وکالت از مشاغل سخت
وکالت از مشاغل سخت
وکالت از مشاغل سخت
احمدرضا ونکی-حقوقدان
مدتی پیش شاهد قتل یکی از وکلای کشور بودیم. مرگ تلخی که در مسیر انجام وظایف شغلی اتفاق افتاد و قلب هر حقوقدانی را به درد آورد.
من فکر میکنم وکالت به لحاظ سختیهای خاص خود از جمله مشاغل سخت است. در این شغل ما با فردی روبرو هستیم که هر چقدر در شغل خود تبحر بیشتری کسب کرده باشد و از بازار کاری بهتری برخوردار باشد با سختیها و مشکلات کاری بیشتری روبرو خواهد بود. شغلی سراسر استرس که به گفته روانشناسان دارا بودن آن (استرس) نقطه مقابل آرامش است.
یک وکیل در حوزه کاری خود همانند اکثر مشاغل با افراد متعدد در اقشار مختلف اجتماعی روبرو است و محل اصلی کارش جایی نیست جز یک بیمارستان اجتماعی که در عالم ثبوت اگر هر دو دچار انحرافات اخلاقی نباشند یک طرف از مراجعهکنندگان بیشک متصف به این وصف خواهد بود.
در هر پرونده در فضای موجود و فرهنگ حاکم بر مردم در اکثر موارد حداقل یک دشمن برای یک وکیل مفروض خواهد بود. اگر در کارزار پرونده موفق به اخذ رأی گردد طرف مقابل نه به دید یک وکیل که با مقتضیات شغلی خود مواجه است که بهعنوان دشمنی قسمخورده به او خواهد نگریست و اگر در این نبرد برد را به طرف مقابل واگذار کند انواع اتهامات را از طرف کسی متوجه خود خواهد دید که تمام تلاشش را برای احقاق حقوق ایشان به کار بسته و مصون از غضب و خشم موکل نخواهد بود اگرچه به اندازه نیش و کنایه و طعنهای دردآور باشد.
در ضلع دیگر دادگستری وجود دارد که در بدو ورود وکیل به این خانه امن مورد تفتیش بدنی و کنکاش کیف همراه قرار میگیرد بدون اینکه حق گوشزد کردن حقوق شهروندی و آموزش جرم مشهود و غیرمشهود و ضوابط آن را به ضابطین داشته باشد یا البته تأثیری به جای بگذارد و احیاناً با شماتت بیشتر مواجه نگردد و در ادامه، گوشی لنز دار ایشان نیز تا خروج توقیف میگردد تا عدم اعتماد هر چه بیشتر احساس گردد و ابعاد وجودی و هویت درونی ایشان هر چه بیشتر له گردد؛ و در این رهگذر، خود را نه تنها بالی دیگر از فرشته عدالت نمییابد که بیشتر تصویر ذهنی از خود را به قول مقام محترمی، بازوی شکسته وبال گردن آن فرشته مییابد.
رسانه ملی نیز در کل فیلمها و سریالهای پخششده خدا را شکر کم نگذاشته و چهرهای نازیبا از این مدعی حقجویی و عدالت محوری به جای گذاشته تا جایی که در بین عوام و حتی دانشجویان حقوق آنگونه که خود شاهد هستم چهرهای مبتنی بر واقعیات وکالت به تصویر کشیده نمیشود.
چنانچه با مداقه بیشتر و واقعبینانهتر به مسایل بنگریم همه مشاغل دارای مرجع انتظامی برای رسیدگی به تخلفات انتظامی شاغلین صنف و شغل خود هستند، کانون کارشناسان، پزشکان، وکلا، قضات و حتی روحانیون و … پس در هر قشر و صنفی حضور هر نوع شخصیتی اعم از فرهیخته و یا متخلف، منحرف و یا بزهکار گریزناپذیر است اما آنچه مسلم است اینکه متخلفین در هر قشر اقلیتی بیش نیستند اما متأسفانه آنقدر بیاحترامیها و تبلیغات منفی رسانهای نسبت به این قشر مظلوم زیاد شده که حتی خودباوری پاک دستترین شاغلین این شغل با عدم اعتمادبهنفس جدی روبرو است؛ و تبعات این رویکرد به اندازهای است که در سالهای اخیر انواع جرایم و جنایتها بر علیه این قشر بدون هرگونه حمایت خاص قانونی امری عادی شده تا جایی که این روزها شاهد قتل وکیل هم هستیم.
وکلا در عالم واقعیات از تضمینات شغل قضا برخوردار نیستند، ضابط حمایتکننده ندارند و در مجتمع قضایی حفاظتشده شب را به صبح نمیرسانند. در معرض خطر هستند و وجهه اجتماعی ایشان مورد حمله و هجمه است. شاید وقت آن رسیده باشد تا کمی به این بال قطعشده فرشته عدالت کمی توجه نشان دهیم.
بله من فکر میکنم وکالت از جمله مشاغل سخت است.