تکــدیگــری
تکــدیگــری
تکــدیگــری
تکدیگری بهعنوان یک پدیده ناشایست و مخرب و با انواع متدها و روشها در سطح جوامع مختلف همواره وجود داشته و بهنوعی در بعضی از جوامع متأسفانه بهصورت یک فرهنگ درآمده است و ازآنجاکه دارای ابعاد پیچیدهای است، کنترل و محدود نمودن آن و البته در شرایط ایدئال از بین بردن آن متدها و روشهای پیچیده مدیریت شهری و روانشناختی اجتماعی را میطلبد.
تکدیگری که بهصورت عامیانه به آن گدایی نیز میگویند، امروزه در سطح جوامع بشری بهگونهای شده است که متأسفانه یک رنج وسیع سنی را در برگرفته است و ما شاهد حضور و فعالیت متکدیانی از سنین کودکی تا کهنسالی و در مکانهای مختلف عمومی هستیم، لهذا کم و کیف پیچیدگی روشهای کنترل و محدود نمودن آن، به دلیل وجود همین رنج وسیع سنی واضح است. مستقل ازآنچه در مورد رنج وسیع سنی و دیگر موارد که در فوق به آن اشاره شد، متکدیان به دودسته اصلی تقسیم میشوند.
دسته اول آنان هستند که الزاماً تنگدست و تحتفشار معیشتی نبوده و بلکه از همان اوان کودکی در محیطی با تفکر تکدیگری پرورشیافته و فطرتاً دارای روحیه تکدیگری شدهاند و باوجودی که امکانات معیشتی نسبتاً مطلوبی دارند بهصورت یک عادت ناپسند به این روش نادرست و غیرم ولد و بهصورت انگلهایی در سطح اجتماع حضور مییابند و همواره بر دوش دیگر آحاد اجتماع سنگینی میکنند و از همینجا است که انواع روشهای پیچیده: دروغگویی، چاپلوسی، ایجاد ترحم در دیگران، کلاهبرداری و نهایتاً بزهکاری و انجام امور خلاف را در پیکره اجتماع اپیدمی، مینمایند که نمونههای فراوانی از این قبیل متکدیان بهاصطلاح ثروتمند را مرتباً میبینیم و یا در روزنامهها میخوانیم.
دسته دوم آنان هستند که حقیقتاً تنگدست بوده و تحتفشار معیشتی قرار دارند و ازنظر جسمی و یا ذهنی معلول و قادر به انجام کارهای مولد در سطح اجتماع نیستند و حتی بخشی از آنان ممکن است طبع تکدیگری نداشته و ذاتاً گدا و گدا پرور نباشند.
ملاحظه میکنید که پیچیدگی روشها و متدهای دودسته فوق و برنامهریزی جهت کنترل و محدود نمودن فعالیت آنها در سطح اجتماع و حتی از بین بردن فرهنگ تکدیگری و تفکر آن در سطح جامعه و نهایتاً تحت پوشش قرار دادن آن دسته که به علل مختلف:
معلولیت و عدم توان جسمی و روانی و فقر و تنگدستی و نهایتاً بیکاری چگونه مشهود میشود و وظایف سازمانهایی که مسؤولیت کنترل و محدود نمودن و نهایتاً از بین بردن پدیده مخرب و شوم تکدیگری را بر عهدهدارند چقدر پیچیده و سنگین است.
به تحقیق میتوان گفت منشأ بسیاری از رفتارها و ناهنجاریها و انجام امور خلاف و حتی انواع فسادهای اخلاقی از همین پدیده تکدیگری حاصل میشوند و مشاغل متعدد، متنوع، غیرقانونی و غیرمولد را در اجتماع بسط میدهند.
در مورد پدیده تکدیگری چه در بعد تفکری و فرهنگی آن و چه در بعد اجرایی و عملیاتی آن و آثار شوم آن در سطح اجتماعات بسیار میتوان بحث و تحلیل نمود که گسترش این بحث بیش از این دراین مقدمه نمیگنجد.
خصوصیات تکدیگری:
1- متکدی از مسؤولیتهای اجتماعی معاف است.
