تـاریـخ حقـوق
تـاریـخ حقـوق
ایران پیش از اسلام
تـاریـخ حقـوق
1- پیش از آریاییها- اقوام قبل از ورود آریاها در پهنه ایران زمین عبارتند از:
اقوام عیلامی که در خوزستان- فارس- سواحل خلیجفارس- لرستان پشتکوه- بختیاری و ایلام امروز سکونت داشتند و بعد قوم لولوبی Lullubi که در اطراف دریاچه ارومیه و کوهپایههای اطراف میزیستند.
اقوام دراویدی در بلوچستان شمالی اقوام باکتری (باختری) در شمال شرق خراسان، اقوام آماردها در شمال ایران که شهر آمل از یادگارهای آنها است و کادوسیان در گیلان و تپورها در مازندران (طبرستان)
– اقوام گوتی در اطراف کرمانشاه و اقوام کاسی یا کاشی در محدوده بین قزوین و کاشان و سایر اقوام کوچکتر که پس از ورود آریاها با آنها مخلوط شده و آثار آنها در بعضی از نام شهرها و دیهها باقی است. مهمترین آثار حقوقی که از این زمان باقیمانده یکی قانون نامه حمورابی است که مربوط به قرن بیستم پیش از میلاد است قانون حمورابی دارای 282 ماده بوده که اصل کتیبه آن توسط شرقشناس فرانسوی دومورگان در سال 1901 میلادی در شوش ایران کشف و بعد به موزه پاریس منتقل شده است این قانون نامه که توسط دوست و همکار بنده جناب آقای بهمن رازانی به فارسی ترجمه و در مجله کانون سردفتران و دفتریاران در شمارههای دوره دوم چاپ شده است شامل موارد زیر است –
افترا- قسم دروغ – دادن رشوه به اشخاص، خریدن شهود، بیعدالتی قضات: جنایت بر ضد مالکیت، روابط ارباب و رعیت حقوق تجارتی، حقوق خانواده- حقالزحمه طبیب و معمارـ کشتیسازی و اجاره کشتیها ـ کرایه حیوانات – روابط ارباب و برده – مردم سه گروهند آزاد- آزاد شده و برده و طبقات 4 گروهند ـ روحانیون، مستخدمین دولت، سربازها، تجار و کسبه ـ بردهها میتوانند مالک باشند، کشتن بنده بدون محاکمه ممنوع است.
دادوستد به معاوضه است یا پول، پول رایج حلقههای نقره به وزن معین است ـ
ازدواج با یک زن قانونی است و اگر زن نازا باشد میتوان زن دوم اختیار کرد، اگر زن به شوهر خیانت کند شوهر میتواند او را اخراج کند یا به صورت برده درآورد.
در موارد بیوفایی زن و شوهر به یکدیگر مجازات زن شدیدتر است در موردی که تهمت به زنی زده شود محاکمه خدایی میشود، یعنی زن خود را در رودخانه میاندازد و اگر غرق نشد بیتقصیر است، مرد از زن ارث نمیبرد ـ ولی زن از مرد ارث میبرد و بسیاری از احکام دیگر ولی مهم این است که قوانین حمورابی به مذهب و قواعد اخلاقی مربوط نیست، انتقام شخصی ممنوع است مَجنی علیه یا کسان او باید دادخواهی کنند.
دومین اثر باقیمانده از این دوران قبالهباستانی زمان مردوک آپال آیدین است مربوط به سالهای 1117 تا 1129 قبل از میلاد مکشوفه در شمال پل ذهاب کرمانشاه و فعلاً در موزه ایران باستان (موزه ملی ایران) نگهداری میشود ـ این قباله سنگی حاکی است که در دوران سلطنت کاسیها ثبت و ضبط املاک مزروعی بسیار متداول بوده و معمولاً در دو نسخه تهیه شده و در آن حدود املاک و نام مالک و نام پادشاه وقت حک میشد، این نوع سنگ نبشته را اصطلاحاً کودورو مینامیدند و تعداد زیادی از آنها باقیمانده که در موزههای مختلف دنیا پراکندهاند از دو مدرک بالا که بگذریم باید برای اطلاع از نهادهای حقوقی به اساطیر و افسانهها مراجعه کرد که پرتوی از حقیقت را شاملند در همین جا باید گفت که حقوق آن زمان در شرق ایران منشاء مذهبی و اخلاقی داشته است به شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی مراجعه میکنیم در این کتاب در بخش اساطیری و پهلوانی ستایش حکومت عدل و نکوهش ستم و بیداد مورد گفتوگو است ـ
نمونههایی ذکر میکنم 1ـ جمشید با تأییدات الهی به سلطنت مینشیند و عدل و داد پیشه میکند ولی وقتی که دچار غرور و خودپسندی میشود فره ایزدی از او سلب میشود و مردم از او حمایت نمیکنند و دچار هجوم ضحاک شده و کشته میشود و در قیام کاوه آهنگر پشتیبانی مردم از فریدون دارای فره ایزدی ضحاک را از تخت ستم به زیر میکشد ـ به کیفر رسانیدن ـ سودابه همسر خائن کیکاوس به دست رستم که نمادی از ملت است. پیشدادیان: کیومرث اولین انسان و اولین فرمانروا است و نواده او هوشنگ اولین قانونگذار و با لقب پیشداد یا داد پیشه مشهور است که در کتاب اوستا پرذات یا پردات است که لفظ پِرِ هنوز هم در کلماتی مانند پری روز ـ پری شب ـ پارسال و غیره رواج دارد و به معنی پیش است.
ذات یا دات یا داد یعنی عدل و قانون دیگر از موارد و قواعد حقوقی دوران اساطیری میتوان قاعده وراثت سلطنت را دانست- سلطنت باید مؤید به تأیید الهی باشد (فره ایزدی)، و هر موقع که فره ایزدی پادشاه را ترک میکند بیکفایتی او برای سلطنت ثابت میشود و باید کنارهگیری کند یا برکنار شود ـ از ادله اثبات دعوی ادای سوگند به وسیله رفتن میان آتش است همچون داستان سیاوش و توجه تهمت به او توسط زن پدرش سودابه که با آزمایش وَر، ورود به داخل آتش و اثبات بیگناهی او و اثبات پیامبری زرتشت به وسیله رفتن او به داخل آتش و سالم ماندن او موید گفتار است، به هنگام جنگ چنین مقرر است که ابتدا زورآوران و پهلوانان داوطلبانه داخل میدان شده و حریف میطلبند و غلبه آنها بر حریف سرنوشت جنگ را معین میکند، حق ملت برای تأیید پادشاهی حاکم وقت ـ و در صورت خروج شاه از مسیر حق و عدالت قیام مردم و برکناری او و سپردن سلطنت به شخص دیگر مانند قیام مردم برای برکناری ضحاک: روابط سیاسی دولتهای ایرانی با همسایگان به وسیله ارسال سفیران و گاهی هم پیشنهاد برخی سوالات و خواستن جواب از حاکم همسایه که اگر چنین پاسخی مقرون به صحت نباشد مطالبه باج و خراج از او ـ به هنگام جنگ تقاضای کمک پادشاه از سران قبایل یا پادشاهان محلی برای اعزام نیروی نظامی به مرکز و بسیاری مقررات دیگر حقوقی که ذکر آنها در این وجیزه نمیگنجد.
تذکر ـ در دوره اساطیری ایران علاوه بر مقررات حقوقی که به نمونه آنها اشاره شد پادشاه با حاکم را نماینده خداوندی میدانند و حکومت دینی و دنیایی در شخص پادشاه متبلور میشده است که بعضاً این شخص پادشاه خود در حکم پیامبر بوده و به مبداء الهی مربوط میشده است همچون کیخسرو پادشاه آرمانی ایرانی که پس از یکپارچه کردن کشور ایران و گرفتن انتقام از دشمنان به میل خود از پادشاهی کنارهگیری کرده و از نظرها غایب میشود و برای جانشین خود جز اجرای عدالت و براندازی ستم و تأمین رفاه و امنیت برای ایران سفارشی ندارد.
دیگر از رسوم بنیادی دوران ایران ویچ میتوان از مفهوم رته یا ارته RTA ARTA یاد کرد که عبارت از اعتقاد به وجود نظم طبیعی و قاعده کلی در جهان و سرچشمه واقعی اخلاق همچنین تصور نظم و انضباط کیهانی است.
و نیز تقسیم جامعه به سه طبقه روحانی، جنگجویان، و کشاورزان است که در پایان این دوره و در آستانه ورود به دوران تاریخی طبقه صنعتگران هم بر این طبقات اضافه شدهاند که در اثر ورود به زندگی کشاورزی و دهنشینی پیدا شدهاند و همچنین در دوران ایرانویچ به اقتضای وضع زندگی شبانی و گلهداری سال به دو فصل زمستان طولانی و تابستان کوتاه تقسیم میشود ولی در پایان دوره و مهاجرت از ایران ویچ به فلات ایران، سال به شش فصل دو ماهه یا چهار فصل سه ماهه تقسیم شده است و همچنین ارکان سازمان اجتماعی به تدریج از خانمان و MANO، و طایفه VIS به قبیله ZAN TAW و قریه DAHYU توسعه یافت.
در خصوص ظاهر جسمانی این طوایف مورخین متفقالقولند که همگی پوستسفید و زیبایی اندام و قدرت جسمانی کافی برای عبور از این مهاجرتها را داشتهاند. موضوع دیگر از وضعیت حقوقی دوران ایران ویچ را میتوان مسأله تعیین وزیر از طرف شاهان زمان دانست در این مورد از اوشنر دانا وزیر کیکاوس که به دانایی و پارسایی شهرت داشت و یا جاماسب وزیر کشتاسب شاه که اندرزنامهای از او باقی است یادی در تاریخها شده است و همچنین میتوانیم از نقش طبقات عامه مردم مخصوصاً صنعتگران و کشاورزان در انتخاب فرمانروا نام ببریم که داستان کاوه آهنگر و خیزش او در برابر فرمانروای ستمگری چون ضحاک و برگزیدن فریدون به فرمانروایی نمونه و نماد آن است با توجه به ستایشی که از گلهداران و شبانان به خصوص تقدس حیوانی مانند گاو و سگ در اوستا شده است میتوان جامعه آن روز را جامعه شبانی و گلهبانی کوچنده تصور کرد. در این جامعه داد و ستد با مبادله کالا است و از پول و سکه خبری نیست حتماً دستمزد طبیب و آتوربان (نگاهبان آتش) به جنس پرداخت میشود. و همچنین رعایت آزادیها، آزادی رفت و آمد، آزادی خانه و مسکن، لزوم ترک ارتباط با دروغپرستان و اجتناب از زیان رسانیدن به آبادیهای قوم و توجه به ارزشهای اخلاقی از اختصاصات آن زمان است
2- تاریخ حقوق ایران پس از ورود آریاییها به ایران: جهت آنکه آریاییها به فلات ایران کوچیدهاند به علت سردی فوقالعاده زمین و ازدیاد جمعیت بوده قبلاً گفتیم که مسکن اولیه آریاییهای ایرانی شده در محلی به نام ایران ویچ بوده که ده ماه زمستان داشته و دو ماه تابستان و در خصوص محل ایران ویچ اختلاف است عدهای آن را در محل کنونی خوارزم و خیوه در شمال ترکمنستان فعلی و شرق دریای خزر گفتهاند و زمان ورود آریاها به ایران در حدود 2400 تا 2000 سال قبل از میلاد بوده زیرا تاریخ ظهور زرتشت پیامبر ایرانی در سال 1725 قبل از میلاد بوده و چون مسلم است که ایران فعلی محل ظهور زرتشت است لذا میتوان گفت که آریاها قبل از آن تاریخ به ایران آمده و مدتها زندگی کرده حکومت تشکیل داده و مقررات حقوقی ایجاد کردهاند.
در میان این اقوام آریاییها که به ایران آمدند خانواده براقتدار پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی شده بود ولی مقام زن نزد آریاییهای ایرانی بهتر از مقام آنها در نزد مردمان دیگر بوده است.
