بـا ادب بـاش تا…
بـا ادب بـاش تا…
بـا ادب بـاش تا…
فرآوری: زهرا اجلال
چه خوب است که در زندگی حسابگر باشیم
خود واژه و لفظ اَدَب در قرآن به کار نرفته; ولی در آیات فراوانی، به مفهوم آنکه مجموعه گستردهای از روابط فردی و اجتماعی را در برمیگیرد، اشارهشده است.
حتماً شما هم در جریان هستید و شنیدهاید که یک سری صفات و اخلاقیاتی را به شهر و اهالی شهرها نسبت میدهند. یکی از این صفات و ویژگیها صفت حسابگر بودن است که به یکی از شهرهای خوب ایران زمینمان نسبت میدهند.
به اینکه آیا این صفت برای این اهالی درست است یا نه کاری نداریم… موضوع صحبتمان روی حسابگر بودن است … وقتی در دین اسلام کاوشی به عمل میآوریم میبینیم که این حسابگر بودن که بهعبارتیدیگر همان با ادب بودن است، بهعنوان یکی از اصول مهم اخلاقی رفتاری مورد تأیید بوده چنانچه در روایات داریم که امام صادق علیهالسلام میفرماید که از هفتتا چهاردهسالگی، دورانی است که بچه باید ادب شود (دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ؛ منلایحضرهالفقیه/3 /492) بله امام میفرمایند که بچه باید «ادب» شود… نفرمود که تقوا و دین و ایمان به بچه یاد بده، بلکه میفرماید: به او ادب بیاموز تا ادب داشته باشد.
واقعاً این ادب چیست و چه چیزهایی را برای انسان و انسانیت به ارمغان میآورد که آنقدر مهم است؟ ادب به بچه یاد میدهد که هر رفتاری یک حساب و نظمی دارد؛ مثل آداب غذا خوردن، آداب لباس پوشیدن، آداب راه رفتن، آداب نوشتن، آداب برقراری رابطه اجتماعی، ادب در ارتباط با والدین و ….
کسی که به خودش مشقّت ادب را بدهد، ذهنش بهتر کار میکند، به خلاقیت بهتری خواهد رسید، روحش لطیفتر میشود و در یککلام؛ همه اتفاقات خوب برایش میافتد. (به نقل از بیانات حجتالاسلام پناهیان)
بله این دینی که امام صادق علیهالسلام بهعنوان یکی از بهترین الگوهای آن معرفیشده است، دینی است که میفرماید: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَه* وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ»(زلزال/7 و 8) این دین آدم را حسابگر بار میآورد.
در ادامه به فاکتورها و مصادیقی که برای ادب و حسابگری در رفتارها که در قرآن کریم بیانشده است اشاره میکنیم.
ادب در سلام کردن
بعضیاوقات میبینیم که در میان ما مسلمانان افرادی حتی آنهایی که ادعای کلاس و ادب و اجتماعی بودن دارند وقتی تلفن میزنند و یا در جایی وارد میشوند بدون اینکه سلام کنند با الفاظی چون “چه طوری؟”، “بهبه چه خبرا؟” و امثال اینها رابطه اجتماعی را شروع میکنند.
این در حالی است که در آیات قرآن در موارد ذیل از تحیت «سلام» یادشده است: سلام کردن هنگام ورود به خانه: «فَاِذا دَخَلتُم بُیوتـًا فَسَلِّموا عَلی اَنفُسِکُم تَحِیَّهً مِن عِندِ اللّهِ مُبـرَکَهً طَیِّبَهً» (نور/24،61)، پاسخ سلام با عبارتی بهتر و نیکوتر: «واِذَا حُیّیتُم بِتَحِیَّه فَحَیّوا بِاَحسَنَ مِنها…» (نساء/4، 86)، سفارش خداوند به پیامبر مبنی بر سلام به مؤمنان «واِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤمِنونَ بِـایـتِنا فَقُل سَلـمٌ عَلَیکُم…» (انعام/6،54)، اظهار ادب فرشتگان در برابر مؤمنان، هنگام مرگ با سلام کردن: «اَلَّذینَ تَتَوَفـّـهُمُ المَلـئِکَهُ طَیِّبینَ یَقولونَ سَلـمٌ عَلَیکُمُ…» (نحل/16، 32)، تحیّت و اظهار ادب بهشتیان به یکدیگر با سلام کردن: «…و تَحِیَّتُهُم فِیها سَلـمٌ…» (یونس/10،10) و موارد اینچنینی در قرآن کریم فراوان دیده میشود.
امام صادق علیهالسلام میفرماید که از هفتتا چهاردهسالگی، دورانی است که بچه باید ادب شود (دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ؛ منلایحضرهالفقیه/3 /492) بله امام میفرمایند که بچه باید «ادب» شود… نفرمود که تقوا و دین و ایمان به بچه یاد بده، بلکه میفرماید: به او ادب بیاموز تا ادب داشته باشد.
ادب برخورد با پدر و مادر
یکی از مهمترین آدابی که اسلام بر آن تأکید فراوان دارد، ادب برخورد با پدر و مادر است. در آیاتی از قرآن کریم به این مسأله اشارهشده; ازجمله سفارش خداوند به گفتار کریمانه با والدین و لزوم پرهیز از تندخویی با آنان است: «وقَضی رَبُّکَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِیّاهُ وبِالولِدَینِ اِحسـنـًا اِمّا یَبلُغَنَّ عِندَکَ الکِبَرَ اَحَدُهُما اَو کِلاهُما فَلاتَقُل لَهُما اُفّ و لاتَنهَرهُما وقُل لَهُما قَولاً کَریمـا * واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَهِ…» (اسراء/17، 23ـ24)
نمونهای از این ادب، برخورد مؤدبانه یوسف (علیهالسلام) با پدر و مادرش، هنگام دیدار در مصر است. یوسف به استقبال آنان شتافت و آن دو را بر روی تخت خود نشاند: «رَفَعَ اَبَوَیهِ عَلَی العَرشِ…» (یوسف/12، 100) برخورد مؤدبانه اسماعیل (علیهالسلام) با پدرش ابراهیم (علیهالسلام) در مواجهه با پیشنهاد ذبح وی، نمونه دیگری از ادب برخورد با والدین است. (المیزان، ج6، ص273) او در برابر پیشنهاد ذبح، بدون بهانه آوری به پدر گفت: آنچه پروردگارت به تو فرمان داده، همان را انجام بده که مرا از بردباران خواهی یافت: «قالَ یـبُنَیَّ اِنّی اَری فِی المَنامِ اَنّی اَذبَحُکَ فَانظُر ماذا تَری قالَ یـاَبَتِ افعَل ما تُؤمَرُ سَتَجِدُنی اِن شاءَ اللّهُ مِنَ الصّـبِرین» (صافات/37،102)
ادب ورود به خانه دیگران
مؤمنان باید هنگام ورود به خانه دیگران اجازه بگیرند و چنانچه به عللی به آنها اجازه ورود داده نشد، برگردند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُیوتـًا غَیرَ بُیوتِکُم حَتّی تَستَأنِسوا … فَلاتَدخُلوها حَتّی یُؤذَنَ لَکُم واِن قیلَ لَکُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ اَزکی…» (نور/24، 27ـ28)
ادب ضیافت
برخی مفسّران، از آیات قرآن کریم، آدابی را برای مهمانداری استفاده کردهاند: پس از ورود مهمان، بیدرنگ به پذیرایی او مبادرت شود و مهمان کمتر در انتظار پذیرایی بماند و میزبان، پنهانی و دور از چشم مهمان برای فراهم ساختن غذا اقدام کند تا او، وی را از این کار بازندارد: (مجمعالبیان، ج9، ص237; الصافی، ج5، ص71) «هَل اَتـکَ حَدیثُ ضَیفِ اِبرهیمَ المُکرَمین… فَراغَ اِلی اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمین» (ذاریات/51،24ـ26). مهمان نیز نباید بدون دعوت به خانه کسی برود و پس از پذیرایی و تناول غذا نیز بیشازحد معمول در خانه میزبان نماند تا مزاحم او و خانوادهاش نشود: «اِذا دُعیتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا…». (احزاب/33،53)
کلام آخر
چه خوب است که حسابگر بودن را یاد بگیریم و در زندگی حسابگر باشیم … فقط یادمان باشد که حسابگر بودن را تنها در مادیات و کنترل پول در نظر نداشته باشیم، در رفتارها و نوع برخوردمان با یکدیگر حسابگرانه رفتار کنیم: با ادب باشیم، دل کسی را نشکونیم، خیرخواه باشیم و … آنوقت است که هم لذت این حسابگری را خودمان میچشیم و هم دیگران از کنار ما بودن لذت میبرند. منبع: تبیان
مأخذ:
سایت معارف قرآن
سایت مهر نیوز