استفاده از واحدهای مسکونی برای اهداف تجاری
استفاده از واحدهای مسکونی برای اهداف تجاری
پرسش و پاسخ حقوقی
استفاده از واحدهای مسکونی برای اهداف تجاری
پرسش: در همسایگی ما در یک مجتمع مسکونی، یک واحد مسکونی به دفتر وکالت تبدیل شده است و با شکایت همسایگان حتی یک بار پلمپ شده است، ولی دوباره مشغول به کار شدهاند. این موضوع باعث ایجاد حس ناامنی در همسایگان میشود چون این دفاتر مراجعهکنندگان متعددی دارند که مرتب در راهروها در رفت و آمدند.
پاسخ: مطابق قانون شهرداریها، پنج صنف و شغل میتوانند در اماکن و ساختمانهایی که کاربری مسکونی دارند، اقدام به تأسیس دفتر کنند که عبارتند از: وکلا، پزشکان، دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق، دفاتر مهندسی و دفاتر مجله و روزنامه.
بنابراین دایر کردن دفتر کار برای این مشاغل، در ساختمانهایی که کاربری مسکونی دارند، کاملاً بلامانع است. اما دایر کردن دفتر کاری برای سایر مشاغل حتماً باید در اماکنی با کاربری تجاری یا اداری صورت گیرد. «شهرداری در شهرهایی که نقشه جامع شهر تهیه شده مکلف است طبق ضوابط نقشه مذکور در پروانههای ساختمانی نوع استفاده از ساختمان را قید کند. در صورتیکه برخلاف مندرجات پروانه ساختمانی در منطقه غیرتجاری محل کسب یا پیشه و یا تجارت دایر شود، شهرداری مورد را در کمیسیون مقرر در تبصره 1 ماده 100 این قانون مطرح مینماید و کمیسیون در صورت احراز تخلف مالک یا مستأجر با تعیین مهلت مناسب که نباید از دو ماه تجاوز نماید در مورد تعطیلی محل کسب یا پیشه و یا تجارت ظرف مدت یکماه اتخاذ تصمیم میکند. این تصمیم به وسیله مأموران شهرداری اجرا میشود. لکن دایر کردن دفتر وکالت و مطب و دفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و دفتر روزنامه و مجله و دفتر مهندسی به وسیله مالک از نظر این قانون استفاده تجاری محسوب نمیشود.»
در صورت فوت شوهر و نداشتن فرزند، بستگان متوفی ارث میبرند
پرسش: در همسایگی ما بانوی سالخوردهای هست که پس از پنجاه سال زندگی مشترک شوهرش را از دست داده است. او که فرزندی ندارد، هنگام انحصار ورثه متوجه شده است که تنها اقوام همسرش، یعنی 3 دخترعمه وی، از اموال همسرش سهم میبرند. حالا آنها مرتب برای فروش خانه وی را تحت فشار قرار میدهند. یک بانوی مسن در چنین شرایطی چه باید کند؟ آیا بهتر بود وجود دخترعمهها را کتمان میکرد؟
پاسخ: براساس قانون مدنی ایران که مباحث مربوط به ارث در آن کاملاً منبعث از فقه شیعه اثنیعشری و نظر مشهور فقهای امامیه است، موجب ارث دو امر است: نسب و سبب. اشخاصی که به موجب نسب ارث میبرند سه طبقهاند:
1- پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد. 2- اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها. 3- اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها.
لکن نکته مهم آن است که وارثین طبقه بعد وقتی ارث میبرند که از وارثین طبقه قبل کسی نباشد. به این ترتیب دخترعموهای شخص متوفی در طبقه سوم وراث نسبی قرار دارند و این افراد فقط در صورتی ارث خواهند برد که از طبقه اول و دوم، وارثی وجود نداشته باشد و در عین حال از وراث طبقه سوم نیز برای متوفی عمو یا عمه یا خاله یا دایی وجود نداشته باشد.
بر اساس ماده 864 قانون مدنی از جمله اشخاصی که به موجب سبب ارث میبرند هر یک از زوجین است که در حین فوت دیگری زنده باشد. آنچه که مسلم میباشد این است که زوج و زوجه همیشه و همواره از یکدیگر ارث میبرند، لکن با وجود فرزند، سهمالارث آنها تغییر میکند. سهمالارث زوجه متوفی در صورت نداشتن اولاد از متوفی یک چهارم اموال او و در صورت داشتن فرزند یک هشتم از اموال متوفی است. زوج از تمام اموال زوجه ارث میبرد و زوجه در صورت فرزندار بودن زوج، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث میبرد. در صورتیکه زوج هیچ فرزندی نداشته باشد، سهم زوجه یک چهارم از کلیه اموال به ترتیب فوق میباشد.»
منبع: روزنامه اطلاعات