رئیس خانواده در آن واحد قاضی و مجری آداب مذهبی بود و بایستی مراقب اجاق خانواده میبود، نگذارد آتش آن خاموش شود عده طبقات چنانکه از اوستا برمیآید روحانیون ـ مردان جنگی برزگران بودند شکل حکومت ملوکالطوایفی است سران خانوادهها رئیس تیره و رؤسای تیره رئیس قبیله را انتخاب میکردند رؤسای اقوام ابتدا شاه بزرگ را انتخاب میکردند از داستانهای قدیم ما، برمیآید که آریاییها لااقل چهار دولت تشکیل دادهاند دولت جمشیدیها، و دولت فریدونیها و دولت منوچهریها و دولت زابیها دولت جمشیدی و فریدونی مربوط به زمان اتحاد آریاییهای ایرانی و هندی بوده ولی دولت منوچهری، و زابیها مربوط به دورانی است که آریاییها در ایران مستقر شده بودند چون ظهور زرتشت در دوران آخرین سلسله آریاییهای اساطیری و قبل از اقتدار مادیها بوده است لذا برای اطلاع از مقررات حقوقی آن زمان ناچار باید به کتاب مقدس اوستا منسوب به زرتشت مراجعه نمود.
در اینجا باید گفت که اوستای اصلی بعداً در دوران تاریخی یعنی زمان سلسلههای مادی – هخامنشی ـ
سلوکی پارتی از میان رفته و در زمان ساسانیان یا به قولی در زمان بلاش اشکانی مجدداً از حافظه موبدان به کتابت در آمده است لذا به مقررات مذکور در آن با قطعیت نمیتوان حکم کرد به هر حال تنها مرجع مقررات حقوقی ما در آن زمان کتابهای دینی و داستانی زرتشتیان تهیه شده و نوشته شده در زمان ساسانیان و دوران اوایل اسلامی میباشند – از این نوع کتابها میتوان به کتابهای وندیداد ـ شایست نشایست ـ
ماتیکان هزاردستان ـ دینکرد ـ اشاره نمود. در یکی از نسکهای اوستای گمشده به نام گنبا سرنسک که شامل 65 فصل بوده درباره ازدواج ـ قوانین حقوقی و قضایی و مدنی گفتوگو شده و در یکی دیگر از نسکهای اوستای گم شده بنام سکاتوم نسک که دارای 51 فصل بوده راجع به طرز حکومت عدل و داد و قضات و داوران بحث شده است.
ولی چون اوستا در زمان ساسانیان نوشته و مقررات حقوقی حاکم بر جامعه که دارای حکومت محتشم و پیشرفتهای بودهاند با زمانهای قدیم قبل از تشکیل سلسلههای مادی هخامنشی، ساسانی تفاوت داشته است لذا با قید احتیاط باید چنین مقرراتی را به آن زمان نسبت داد به هر حال به مقررات حقوقی اندکی که در کتابها باقیمانده و در اوستا برخی از آنها ذکر شده است اشاره میکنم. در میان بعضی از اقوام ایرانی چنین مقرر بوده است که اگر مردی تا سن 70 سالگی نمیمرد او را میکشتند و نیز زنان پیر را خفه میکردند و به خاک میسپردند ولی مردان 70 ساله را پس از کشتن خویشاوندان او میخوردند – در میان قوم کاسپی که نام خود را به دریای شمالی ایران دریای خزر (Caspian) داده چنین رسم بود که 70 سالهها را با گرسنگی دادن میکشتند، جسد را در بیابان رها میکردند در بلخ و پیرامون آن مردمان پیر و بیمار را در حالت زنده بودن پیش سگان درنده میانداختند بعدها هم مقرر شد یک مرد نباید به تنهایی به حمل جنازه مرده اقدام نماید در این صورت حملکننده را در محل دور افتاده و محصور در بند میکردند و بعد کسی را میفرستادند که او را به جای بلندی برده و سرش را از گردن قطع کند اگر کسی جسد مرده را در خاک دفن کند باید پانصد ضربه تازیانه مجازات شود.
