درگیری مأمور سد معبر با زن دستفروش در فومن
درگیری مأمور سد معبر با زن دستفروش در فومن
درگیری مأمور سد معبر با زن دستفروش در فومن
یک حادثه:
زن میانسالی که با فروش سبزی در کنار خیابان خرج خود و خانوادهاش را در میآورد از طرف مأمور شهرداری مورد ضرب و شتم قرار گرفت. این اتفاق که فیلم آن در فضای مجازی و در سطح وسیعی پخش شد دل مردم را به درد آورد و تبدیل به مسألهای جنجالی شد.این رخداد ناراحت کننده در فومن اتفاق افتاده است.
واکنش شهرداری فومن به رفتار زشت مأمور سد معبر با زن دستفروش
در بیانیه شهرداری فومن که در پایگاه اطلاعرسانی شهرداری و شورای اسلامی شهر فومن منتشر شده، آمده است: شهرداری ضمن محکومکردن اقدام یکی از عوامل سد معبر طی برگزاری جلسه فوری در مورد بررسی اتفاق رخ داده در محل شهرداری تشکیل و مقرر نمود نسبت به برخود انضباطی شامل تعلیق فرد خاطی تا مشخص شدن کلیات ماجرا و همچنین دلجویی و تفقد از فرد سد معبر نموده به خاطر نحوه برخورد عوامل سد معبر در اسرع وقت اقدامات مناسب را معمول دارد.
در ادامه این بیانیه افزوده شده: شهرداری در راستای سامان بخشی به دستفروشان سطح شهر مدتها ضمن اخطار به کلیه دستفروشان از آنها تقاضا نموده است جهت کسب و کار در پیادهروها تجمع ننموده و به بازارچه سردارجنگل و یا بازار روز واقع در خیابان شهید شکوری مراجعه نمایند که بیشتر دست فروشان ضمن رعایت قانون با عوامل شهرداری همکاری نموده ولی شخص مورد نظر به اخطارها توجه ننموده و در طول اینمدت، همچنان در مکان فوق در پیاده رو حضور داشته و ضمن ایجاد سد معبر، باعث دلخوری مغازهداران و سایر کسبه گردیده و با ذکر این مطلب که چرا شهرداری در برخورد با دستفروشان سلیقهای عمل مینماید، گلایه خود را ابراز مینمودند. در بخش دیگری از بیانیه شهرداری فومن گفته شده: فیلم مورد نظر تنها قسمتی از اتفاقات رخ داده بوده و به گواه شاهدان حاضر در صحنه، در ابتدای تذکر به آنها برای جمعآوری وسایل از پیادهرو داده شده است که فرزند ایشان علاوه بر فحاشی و هتک حرمت به مأمور سد معبر، با صندلی پلاستیکی اقدام به ضرب و جرح نموده است که در ادامه فیلم نیز همانطور که به صداها توجه نمایید، کلمات نامناسبی از طرف آنها بیان میگردد و یکی عوامل سد معبر متأسفانه کنترل خود را از دست داده و اقدام به این عمل زشت نموده است. شهرداری فومن از خانم مورد نظر عذزخواهی نمود.
یک تحلیل:
تحلیلی جرم شناختى بر درگیری زن دستفروش با مأمور سد معبر
“دکتر عباس شیری”
این روزها فیلمی از صحنه درگیری یک زن دستفروش با مأمور شهرداری بازتاب وسیعی در فضای مجازى و حتى رسانههاى خارجی داشته است: صحنه رقتبارى از نمایش وضعیت تراژیک جامعه. در این صحنه دو طرف وجود دارد؛ دستفروش و کارگر شهرداری . با هم صحنه را مرور کنیم: وضعیت ظاهرى زن دستفروش و کارگر شهرداری، نشان از این دارد که هر دو از یک طبقهاند؛ لایههاى فقیر جامعه. زن دستفروش همراه با پسر نوجوانش و بعد مصاحبهاش با خانم مسیح علىنژاد ، وضعیتش را روشن نموده است، از مأمور شهرداری اطلاعات خاصى ندارم، وضع ظاهرىاش نشان میدهد احتمالا از رفتگران شهرداری است، به هر حال مأمور معمولى شهرداری است . هر دو طرف ضعیفترین اقشار این جامعه هستند، هر دو طرف اگر در روز کار نکنند، شب باید گرسنه سر بر بالین بگذارند. آیا واقعیت این صحنه فقط درگیری دو نَفَر از ضعیفترین أقشار جامعه با یکدیگر است که براى بقا با هم میجنگند؟ آیا ساختارهاى اجتماعى زمینه این نزاع را ایجاد کرده است ؟ من بحثم بر سر تمرکز بر پرسش دوم است . میخواهم به مثلث؛ جرم، رفاه و سیاست اشاره کنم. آیا میتوان بین جرم، رفاه و سیاست ارتباطی برقرار کرد؟ اگر سیاست یعنی راه و روش حکومت دارى، یک حکمرانی خوب و شایسته باشد، نیازهاى اولیه، شغل، مسکن، بهداشت و درمان، پوشاک، غذا و غیره، به نحو قابل قبولى براى همه شهروندان به نحو برابر تأمین مىشود . نارسایی در تأمین این نیازها، بر نوع حکمرانی تأثیر مىگذارد. زمامداری شایسته با معیارهای عینی قابل اندازهگیرى است. با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود، با تعریف و تمجید از نوع حکمرانی، شایستهگى ایجاد نمیشود. یکی از این معیارهای عینی، خط فقر است. خط فقر سطح معشیت را تعریف مىکند، افراد با درآمدى کمتر از حداقل نمیتوانند، زندگی کنند، باید در اطاق اجارهایی کوچک در حاشیه شهر زندگی کنند، شاید هم گوشه خیابان. گرسنه بخوابند و روزها در پی لقمه نانى تلاش کنند. فرقی نمیکند کارگر رفتگر شهرداری باشد یا دستفروش. حکمران خوب تمام تلاشش باید از بین بردن فقر و پر کردن شکاف طبقاتی باشد. آیا امروز مردان سیاست در ایران به دنبال حکمرانی شایسته با معیارهای عینی هستند یا اولویتهاى دیگر دارند؟
اگر شکاف طبقاتی نادیده گرفته شود و نیازهاى لایههاى زیرین نادیده گرفته شود ، آثار متعددی دارد، اولین اتفاق این است که این طبقه به جان هم میافتند. رحم و شفقتى در کار نیست، سرباز، شلاق بر بدن کارگر مى زند، رفتگر، تمام زندگی دستفروش را از وى مىگیرد و به سطلهاى بزرگ زباله میاندازد، و خلاصه بیرحمانهترین کار را فقیر در حق فقیر مى کند، اینجاست که نزاع گرسنگان شکل میگیرد و صحنه تراژیک به نمایش در مىآید. از چه کسی باید دفاع کرد؟ چه کسی را باید نکوهش کرد؟ دستفروش یا رفتگر را؟ همه به خطا مىروند و فراموش میکنند در یک جنگ نباید سربازان را به جهت شرکت در جنگ تقبیح کرد، باید کسانی را که جنگ به راه میاندازند تقبیح کرد . باید حکمرانانی را نکوهش کرد که وظایف خود را فراموش میکنند و به سفرههاى خالی شهروندان خود بیاعتنا هستند، نه شهروندانى که بخاطر فقر بهجان هم میافتند. البته این پرده اول نمایش است، در پردههای بعدی ممکن است این آتش دامن بقیه را هم بگیرد. منابع: دکتر عباس شیری-عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران