بی سرپناهان
بی سرپناهان
سرمقاله
بی سرپناهان
محمدرضا خسروی
فقط باید دلمان را خوش کنیم که از آن آمار 15 هزار کارتنخواب تهرانی کاسته شده باشد اگرنه در سرمای استخوانسوز زمستانی حالوروز هموطنانی که سقفی به سر ندارند و فرشی زیر پا ندارند و سری بر بالش ندارند بسیار تکاندهنده و دلاشوب و فاجعهبار خواهد بود. البته امید بردن به کاهش آمار بی درکجایان باید با خوشبینی همراه باشد و همانگونه که گفتم فقط دل را خوش میکند درحالیکه سابقه کار و کردار دستگاهها و دولتها و جمعیتها خیلی دلگرمکننده و امیدوارکننده نیست. همین چند روز پیش که روزنامهها و مجلههای کهنه و پراکنده در حولوحوش اتاق را نگاه میکردم به گزارشی از مجله «زن روز» چاپ اسفندماه 68 برخوردم که در مقوله تکدیان خیابانی تهیهشده بود در این گزارش از زبان رئیس پلیس تهران آمده بود که در طرح جمعآوری متکدیان تهران که لابد برای پاکسازی خیابانها در شب عید به اجرا درآمده- توانستهاند با همکاری دادسرای تهران- بهزیستی، سرکلانتری جنوب تهران و هفت ناحیه از کلانتریهای شمالی تهران 57 زن و 29 کودک را به مجتمع بازپروری منتقل کنند.
خوب ملاحظه میفرمایید که از ربع قرن پیش تا همین حالا مسأله تکدی و بیخانمانی حضور شرمسار کننده خود را در جامعه شهری تهران به رخ میکشیده است و ظاهراً مسؤولان شهری هم در پی سامان دادن به آن بودهاند اما نتیجهاش فقط این بوده است که اکنون در اسفند 95 آن رقم به 200 برابر افزایشیافته است و همچنان تهران را داریم با هزاران یکلاقبای بیسرپناه و زمستان را داریم باصولتی برد و با هوایی سرد!