اگر کسی از انجام عهد و پیمان خود تخلف کند باید سیصد تازیانه به او زد و این مجازات تازه برای تخلف از عهد و پیمانهای سبک بوده و اگر عهد و پیمان سنگینتر بوده مجازات تا 1000 تازیانه هم میرسیده است همچنین برای کسانی که در زمین آلوده به جسد پیش از پایان یکسال زراعت نماید یا اگر کسی زمین را به جسد مرده انسان یا لاشه سگ آلوده نماید مجازات تازیانه در نظر گرفته شده و نیز اگر کسی گوشت آدمی بخورد برایش کیفر مرگ ارزانی (اعدام) اجرا میکردند. در میان آنها به علت معیشت شبانی و گلهداری که داشتند سگ از احترام خاصی برخوردار بوده و برای کشنده سگ 1000 تازیانه مجازات تعیین کرده بودند همچنین به کشتن سگ آبی هزار تازیانه میزدند و نیز راجع به تعهدات و قراردادها مقرر بود که کسی نمیتواند قرارداد خود را به میل خود فسخ کند و اگر تخلف می شد باید ارزش و بهای مورد تعهد را بپردازد و جرایم و اقسام جرح و ضرب به 7 قسم منقسم میشد، و اگر قبل از کشف جرم و در صورت کشف قبل از مجازات توبه میکردند از مجازات معاف بودند و اگر جرم هفت بار تکرار میشد مجازات آن اعدام بوده است آیین دادرسی هم به وسیله دو قاضی انجام میشده یکی به نام راتو یعنی دستور و موبد (مفتی) و دیگری به نام سروشه و ارز که تکلیف او نظارت بر اجرای دادرسی صحیح و اجرای حکم بوده است در خصوص حرفهها و مشاغل اطلاعات اندکی در دست است پزشکی با جادوگری توام بودهاند هر دو توسط رئیس خانواده که سمت حاکم را داشته است اعمال میشده لقب پادشاه اساطیری ایران به نام فریدون یعنی کسی که دارای سه تخصص بوده، حرفه پرشگی، حرفه روحانی، حرفه حکومت، در میان قبیلهها اشتراک در اموال معمول بوده و صاحبان حرف و مشاغل دستمزد خود را از بودجه عمومی قبیله دریافت میکردند، سفالسازی، خنیاگری از حرفههای رایج آن زمان بوده که برای آنها دستمزد معینی نبوده است و همگی از امکانات و بهداشت قبیله استفاده میکردند ولی به مرور زمان حرفههای طبابت و جادوگری و سلحشوری از هم جدا میشوند و تشکیل طبقات سهگانه قبایل آریایی را میدهند کلمه (طب) در زبان عربی علاوه بر معنی پزشک معنی افسون و جادو میدهد بزرگترین واقعه احتمالی این زمان ظهور زردشت بوده است در نظام حقوقی زرتشت با نظام شهرنشینی و پادشاهی روبرو میشویم که یک قدم پیشرفت به سوی تمدن را نشان میدهد و بعدها به علت شهرنشینی تقسیم کار صورت میگیرد و حرفهها حالت اختصاصی و جغرافیایی به خود میگیرند و این پیشرفت مستلزم پیدایش مقررات حقوقی و نظام جدید میباشد آخرین مطلبی که در اینباره میتوان گفت طرز حکومت و منشاء الهی دانستن آن خصوصاً پس از ظهور زرتشت در 1725 سال قبل از میلاد میباشد که تمام پادشاهان و حاکمان پس از او بایستی با داشتن نیروی فره ایزدی یا تأیید اهورامزدا ممتاز باشند و طرز حکومت را بیشتر ارثی و از نسلی به نسلی میدانستند حتی مهاجم گُجستهای مانند اسکندر که موجب از هم پاشیدن حکومت و شاهنشاهی ایران شد در افسانههای ایرانی از نسل خانواده سلطنتی ایرانی دانسته شده و از آن بالاتر در زمان پس از اسلام برای اسکندر مأموریت الهی یا پیامبری هم قایل شده بودند و اسکندرنامههای فراوانی در این خصوص به وجود آمده است که حاکی است اسکندر پیامبر بوده و تمام اقدامات او ملهم از تأییدات الهی است.
تلخیصی از کتاب تاریخ حقوق ایران- محمدعلی اختری
بازدید: ۴۷