2- متکدی به خاطر نیازمندی مورد سرزنش قرار نمیگیرد.
3- چنین شخصی انتظار دارد که دیگران به آن کمک کنند.
4- در تولید اجتماعی مشارکت نداشته و از دسترنج دیگران زندگی میگذراند.
تکدی آشکار
کسانی آشکارا و با استفاده از فنون و رموز روانشناسی ترحم مردم را به خود جلب و به شیوهها و صور مختلف از دیگران تقاضای کمک میکنند به این نوع تکدی میپردازند.
مهمترین شکل گدایی آشکار، تکدی (حرفهای- تخصصی) است گداهای حرفهای افرادی هستند که ازنظر مالی وضع خوبی دارند ولی گدایی را یک (کار) در ردیف سایر شغلها مثل خریدوفروش و کارهای تولیدی بهحساب میآورند. علل و عوامل مؤثر در ظهور پدیده تکدی بسیاری از انواع تکدیگری، بر اساس عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به وجود میآید و محصول ساختار اجتماعی و نارساییهای ناشی از آن است.
با توجه به مطالعات انجامشده، بهطورکلی عوامل مؤثر در ایجاد و گسترش پدیده تکدی را میتوان در دو عامل عمده و مهم خلاصه کرد:
1- عوامل اجتماعی- اقتصادی:
گدایی یک زائده اجتماعی است که در پیدایش آن چند عامل دخالت دارند: فقدان اشتغال و کار، فقر مادی، پیری و ازکارافتادگی، رخوت و سستی، اعتیاد، معلولیت و بیماری، مسائل خانوادگی از قبیل پاشیده شدن خانواده، مهاجرت از روستا به شهر، نابسامانیهای اقتصادی از قبیل کمی درآمد در بعضی از مشاغل، بالا بودن هزینه زندگی، ضعف فرهنگ حاکم بر خانوادههای متکدیان، شکاف عمیق طبقاتی و غیره ازجمله این عوامل به شمار میروند. علل اجتماعی دیگر گدایی مربوط به کمبودهایی است که در اثر نارساییهای موجود در جامعه به وجود میآید. باید اذعان داشت که برخی از این گدایان محصول نابسامانی اجتماعی هستند.
بدین معنی که جامعه نتوانسته است افراد سالخورده، عاجز، معلول، یتیم و امثال آنان را در مراکز مناسبی سازمان بخشد و برای آنان زندگی انسانی لازم را فراهم آورد. درنتیجه آنان نیز از فرط ناچاری برای بقای خویش به تکدی میپردازند.
«شرمن و وود» نیز استدلال میکنند که گسترش «بیکاری » مسأله تقاضای کالاهای ساختهشده را دچار مشکل میکند. زیرا دراین دوره، کارگران درآمدشان از حد معمول کمتر است و تقاضا برای کالاهای مصرفی آنان به حداقل میرسد. ازاینرو برای مدتی کسادی و تنزل اقتصادی بدتر و وخیمتر میشود. بیکاری فراوان از تقاضا میکاهد و کاهش تقاضا به بیکاری بیشتری میانجامد. گرچه بالاخره، اوضاع به حال اول برمیگردد و کاهش تقاضا به آهستگی انجام میپذیرد لکن کارگران باید چیزی برای خوردن داشته باشند.
به هر صورت مردم مصرف خودشان را حفظ میکنند. بهطوریکه مصرف کمتر از درآمد تنزل میکند. حفظ مصرف از طریق «گدایی»، اخذ وام (مقداری بدهکاریهای تازه به بار میآید)، دزدی (افزایش جنایات) و خدمات دولتی (نظیر پرداخت غرامت دوره بیکاری) صورت میپذیرد.
