ریشه‌یابی رفتارها در دستگاه قضایی

دسته: تجربه و خاطره
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۲۹ فروردین ۱۳۹۶


ریشه‌یابی رفتارها در دستگاه قضایی

خاطرات و تجربیات قضایی(14)

ریشهیابی رفتارها در دستگاه قضایی

 

سید روح الله مصطفی نژاد موسویرئیس شعبه 102 کیفری دو دماوند

آیا تاکنون برای شما اتفاق افتاده است که موضوعی را برای ارباب‌رجوع بیان کرده‌اید ولی به هر دلیلی ارباب‌رجوع منظور شما را درک نکرده است یا نخواسته که درک کند؟ آیا تاکنون رفتاری از شما سرزده است که برای مراجعه‌کننده نامفهوم بوده است مثل عصبانیت بی‌هنگام و… ریشه این‌گونه رفتارها از طرف مراجعه‌کنندگان و قضات و کارکنان دستگاه قضایی چیست؟ اول مراجعهکنندگان: اولین علت رفتارهای کلافه‌کننده توسط مراجعین عدم آشنایی آنان با تشریفات قانونی می‌باشد. به این امر به‌کارگیری اصطلاحات حقوقی در ادبیات روزمره قضات و کارکنان در دادگستری را اضافه کنید؛ مثلاً وقتی به متهم یا همراهان ایشان می‌گویید برای متهم قرار صادر کردم آنها هیچ تعریف یا تلقی از قرار ندارند. دومین علت رفتار مراجعه‌کنندگان استرس و ترس از نتیجه پرونده‌ها و چگونگی رسیدن به حقشان می‌باشد. اگر متهم یا از بستگان متهم باشند که بیشتر این حس قابل‌درک است. سومین علت هم نهادینه شدن چونه زدن برای رسیدن به‌حق می‌باشد. بعضی از مراجعین فکر می‌کنند همان‌طور که در هنگام خرید با چونه زدن می‌توانند تخفیف بگیرند، در دادگاه هم می‌توان با اصرار و خواهش و … به خواسته‌های خودشان برسند. (و وای به حال اون قاضی که در شهری سنتی با دیدگاههای سنتی خدمت کند. جایی که فرماندار و روسای ادارات هم با دیدگاهی کاملاً سنتی شهر را اداره می‌کنند.)  دوم کارکنان؛ کارکنان دادگستری غالباً از قشر متوسط جامعه می‌باشند. کسانی که با حداقل حقوق در اداره‌ای کار می‌کنند که شاید وزین‌ترین و سنگین‌ترین نام را در بین ادارات دارد. آنها نیز خود را با کارکنان دیگر دستگاهها مقایسه می‌کنند و همیشه از اینکه حقوقشان کم است ناله دارند. به این امر تضادهای موجود برای قضات که مطمئناً برای کارکنان دستگاه قضایی هم وجود دارد را اضافه کنید. مثل سفارش شدن از طرف این فامیل و آن آشنا و کارمند که بهتر از هر کسی می‌داند تصمیم‌گیری در پرونده فقط توسط قاضی صورت می‌گیرد چه عذابی می‌کشد که نمی‌تواند این موضوع را برای دیگران تبیین کند. این تضادها و کمبودها ناخودآگاه بر رفتار کارکنان نیز تأثیرات سوئی می‌گذارد و باعث بعضی رفتارهای ناخوشایند از طرف آنان می‌شود. و اما قضات: شاید بتوان برای نحوه رفتار قضات با مردم هزار دلیل آورد. فراموش نکنیم که اکثر قریب به‌اتفاق قضات افرادی درد آشنا و مردم‌دار هستند ولی آنچه به چشم مردم می‌آید معدود رفتارهایی از طرف بعضی قضات می‌باشد که مشمول آن هزار دلیل می‌شوند. شاید همان‌طور که در مطالب بالا گفتیم خدمت در شهری بسیار دورتر از محل زندگی خانواده، یا تضادهای موجود در زندگی قضات، یا مشکلات معیشتی و خانوادگی و از همه مهم‌تر کار سنگینی که بر عهده قضات می‌باشد عامل چنین رفتارهایی است. بارها و بارها از افراد منصف و حتی غیر منصف شنیده‌ایم که قضاوت کار سختی است و هیچ‌کس حاضر نیست چنین بار سنگینی را بر دوش بکشد. بر این کار سنگین، حجم زیاد و غیراستاندارد پرونده‌ها و نبود تناسب بین حجم پرونده‌ها و تعداد قضات و عدم آموزش درست نیروهای زیرمجموعه قاضی و حتی ادارات و سنگین‌تر شدن وظیفه قاضی را اضافه کنید و هزاران دلیل را می‌توان به‌عنوان دلایل سوء رفتار معدود از قضات دانست. و اما چه باید کرد. راهکارها روشن است. اول کم کردن پرونده‌ها. دوم کم کردن تشریفات و سوم آموزش صحیح به مردم و کارکنان و توجه به خواسته‌های قضات و کارکنان و … نقش ما در این میان چیست؟ می‌دانم همه ما قضات مشکلاتی داریم. یکی انتقالی می‌خواهد و یکی ارتقاء. یکی پرونده‌هایش زیاد است و یکی مشکلات خانوادگی دارد و هزار درد بی‌درمان که همه ما به آن دچار شدیم. ولی باید مردم را درک کرد. مردم ولی نعمتان ما هستند و با وجود آنان است که کار ما، شغل ما، هویت ما شکل می‌گیرد. بیاییم کمی صبورتر باشیم.

 


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۲۹
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *