راههای درمان یک بیماری روحی!
راههای درمان یک بیماری روحی!
راههای درمان یک بیماری روحی!
آمنه اسفندیاری
امام کاظم علیهالسلام فرمودند: زراعت در زمین هموار مىروید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت، در دلهاى متواضع جاى مىگیرد نه در دلهاى متکبر. خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. (تحفالعقول، ص 396)
یکی از بیماریهای روحی که در اسلام از گناهان کبیره، و از مهلکات عظیمه به شمار میآید که متأسفانه اغلب دامنگیر برخی از انسانها بوده و مانعِ رسیدن آنها به کمال است، «کبر و خود برتربینی» است. همانطورکه حضرت امام صادق (علیهالسّلام) میفرمودند: کبر و بزرگی، جامهایست که مخصوص خداوند بینیاز و شایسته آن ذات مقدس است. کسی که با او در این صفت به معارضه برخیزد و به مردم بزرگی بفروشد خداوند جز پستی و حقارت چیزی بر او نمی افزاید. (کافی، ج2، ص309) و نیز امام کاظم علیهالسلام در این رابطه فرمودند: زراعت در زمین هموار مىروید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت، در دلهاى متواضع جاى مىگیرد نه در دلهاى متکبر. خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. (تحفالعقول، ص 396).
ما در این نوشتار بعضی از راههای درمان این رذیله اخلاقی را بررسی میکنیم و در آخر داستان کوتاهی در این رابطه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیان میداریم:
راههای درمان خود برتربینی:
1ـ اگر مؤمن بهخاطر مالی که دارد و یا قدرت و سلطهای که بر دیگران دارد، این حالت برای او پیدا شده است، به فکر دارایان و قدرتمندان گذشته بیفتد. چه بسا افرادی که به مراتب قدرت و ثروتشان بیش از او بود، خداوند آنان را هلاک کرده و اثری از آنان در عالم باقی نمانده است. چنانکه قرآن کریم همین نصیحت را به قارون کرد که آنقدر به خود نبال، و در برابر پیغمبر خدا (موسی (علیهالسلام)) مخالفت مکن، به قدرت و ثروتت مغرور مباش، که دیگران قبل از تو بودند هلاک شدند و اثری از آنان نیست. درحالیکه قدرت ثروتشان بیش از تو بود. «قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْم عِنْدِی أَوَ لَمْ یعْلَمْ أَنَّ اللّهَ قَدْ أَهْلَک مِنْ قَبْلِهِ مِنَ القُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّهً وَأَکثَرُ جَمْعاً وَلا یسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ المُجْرِمُونَ». (قصص 78).
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمود : هرکس خودش را بهتر از دیگران بداند، او از متکبران است. حفص بن غیاث مى گوید: عرض کردم: اگر گنهکارى را ببیند و به سبب بىگناهى و پاکدامنى خود، خویشتن را از او بهتر بداندچه؟ فرمودند: هرگزهرگز! چهبسا که او آمرزیده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسى علیهالسلام را نخواندهاى؟ (اصول کافى، جلد8، صفحه128).
2ـ اگر مؤمن از کثرت عبادتش عجب پیدا کرد، به خود بگوید: تو هرچه عبادت کنی، به پای شیطان نمیرسی؛ زیرا او به تعبیر مولاعلی علیهالسلام شش هزار سال خدا را عبادت کرد، ولی بهخاطر یک تکبر و غرور و حالت خودخواهی، همه آن عبادات را یکجا باطل کرده و مورد لعن حضرت حق قرار گرفت.
«فَاعْتَبِرُوا بِمَا کانَ مِنْ فِعْلِ اللّهِ بِإبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَجَهْدَهُ الْجَهِیدَ، وَ کانَ قَدْ عَبَدَاللّهَ سِتَّهَ آلاَفِ سَنَه، لاَ یدْرَی أمِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الاْخِرَهِ، عَنْ کبْرِ سَاعَه وَاحِدَه. فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یسْلَمُ عَلَی اللّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیتِهِ؟». (نهجالبلاغه خطبه 192).
پس انسان هرچند هم که عبادتش بسیار باشد، نباید مغرور گشته و خیال کند که به کمال نهایی خویش راه یافته است، بلکه باید بداند که انسان تا زنده است، هدف تیر شیطان و نفس اماره است و در هرحال باید خود را ضعیف و محتاج به مدد و کمک حضرت حق ببیند.
