خواستگاری دختر از پسر
خواستگاری دختر از پسر
خواستگاری دختر از پسر
پرسش: چرا دختران حق ندارند از پسر مورد نظرشان خواستگاری کنند؟
پاسخ: در هیچ یک از مواد قانون نیامده است که دختران حق خواستگاری ندارند.
آنچه فکر شما و شهروندان را به این مسأله مشغول کرده و باعث طرح این پرسش شده، اتفاقاً عرف است نه قانون!
اصولاً، قانون در مقام تبیین کلی حقوق است و به جزییات مسائل خصوصی شهروندان کاری ندارد. وقتی قانون مدنی تأکید دارد که ماده 1034 قانون مدنی:
هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد، میتوان خواستگاری نمود هدف آن است که موانع و محدودیتهای شرعی و قانونی بر سرِ راه خواستگاری از زنان و دختران را یادآوری کند؛ بنابراین، اگر در مواد قانون مدنی به طور خاص از خواستگاری زن صحبت نشده، به این خاطر است که موانع شرعی و یا قانونی خاصی بر سر راه مردان نیست، نه اینکه حق خواستگاری را قانون مدنی صرفاً به مردان داده باشد و برای حق انتخاب دختران و یا زنانِ خالی از موانع نکاح، ارزش حقوقی قائل نباشد.
تأکید میکنم، آنچه در این گونه موارد، مانع ایجاد میکند و فضا را سنگین جلوه میدهد، عرف و نوع نگاه مردم است که ـ غالباً به شکل ذهنی ـ موانعی را بر سر راه دخترانیکه قصد دارند به شکلی معقول و البته با رعایت جوانب اخلاقی و اجتماعی از پسری خواستگاری کنند، ایجاد میکند.
وگرنه شما مطمئن باشید اگر چنین اقدامی از سوی دختری صورت گیرد، نه قانون و نه دستگاه قضایی، به هیچ وجه به این مسأله مُتعرض نشده و ورود نمیکنند.
بگذارید باز هم چیزی را که در آن سوی خط قانون و در محیط جامعه، ذهنها را به خود مشغول کرده با شما در میان بگذاریم:
چرا وقتی قانونی وضع میشود که ظاهراً به حریم خصوصی زندگی ما ورود کرده، برآشفته میشویم و اعتراض میکنیم و وقتی هم که قانون به احترام تنوع سلیقههای شهروندان و نیز حرمت حریم خصوصی در مسائلی نظیر «حق خواستگاری» ورود نمیکند، طوری عمل میکنیم که گویی قانون و قانونگذار مقصرند و تصورات و ذهنیتهای ما و اجتماع هیچ نقشی ندارند؟!
به عبارت دیگر، چرا پنهان شدن خودمان را در پس زبان مردم و طعنههای خودساخته، به حساب قانون نانوشتهای میگذاریم که هرگز چنین ممنوعیتی را دیکته نکرده است؟
بر فرض که قانون در پارهای موارد، ممنوعیت و یا محدودیت ایجاد کرده باشد، چرا آنجا که نه محدودیت قانونی است و نه ممنوعیت قضایی، از حق انتخابمان به نحوی که دوست داریم استفاده نمیکنیم؟
نمیدانم چرا نمیخواهیم بپذیریم که رسیدن به هر مقصد و مقصودی هزینه دارد؛ آن هم در شرایطی که میدانیم خرید نان هم هزینه دارد، اما نه الزاماً هزینه مادی؛ کسی که نان داغ وتازه برای صبحانهاش میخواهد، باید از خواب شیرین صبحگاهیاش هزینه کند. نمیشود که هم تا 9 صبح بخوابد و هم نان ماشینی سردی که دیشب از بقالی سرِ کوچه خریده، قسمتش نشود! نان داغ و تازه که خود به خود وارد منزل او نمیشود که برود سرِ میز صبحانهاش؛ همچنانکه عرفِ غلط یا رسمی که دوستش نداریم نیز ناخودآگاه و بدون هیچ حرکت و هزینهای، یک شبه از ذهن مردم خارج نمیشود.
بد نیست بدانیم که حق، هم گرفتنی است، هم دادنی؛ به شرط یاد گرفتن راه اعمال حق!
معاونت آموزش قوه قضاییه، انتشارات جاودانه سال 1387
منبع: کتاب مجموعه پرسش و پاسخهای حقوقی در امور خانواده 4
بازدید: ۴۵