2- عوامل روانی و فردی:
مطالعه ریشههای روانی و فردی تکدی، بسیار جالب است. این امر نقش مؤثری در بزهکاری و تکدیگری دارد. زیرا: «شرایط فردی، چیزی جز نتیجه شرایط محیطزیست و اثرات اجتماعی است و موجد استعدادهای جرمزا و گرایشهای انحرافی در نزد افراد میشود…»
طبق نتایج بهدستآمده از تحقیقات متعدد، درصد فراوانی از افراد متکدی، از اختلالات شدید روانی رنج میبرند. از این دیدگاه، اختلال روانی، کموبیش، در فردی شکل میگیرد و به ظهور میرسد که در اثر حوادث غیرمترقبه، روحش آزاردیده باشد. نتیجه این تأثیرات سوء، روی آوردن شخص به دستدرازی و اختلالات رفتاری است که زمینه انجام عمل تکدیگری را تسهیل میکند.
«دیوانگان و آنان که تعادل قوای خود را چه بهصورت ژنتیکی و چه در اثر عوامل محیطی- ازدستدادهاند، نیز از کسانی هستند که به گدایی میپردازند، بیآنکه الزاماً درکی اقتصادی همانند دیگر متکدیان از این عمل داشته باشند. این دسته از افراد به علت عدم پذیرش اجتماعی و تحمل نشدن از سوی وابستگان خویش، به صحنه تکدی پرتاب میشوند و بهتدریج در اثر یادگیری اجتماعی، این رفتار، بهصورت یک عادت «غریزی- روانی» در آنان تکرار میشود.
اتفاقاً عموماً از حاصل گدایی خویش بهرهمند نیستند، زیرا حاصل کارشان یا توسط اراذلواوباش به غارت میرود و یا آن را گموگور میکنند.
شیوههای تکدی:
شیوههای گدایی گرچه متعددند اما همه از یک اصل تبعیت میکنند و آن تلاش برای کسب پول بیشتر است; «به هر طریق ممکن».
گاه همراه گدایان کودکان خردسال و معصومی را مشاهده میکنیم که براثر قرصهای خوابآور و انواع مخدر، معمولاً بیحال و خوابآلوده، با لباسهای کثیف و پاره و کهنه، یا بر روی سنگ فرشهای خیابانها و پیادهروها دراز کشیدهاند و یا بر پشت زنان و مردانی که برای گدایی در سر چهارراهها و در بین اتومبیلها پرسه میزنند، به خوابرفتهاند. کودکانی که در نخستین سالهای عمر بهجای بازیهای کودکانه، گدایی را تجربه میکنند و اکثراً از شیرخوارگاهها به عاریت گرفتهشدهاند. این کودکان بعد از رسیدن به سن حدوداً 7 سالگی که سن آغاز گدایی به شیوه حرفهای است، این شغل را مستقلاً ادامه داده خودکفا میشوند.
نوع مکان نیز عامل مهمی در تعیین شیوه تکدی است، معمولاً گداهای شمال شهر سعی میکنند صورت ظاهر را حفظ کرده از راههای آبرومندانه گدایی کنند! اگر در نقاط مرکزی و جنوب شهر با گداهایی روبهرو میشویم که دست و پای خود را به طرز ماهرانه و با گریم به شکل ناقص درآوردهاند و یا زنهایی که با یک قوطی اسپند در میان ماشینها وول میخورند و یا مردی همراه با چند تا از همان بچههای بیگناه و درحالیکه تکه کاغذی در جلوی خود گذاشته و قصه زندگیاش را بر روی آن نوشته است اما، در نقاط ثروتمند شهر آقا یا خانمی با لباسهای تمیز جلوآمده بهعنوان اینکه مثلاً مسافری از شهرستان است و کیفش را دزدیدهاند، مؤدبانه فقط برای یک بلیت اتوبوس پول طلب میکنند اگرچه این شیوهها قدیمی شده و اکثر مردم نیز از آن مطلعاند، بازهم به این ثروتمندان گدا نما و به این لکههای ننگ شهر کمک میکنند، که این مسأله جای پرسش و تعجب دارد!
دیگر شیوههای تکدی عبارت است از:
– تظاهر به نقص عضو.
– جلبتوجه عمومی با کرایه بچههای بیگناه و خواباندن آنها در معابر عمومی.
– سوءاستفاده از مذهب به خاطر اعتقادات عمیق مردم به مسائل شرعی و مذهبی.
– پوشیدن لباسهای مندرس و تحریک احساسات مردم.