3ـ اگر حالت عجب بهخاطر علمی که دارد برای او پیدا شده است، اولاً: به خود بگوید که انسان با مبتلاشدن به مرضی همانند مرض «حصبه» و یا یک ضربه مغزی که در حادثه رانندگی برای او پیش آید ممکن است همه علومِ خود را یکجا فراموش کند، و دیگر از علم و دانش در او خبری نباشد. چیزیکه به این آسانی از انسان گرفته میشود، نمیتواند مایه غرور باشد. چنانکه آیتاللّه شیخ مرتضی حائرییزدی (ره) میفرمود: یکی از علمای بزرگ قم به سبب مرض «حصبه» تمام معلومات خود را از دست داده بود. حتی گاهی راه منزلش را نیز فراموش میکرد. ثانیاً: علمی که در او عمل نبوده و همراه با تهذیب و تزکیه نفس نباشد، آن علم برای صاحبش وبال است نه کمال، تا مایه غرور و خودخواهی گردد. لذا قرآن کریم میفرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراهَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها کمَثَلِ الحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً؛ (جمعه 5) کسی که سینه خود را انبان علم قرار داده و به هر طرف میرود، علم بسیاری را حمل میکند، ولی آن علم همراه با ایمان و تهذیب نفس نبوده و از عمل خبری نیست، این انسان همانند الاغی است که کتب علمی بسیاری را بر آن بارکرده و از جایی به جایی منتقل میکند، ولی از آن کتب سودی نبرده و طرفی نمیبندد».
ثالثاً: بداند که علم او در جنب علم شیطان اندک است، چه رسد به علم رحمن؛ زیرا شیطان حتّی از خواطر نفسانی انسانها خبر دارد. لذا به محض اینکه انسانی قصد کارِخیری را نموده، شیطان اطلاع پیدا میکند و در صدد منصرف کردن او برمیآید. اصولاً علمی که همراه با تهذیب نباشد، کمال نیست تا صاحب آن بخواهد آنرا مایه غرور خود قرار دهد. وقتی هم که تهذیب باشد از غرور خبری نیست.
4ـ اگر جمال و زیبایی صورت او باعث عجب او شد، بداند که در بینش الهی، آنچه مهم است سیرت است نه صورت. خلاصه این صورت زیبا روزی فرا میرسد که با کرمها همراه بوده و خوراک مار و مور خواهد شد، و به خاکستری تبدیل گردیده و از بین خواهد رفت. و مانند این امور هرچه باشند، چون زوالپذیرند، نمیتوانند مایه عجب انسان باشند.
اگر مؤمن از کثرت عبادتش عجب پیدا کرد، به خود بگوید: تو هرچه عبادت کنی، به پای شیطان نمیرسی؛ زیرا او به تعبیر مولاعلی علیهالسلام شش هزار سال خدا را عبادت کرد، ولی بهخاطر یک تکبر و غرور و حالت خودخواهی، همه آن عبادات را یکجا باطل کرده و مورد لعن حضرت حق قرار گرفت.
بیماری خود برتربینی
رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله طبق معمول، در مجلس خود نشسته بود، یاران گرداگرد حضرتش حلقه زده او را مانند نگین انگشتر در میانگرفته بودند. در این بین یکی از مسلمانان که مرد فقیر ژندهپوشی بود از در رسید. و طبق سنت اسلامی که هرکس در هر مقامی هست، همینکه وارد مجلسی میشود باید ببیند هر کجا جای خالی هست همانجا بنشیند و یک نقطه مخصوص را بهعنوان اینکه شأن من چنین اقتضا میکند در نظر نگیرد آن مرد به اطراف متوجه شد، در نقطهای جایی خالی یافت، رفت و آنجا نشست . از قضا پهلوی مرد متعین و ثروتمندی قرار گرفت. مرد ثروتمند جامههای خود را جمع کرد و خودش را به کناری کشید، رسول اکرم که مراقب رفتار او بود به او رو کرد و گفت: ترسیدی که چیزی از فقر او به تو بچسبد؟!. نه یا رسولاللّه!
ترسیدی که چیزی از ثروت تو به او سرایت کند؟. نه یا رسولاللّه! ترسیدی که جامههایت کثیف و آلوده شود؟ نه یا رسولاللّه ! پس چرا پهلو تهی کردی و خودت را به کناری کشیدی ؟ اعتراف میکنم که اشتباهی مرتکب شدم و خطا کردم. اکنون به جبران این خطا و به کفاره این گناه حاضرم نیمی از دارایی خودم را به این برادر مسلمان خود که دربارهاش مرتکب اشتباهی شدم ببخشم؟ مرد ژندهپوش: ولی من حاضر نیستم بپذیرم. جمعیت: چرا؟!
چون میترسم روزی مرا هم غرور بگیرد و با یک برادر مسلمان خود آنچنان رفتاری بکنم که امروز این شخص با من کرد.
و یک حسن ختام زیبا:
امام جعفرصادق علیهالسلام فرمود: هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، او از متکبران است. حفص بن غیاث مىگوید: عرض کردم: اگر گنهکارى را ببیند و به سبب بىگناهى و پاکدامنى خود، خویشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز هرگز! چه بسا که او آمرزیده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسى علیهالسلام را نخواندهاى؟ (اصول کافى، جلد8، صفحه128) منبع: تبیان منابع نوشتار:
سایت حوزه- سایت اندیشه قم
داستان راستان/ استاد مطهری
نقش باورهای دینی در رفع نگرانیها حبیبالله طاهری