دو زن و یک مرد اعضای باند سرقتهای سریالی شرق پایتخت
دو زن و یک مرد اعضای باند سرقتهای سریالی شرق پایتخت
دو زن و یک مرد اعضای باند سرقتهای سریالی شرق پایتخت
رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ از انهدام باند سارقان سریالی کیفقاپی و موبایل قاپی در شرق تهران بزرگ خبر داد.
رئیس پلیس پیشگیری فرماندهی انتظامی تهران بزرگ گفت: در پی وقوع چندین فقره سرقت کیفقاپی و موبایل قاپی که موجی از نارضایتی را در بین ساکنان شرق پایتخت ایجاد کرده بود؛ پروندهای در این رابطه در کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس تشکیل و رسیدگی به موضوع در دستور کار قرار گرفت.
وی با بیان اینکه بلافاصله تیمی از کارآگاهان این یگان مسئولیت رسیدگی به پرونده را به عهده گرفته و تحقیقات پلیسی خود را آغاز کردند، افزود: در خلال تحقیقات صورت گرفته در خصوص شگرد سارقان مشخص شد شیوه متهمان در سرقتهای سریالی به این صورت بوده که راکب (پسر جوان) و ترکنشین (دختر جوان) با یک دستگاه موتورسیکلت ضمن پرسه زنی در خیابانهای جشنواره، دماوند، امین و فرهنگسرا، طعمههای خود را از بین خانمهای جوان انتخاب و به بهانه پرسیدن آدرس و یا بهانههای دیگر در یکچشم به هم زدن اقدام به کیفقاپی و یا موبایل قاپی میکنند.
سرهنگ بستو ادامه داد: سارقان پس از موبایل قاپی با یکی از شمارههای داخل گوشی مالباخته تماس میگرفتند و به طرق مقابل اعلام میداشتند که به مالک خط بگویید تا با ما تماس بگیرد در ادامه پس از تماس مالباخته با گوشی خود در ازای استرداد موبایل تقاضای دریافت وجه نقد میکردند.
رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ تصریح کرد: با رمزگشایی از اطلاعات بدست آمده شمارش معکوس برای به دام انداختن متهمان پرونده آغاز و تیمی از عوامل تجسس پس از بررسیهای تخصصی و تحقیقات شبانهروزی موفق شدند ساعت 10 و 9 دقیقه صبح روز 31 شهریورماه یکی از سارقان را در خیابان امین طی یک عملیات ضربتی درحالیکه سوار بر یک دستگاه موتورسیکلت طرح هندا مشکیرنگ بود، دستگیر کنند.
وی افزود: متهم پس از انتقال به کلانتری در بازجوییهای انجام شده خود را “مهدی” 30 ساله معرفی و در تحقیقات پلیسی و با بررسیهای فنی تخصصی، همدستان خود را به نامهای “اکرم” 30 ساله و “اعظم”26 ساله ساکن خیابان مخابرات معرفی کرد.
این مقام ارشد انتظامی در پلیس پایتخت با بیان اینکه با اطلاعات بدست آمده از متهم همدستان وی نیز در یک عملیات غافلگیرانه پلیسی دستگیر و به کلانتری منتقل شدند، اظهار داشت: هر سه متهم در مواجهه حضوری با شکات و مالباختگان شناسایی و درنهایت به بیش از 30 فقره کیفقاپی و موبایل قاپی از خانمهای جوان معترف شدند.
رئیس پلیس پیشگیری فاتب در پایان با اشاره به اینکه برابر تحقیقات صورت گرفته مشخص شد، متهمان پرونده به دلیل چندین مورد کیفقاپی در شهر بومهن و رودهن تحت تعقیب پلیس آگاهی ویژه شرق تهران هستند، خاطرنشان کرد: پرونده این سارقان به دستور بازپرس دادسرای ناحیه چهار شهر تهران جهت تحقیقات بیشتر و شناسایی دیگر شکات در اختیار کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. منبع: میزان
جرمشناسی سرقت:
آسیب شناسان اجتماعی هرگونه عملی را که بر خلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد جرم مینامند و جرمشناسی به بررسی بزهکاری میپردازد تا علل پیدایی، تکوین، پیشرفت و نتایج آن را دریابد. ازاینرو، در جرمشناسی پدیدههایی وجود دارد که بهعنوان وسیله یا واسطه تجزیهوتحلیلهای پژوهشی و شناخت آسیبهای اجتماعی به کار آید. این حکم کلی در موارد سرقت نیز صدق میکند. (آسیبشناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده چاپ یازدهم، سال 1383، ص 159)
علل و انگیزههای سرقت
در بررسی علل و انگیزههای سرقت میتوان از عوامل متعدد نام برد که چند نمونه آن به اختصار بدین شرح است:
1-عوامل ذهنی مانند هوش کم یا زیاد، استعدادهای فردی و نظایر آن.
2-سن: بیشک تقسیمبندی انواع سرقت بر حسب سارقان متعلق به گروههای سنی مختلف، متفاوت است تا جایی که برای مثال میتوان گفت بسیاری از آنچه بزرگسالان در رفتار کودکان دزدی مینامند، از نظر روان شناسان کودک ممکن است صرفاً کنجکاوی باشد.
3-جنس: چون بهطورمعمول قدرت بدنی زن از مرد کمتر است یا به تعبیر زیست شناسان مرد بیش از زن قدرت تحرک دارد، بنابراین موارد ارتکاب سرقت مخصوصاً اگر سرقتهایی که به طریقی با قدرت و تحرک بدنی ارتباط دارد. بین دو جنس متفاوت خواهد بود. بهعنوان مثال، دختران بیشتر اشیاء کوچک را میربایند و پسران غالباً وسایل الکتریکی و وسایل نقلیه (دوچرخه، موتورسیکلت، اتومبیل) را به سرقت میبرند.
4-وضعیت بدنی: زشتی و زیبایی، نقض عضو، بلندی و کوتاهی بیشازحد ممکن است از عوامل مؤثر در ارتکاب انحراف باشد. گاه دیده شده که شخص تنومند و قویپنجه که از تأثیر هیکل خویش آگاهی دارند، برای خود حقی تصور میکند. عکس آنهم صادق است. به این معنی که گدایی یا جیببری در میان اشخاص ضعیفالجثه بیشتر دیده میشود.
اما آنچه بیش از همه در این پدیده تأثیر دارد، عوامل روانی عاطفی و اجتماعی- اقتصادی است.
هر چند به یک تعبیر ظریفتر میتوان عوامل دیگر و از جمله چهار مورد فوق را نیز متأثر از این عوامل دانست. (آسیبشناسی اجتماعی- هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم، سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 159)
علل و انگیزههای روانی- عاطفی سرقت:
1- فقر عاطفی: فقر عاطفی از عوامل فردی سرقت است. کودکانی که از اختلالات عاطفی شدید رنج میبرند، معمولاً در خانوادههایی رشد یافتهاند که در اثر طلاق ازهمپاشیده شده یا والدین تربیت مناسبی را برای فرزندان در نظر نگرفتهاند. مرگ یکی از والدین و تبعیض بین فرزندان حالتهایی چون انزوا طلبی، افسردگی و اختلالات رفتاری در کودکان بوجود میآورد و این عوامل به نوبه خود ارتکاب جرم را تسهیل میکند.
2- ناکامی: ناکامی یا محرومیت اصطلاحی است که در زمینه شکست در ارضای تمایلات به کار میرود و مراد از آن عدم امکان نیل به هدف است.
وقتی انسان میل دارد به هدفی برسد؛ ولی به علت برخورد با مانع یا موانعی چند بر آن هدف دست نمییابد میگوییم در او ناکامی ایجاد شده است. وقتی میان امیال شدید ما و هدفهایمان سدهای ناشکستنی و ناگذشتنی حائل باشد، با ناکامی و تعارض و تنش مواجه میشویم. بهعنوان مثال، جوانی که در خانوادهای فقیر و بیچیز تولد یافته و در کودکی محبت ندیده و سالها مورد بیمهری و بیتوجهی واقعشده، احتمالاً در بزرگی به غارتگری اموال دیگران دست میزند و این امر برای او رضایت خاطری را فراهم میآورد که همواره در جستجوی آن است.
3- حسادت: حسد آرزوی زوال نعمت برای دیگران است. گاه فرد با توجه به عدم امکان دستیابی به موقعیت و منزلت دیگران رشک و حسد میبرد و چون نمیتواند به مانند صاحبان اموال مالک آنها گردد، دست به دزدی میزند.
