نقش مدرسه در بزهکاری

دسته: جامعه شناسی جنابی
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۳ آذر ۱۳۹۵


نقش مدرسه در بزهکاری

نقش مدرسه در بزهکاری

 715871681

روژین فاروقی

کودک بعد از محیط خانه ارزشمندترین مکان را مدرسه می‌داند، زیرا در آنجا با در نظر گرفتن نسبت رشد و تحولات انجام‌گرفته در ساختار فیزیکی – ذهنی وی امکانات زیادی برای تأمین نیازهای روحی و روانی کودک فراهم است. کودک محیط مدرسه را برای خود شایسته‌ترین اماکن می‌داند زیرا باورش است که در آنجا خطری برایش وجود نداشته و ممانعتی از سوی والدین نیز برای بازیها، شیطنتها، اقدامات، ابداعات و کارهای مختلف وی ایجاد نخواهد شد. ازاین‌رو آنجا را به‌اندازه خانه خوددوست می‌دارد.

ویکتور هوگو نویسنده قرن 17 در زمان حیات خود رابطه میان آموزش و بزهکاری را به زبان بسیار ساده‌ای بیان داشته است. به گفته ایشان: «مدرسه‌ای که باز شود، در زندانی بسته می‌شود» با توجه به دیدگاه ویکتور هوگو و با تکیه‌بر بررسیهای به‌عمل‌آمده به‌واقع مشخص‌شده که رابطه تنگاتنگی میان مدرسه و تربیت کودک و بزهکاری وجود دارد.

لذا اگرچه مدرسه می‌تواند با آموزشهای درست و افزایش میزان معلومات و گسترش گستره زاویه دید دانش‌آموز زمینه را برای روشنگری و روشن‌بینی فرد در زندگی فراهم آورد، از طرفی می‌تواند با غفلت و نداشتن سیستم صحیح آموزشی و عدم تأمین محیط سالم، امکان بزهکاری را در فرد یا به عبارتی کودک فراهم سازد.

مدرسه علیرغم اینکه محیط آموزشی و پرورشی کودک و مکان آماده‌سازی وی برای ورود به اجتماع بزرگ‌تر و کسب مسؤولیتهای فراتری است اگر به‌درستی مدیریت نشود، روابط دانش آموزان مورد کنترل قرار نگیرد، امکانات مختلف موجود در آن با ضوابط و مقررات نباشد، تبادل رفتار و گفتار میان اولیای مدرسه بادانش آموز و یا خود دانش‌آموز بادانش آموز دیگر بر اساس اصول و مبتنی بر هنجارهای تعریف‌شده نباشد، یقیناً دانش‌آموز نه‌تنها در مدرسه چیزهای یاد گرفته‌شده از محیط خانواده را از دست خواهد داد که بر بسیاری از پندارها و تصورات وی که به‌عنوان قوانین از والدین خویش یاد گرفته است، مهر بطلان خواهد خورد و کودک بسی بی‌قیدتر و بی‌مسؤولیت‌تر خواهد شد.

پس اگر مدرسه دارای ضوابط و کنترل مناسب باشد می‌تواند در جلوگیری از بروز بزهکاری مناسب و مفید باشد.

در تحقیقاتی که پیرامون کودکان بزهکار و دلایل گرایش کودکان و جوانان کم‌سواد و یا بی‌سواد به بزهکاری به‌عمل‌آمده، مشخص گردیده که آنان به جهت مشکلات مالی و اقتصادی و یا نداشتن سرپرست مناسب و یا عدم توجه والدین به تحصیل کودکان باعث شده که در مدرسه از سایر کودکان عقب بمانند و برای این‌که خودی نشان داده و بتوانند بر خواسته‌های روانی – ذهنی خویش فائق آیند. گرویدن به دسته‌های تیمی و گروهی بزهکار در مدرسه را ترجیح داده و درنهایت طبق آیین‌نامه انضباطی از مدرسه اخراج شده‌اند. درواقع می‌توان گفت محرک اصلی و شاه‌کلید عمده گرایش کودکان به بزهکاری عملکرد والدین و تصمیمات اولیای مدرسه بوده است.

علم تعلیم و تربیت امروزه وظایف مدیران، دبیران و آموزگاران و نهایتاً مدرسه را این‌گونه تعریف می‌کند که: اولیای مدرسه درواقع اولیای برحق و حقوقی کودک هستند همان‌گونه که والدین حق‌دارند درزمینه خلق‌وخوی و سرنوشت فرزند تصمیم بگیرند. اولیای مدرس نیز همین وظیفه را بر دوش دارند. به همین مناسبت، همان‌گونه که والدین حق ندارند کودک را از حقوق اجتماعی و آزادیهای فردی و امکانات رشد و پرورش وی محروم کنند، اولیای مدرسه نیز به‌هیچ‌عنوان حق تغییر سرنوشت و یا تنبیه و شکنجه جسمانی کودک را نداشته و تحصیل که از اولویتها و حقوق مسلم کودک است از او بگیرند.

با تکیه‌بر این قانون و اصل است که امروزه حضور مشاوران در مدرسه امری الزامی شده است و در بسیاری از مدارس مشاوران درواقع مشکل‌گشای گره‌های کور روانی روحی و حتی جسمی کودکان در مدارس به‌حساب می‌آیند. اصول کنونی در آموزش‌وپرورش مبتنی بر آماده‌سازی محیط آموزشی – پرورشی برای همگان است و اعمال آیین‌نامه‌های انضباطی غلط و قهرآمیز امری قبیح قلمداد شده و عاملی در گریزان کردن کودک از مدرسه و سوق دادن وی به سمت گمراهی برشمرده می‌شود.

نتیجه اینکه:

محیط مدرسه در شکل‌دهی شخصیت دانش آموزان نقش بسزایی دارد و بخشی از سرنوشت آینده دانش‌آموز، در مدرسه رقم می‌خورد. بسیاری از انسانهای بزرگ، وام‌دار معلمان خوب و شایسته هستند و ریشه موفقیت خود را در پرورش یافتن در مدرسه‌ای اخلاق‌مدار و دانش‌محور می‌دانند. ریشه بسیاری از بزهکاریها و ناهنجاریهای رفتاری را نیز در همین مدرسه باید جست‌وجو کرد. ناکارآمدی معلم، تبعیض و بی‌عدالتی مربیان میان دانش آموزان و تحقیر و اهانت به آنان، از عواملی است که دل سردی دانش‌آموز را از محیط مدرسه در پی دارد و همان‌گونه که ذکر شد، او را از محیط آموزش‌وپرورش گریزان می‌کند و زمینه را برای ارتکاب انواع خلافها و جرمها برای وی فراهم می‌آورد.

مدرسه خوب، شخصیتی مثبت به دانش‌آموز می‌بخشد و مدرسه بد، شخصیتی منفی.

منابع:

1_ بزهکاری اطفال و نوجوانان _ نوشته دکتر هوشنگ شامبیاتی

2_ کودکان و نوجوانان بزهکار و ناسازگار _تألیف دکتر جاوید صلاحی مصطفی


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۸۴
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *