دیدار با کتاب
دیدار با کتاب
سرمقاله
دیدار با کتاب
محمدرضا خسروی
تردید ندارم که بارها شنیدهاید و بارها گفتهاند که جامعه ایرانی یکسره با کتاب قهر کرده است. وقتی که در دهههای چهل و پنجاه و حتی شصت شمسی تیراژ کتاب 3000 نسخه برای 35 میلیون نفر بوده است و حالا پس از چهل– پنجاه سال تیراژ کتاب به پانصد تا هزار نسخه برای هشتاد میلیون نفر رسیده است، با واقعیت فراتر از قهر مواجهیم. من به دلیلش کاری ندارم که آیا در این حرکت قهقرایی به سمت خواندن، شیوع رسانههای مجازی مؤثر بوده است یا عادت سنتی ما به ادبیات شفاهی باعث و بانیاش بوده است یا بیاعتمادی به محتوای کتابهای معاصر. اما دلیلش هرچه باشد، برای جامعه متمدن و باسوادی که ما به آن مباهی هستیم، قهر کردن از کتاب واقعاً سرشکستگی دارد! و اگر بشنوید که غالباً نویسندگان معاصر ما، کتاب را هم مینویسند هم چاپ میکنند و هم خودشان و خانوادهشان یا دوستانشان آن را میخوانند حیرت میکنید. و این در حالی است که در بین جمعیت هشتاد میلیونی ایران اگر از هر بیست هزار نفر هم یک نفر کتاب بخرد باز با تیراژ بالایی باید رو به رو باشیم و حتی اگر در سال یکصد هزار عنوان چاپ اول هم داشته باشیم، باز هم تیراژ پانصد نسخه و هزار نسخه برای کشوری مانند ایران باور کردنی نیست. یکی از نویسندگان آمریکای لاتین و به گمانم بارگاس یوسا گفته است جامعهیی که خوب میخواند و استعداد آفرینش ادبیات خوب را دارد، فریب دادن این جامعه بسیار دشوارتر از جامعهیی مرکب از افراد جاهل است و از این است که از هر زاویهای به کتاب نگاه کنید، خواندنش مورّث خلاقیت و بیداری و آگاهی است.
این را نیز اضافه کنم که شیوع روز افزون رسانههای مجازی از هرگونهاش نباید بتواند عرصه را بر کتاب تنگ کند چرا که جسم کتاب، کاغذ کتاب، خط کتاب و شیوه دلارام خواندن و ورق زدن کتاب و مدارا کردن نقش کلمه با چشم در کتاب، همان چیزی است که در صفحه اینترنت و موبایل و تبلت دیده نمیشود.
و باز بر این که گفتم میافزایم که کتاب، دل افروز و جان بخش و یارِ ندیم و قدیم ما بوده است. از چه چیزی قهر میکنید؟!