی که اسم‌ورسمی به هم زده‌اند، پول خوبی بابت کار دریافت می‌کنند. اسم چندتایشان را هم می‌برد. همانهایی که چند وقت پیش بازداشت‌شده بودند. خیلیها هم هستند که اصلاً پولی نمی‌گیرند. صرف این‌که ازشان به‌عنوان مدل، عکاسی شود برایشان کافی است. بیشترشان برای مزونها کار می‌کنند. طرف، لباس را از ترکیه و چین می‌آورد و تن مانکن می‌کند و عکس تبلیغاتی می‌گیرد و عکسها را در صفحه اینستاگرام و کانال تلگرامش می‌گذارد؛ به همین راحتی.

«صورت مدلها در عکسها معمولاً پیدا نیست. برای حفاظت از خودشان.» این را سحر می‌گوید. او هم مدل است. از همان اینستاگرامیها: «چند نفر هستند که خیلی معروف شده‌اند. کارشان را از سالنهای آرایشی شروع کردند و حالا برای بعضی برندها کار می‌کنند. رابطه‌ای هم هست. آنها شرایطشان خوب است و برای خودشان برو و بیایی دارند. بادیگارد دارند و هر جا نمی‌روند. نمی‌شود بهشان نزدیک شد». سحر از طریق یک آگهی در تلگرام، جذب این حرفه شده. اگر بشود اسمش را حرفه گذاشت. شرایط را داشت و جذب کار شد. قد 175 سانتیمتر. آن‌جور که می‌گوید، دختران زیادی برای کار مراجعه کرده بودند. حتی با قد 160 سانتیمتر: «بعضی‌هایشان اعتمادبه‌نفس عجیبی داشتند. ادعا داشتند مدل هستند. چند عکس هم به‌عنوان نمونه کار آورده بودند. عکسهای آتلیه‌ای معمولی که هرکسی می‌تواند داشته باشد. اصلاً مشکل همین است. هرکس چهارتا عکس در آتلیه انداخته، فکر می‌کند مدل است. حالا نمی‌دانند مدل بودن شرایط فیزیکی خاص دارد. تازه در ایران قد 175 سانتیمتر بلند است، اگر خارج از ایران بخواهیم کار کنیم که جزو مدلهای کوتاه‌قد هستیم»!

مدلها ناچارند وقت زیادی را در آرایشگاه بگذرانند. ظاهر آراسته، ابزار کار آنهاست گرچه معمولاً آنچه دریافت می‌کنند، بسیار کمتر از هزینه‌ای است که بابت آراستگی ظاهرشان می‌پردازند.

«من عاشق کانال فشن هستم. زیاد هم نگاه می‌کنم. آنجا مدلها را همین‌طور خارج از محل کارشان که ببینی، خیلی ساده و بی‌آرایش هستند. دلیلش این است که آنها حرفه‌ای هستند و با کمپانیهای بزرگ قرارداد دارند. اینجا ولی این‌طور نیست. یک کار موقت است که آن‌هم به خیلی چیزها بستگی دارد. الآن اوضاع مالی مزونها زیاد خوب نیست. برای هر شات عکس نهایتاً 50 هزار تومان می‌دهند. چیزی نمی‌شود. بیشتر کسانی که این کار را می‌کنند فقط به خاطر علاقه‌شان است. همه دوست دارند لباس قشنگ بپوشند و جلوی دوربین ژست بگیرند». شیما اینها را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «کار مدلینگ برای پسرها خیلی راحت‌تر است. کسی کاری به کارشان ندارد. برای خود من اما هم مشکل خانواده وجود دارد و هم مشکلات امنیتی. همین‌طوری کسی کاری به کارمان ندارد اما ممکن است یکهو گیر بدهند. من خودم چون حوصله دردسر ندارم، برای مزونهای مانتو کار می‌کنم که عکسهایشان هم باحجاب کامل است».

شیفتگان مدلینگ معمولاً دختران بین 16 تا 25 ساله هستند. این را می‌شود از کامنتهایی که زیر یک آگهی جذب مدل گذاشته‌شده، فهمید. دخترها سن و قد و وزنشان را نوشته‌اند و یکی دو جمله کوتاه چاشنی‌اش کرده‌اند. بعضی جملات قابل‌توجه‌اند. مثل این‌یکی: «از بچگی آرزو داشتم مدل شوم. اگر من را قبول نکنید ناچارم برای کار به ترکیه بروم». یا این‌یکی: «لطفاً فکر تبلیغ لباس برای افراد درشت‌اندام هم باشید. من با قد 172 سانتیمتر و وزن 80 کیلو، برای مدلینگ در این فیلد کاملاً مناسب هستم». یکی دیگر نوشته: «من 16 ساله و قدم 161 است ولی هنوز در سن رشد هستم و در صورت پذیرفته شدن، حتماً تا چند ماه آینده قدم بلندتر می‌شود.» یکی دیگر خانمی 42 ساله است که اصرار دارد دارای قد و وزن ایده‌آل برای مدلینگ است و اطمینان می‌دهد که سنش اصلاً به چهره‌اش نمی‌خورد. بین تمام کامنتها، اما یکی‌شان شاید بیشتر از بقیه قابل‌توجه باشد: «من پسری 22 ساله هستم که به لحاظ چهره و فیزیک، کاملاً به دخترها شباهت دارم». متقاضیان شماره تلفنهایشان را گذاشته‌اند و احتمالاً امیدوارند با آنها تماس گرفته شود تا شاید به جرگه مدلهایی بپیوندند که به عشق پوزینگ یا همان ژست گرفتن جلوی دوربین، برای خود رؤیا می‌بافند؛ رؤیاهایی مثل حباب. منبع: خبر آنلاین- روزنامه ایران


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۶۵
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *