الگوی بالینی اصلاح و تربیت
الگوی بالینی اصلاح و تربیت
الگوی بالینی اصلاح و تربیت
در بحث اصلاح و تربیت در واکنش به بزهکاری سه مدل بالینی (پزشکی)، حمایت اجتماعی و کیفری قابل تأمل و بررسی میباشد.
در الگوی بالینی مجرم به عنوان «بیمار» تلقی می شود. این بدان معنی است که در ساختار شخصیتی بزهکار یا در ساختار اجتماعی شدن وی ایرادات و نواقصی وجود دارد که موجبات ارتکاب جرم را پدید میآورند.
در واقع در روند شخصیتسازی که در طی زمان و از اوان کودکی شروع و تا بزرگسالی ادامه مییابد شخصیت تحت عوامل مختلف و در تعامل با این عوامل ایجاد می شود و در این روند کاستیهای موجود موجبات تباهی درونی و عدم انطباقپذیری با اجتماع را به شکل بیمارگونهای فراهم میآورند.
به این ترتیب در فرایند پذیرش زندانی در زندان باید به تشخیص بیماری او و طبقهبندی وی پرداخت. در مرحله تشخیص فرض بر این است که جرم نشانه نوعی ناسازگاری یا نقص است و اگر این ایراد شناخته شود، میتوان به طبقهبندی بزهکار اقدام کرد.
طبقهبندی به طور نسبی مرحله جامعی از طرحریزی برنامههایی است به منظور چگونگی گذران اوقات زندانی در زندان و محل اقامتش، برنامهریزی کاری، تأمین شرایط آموزشهای علمی و فنیحرفهای و مشارکت در برنامههای درمانی روانشناختی. فرض بر این است که اشتغال و درگیری زندانی در فعالیتهای برنامهریزی شده، بیماری او را که موجب ارتکاب جرم وی شده است درمان خواهد کرد.
در این سیستم بزهکار از نظر اخلاقی بیمار محسوب می شود و البته مدتزمان پاسخگویی این بیمار به درمان مشخص نیست پس روند درمان دارای زمان نامعین و البته تجدیدنظرپذیر است که در صورت تشخیص متخصصان کمیسیون آزادی مشروط و از این قبیل صورت میپذیرد. «آزادی در این سیستم منوط به درمان است.»
با این وصف میتوان گفت مدل پزشکی اصلاح و درمان حداقل دو نتیجه معین در عرصه اداره زندانها و البته قانونگذاری داشته است: نتیجه اول آن پذیرش نظام احکام نامعین از نظر مدت است چرا که زمان پاسخگویی بیمار به درمان مشخص نیست و نتیجه دوم آن فردی کردن مجازات یا درمان است که بر اساس تفاوتهای افراد و قابلیتهای متفاوت درمانپذیری آنان مدنظر واقع شده است.
پذیرش احکام نامعین خالی از ایراد نمیتواند باشد چه اینکه در این سیستم امکان سوءاستفاده مدیران مؤسسات اصلاح و تربیت دور از ذهن نیست و مدتزمان حبسها نیز بیشتر میشود. مشخص نبودن پایان حبس موجب افسردگی و نگرانی محبوس میتواند بشود و امکان سوءاستفاده سیاستهای استبدادی وجود دارد.
بیشک مدل اصلاحی بالینی که بر پایه علم و تجربه استوار است برای موفقیت نیازمند ابزارهای مربوطه میباشد. وجود متخصصین کافی و با تجربه و نبود یک ترافیک سنگین کیفری و فضای کافی و درخور نگهداری، از جمله ابزارها و شرایط مناسب برای اعمال چنین مدلی محسوب می شود که بیشک بدون وجود موارد مذکور و البته بدون در نظر گرفتن معایب احکام نامعین میتواند در موفقیت چنین مدلی نقش داشته باشد.