4- تجربههای دوران کودکی: حوادث تلخ دوران کودکی ممکن است از فرد شخصیتی جامعهستیز بسازد که در بزرگسالی او را به اعمال ضداجتماعی سوق دهد. چنین فردی دارای کجرویهای چندی است و از جمله از اذیت و آزار دیگران و نیز سرقت اموال آنها لذت میبرد؛ زیرا وقتی دست به چنین کاری میزند گمان میکند انتقام خود را از دنیای بیرحم گرفته است.
5- احساس ناامنی: وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و … اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونتآمیز والدین، از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی کرده، در خود فرو میبرد و به کنارهگیری از دیگران بهویژه پدر و مادر میکشاند. جوان در چنین شرایطی روابط خود را با والدین گسسته، گاه در نتیجه فشار یا خواست درونی ناچار میشود برای ارضای نیازهای مادی و معنوی خود یا برای انتقام گرفتن از والدین به خاطر محدودیتها و سختگیریهای نابجای آنها، دست به سرقت بزند.
6- خودنمایی: برخی از جوانان برای نشان دادن صفت «کله شقی» و جرأت حادثهجویی که برای آنها بسیار ارزشمند است، به بزهکاری روی میآورند و ظاهراً مصرف مواد مخدر یا دست زدن به سرقت برای یک جوان او را در چشم همگنانش کسی میسازد. ازاینرو فرد با موقعیتهای مساعدی برای ارتکاب جرم روبرو میگردد و به دزدی و غارت اموال دیگران دست میزند و اموال مسروقه را با افتخار در اختیار دوستان میگذارد و بدینوسیله با ایفای چنین نقشی، نیاز به تعلقخاطر گروهی خود را برآورده میسازد.
7- محبت زیاد: زیادهروی در محبت نیز مانع رشد و تکامل شخصیت کودک میگردد. کودکان نازپرورده که در محیط خانواده تمام توقعات و خواستههایشان بدون چونوچرا انجام میگیرد در اجتماع نیز انتظار دارند تمام آرزوهای آنان بهزودی برآورده شود. در صورت عدم توفیق و روبهرو شدن با شکست تصور میکنند که همه برعلیه آنان قیام نموده و عداوت دارند. در نتیجه ترسو، خودخواه، پرمدعا و پرتوقع بوده با قبول عضویت در باندهای مختلف سرقت، میخواهند از جامعه انتقام بگیرند. (آسیبشناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم، سال 1383، ص 160)
علل اجتماعی- اقتصادی سرقت:
اهمیت شرایط اجتماعی و اقتصادی در تبیین علل سرقت بر کسی پوشیده نیست، لاکاسانی درباره تأثیر محیط اجتماعی میگوید که اگر نتوان آن را عامل انحصاری شناخت، ولی برترین و مهمترین عامل سرقت و دیگر بزهکاریها است. نظر او را میتوان در دو فرمول زیر خلاصه کرد:
– هر جامعه فقط دارای تبهکاران مخصوص به خود است.
– محیط اجتماعی به مثابه آبگوشت ویژه کشت تبهکاری است. میکروب قابلکشت در آن، تبهکار است و اهمیت این عنصر فقط آنگاه آشکار میشود که محیط مناسب برای رشد خود بیابد. (آسیبشناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم، سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 163)
برخی از عوامل اجتماعی- اقتصادی سرقت را میتوان چنین برشمرد:
1- فقر مادی
2- فقر فرهنگی
3- طبقاتی بودن جامعه و نابرابریهای اجتماعی
4- شهرنشینی و زاغهنشینی
5- از هم پاشیدگی خانواده و عدم امنیت عاطفی کودک
6- معاشرت با دوستان ناباب
7- بیکاری
8- مهاجرت به شهرها و اثرات روانی – اجتماعی آن
(آسیبشناسی اجتماعی، هدایت الله ستوده، چاپ سیزدهم سال 1383، انتشارات آوای نور، ص 164)
راههای پیشنهادی برای کاهش سرقت در جامعه:
هرگاه بیماری از هر جهت مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و علل آن به خوبی مشخص شود، محققاً درمان آن بسیار سادهتر خواهد بود. سرقت نیز بهعنوان یک آسیب اجتماعی و اختلال رفتاری دارای علل و انگیزههایی است که باید آن را شناخت و به صورت ریشهای درمان کرد. در بیان علل و انگیزههای سرقت از زمینههای مختلف چون محرومیتهای عاطفی، روانی، مادی، معنوی، نابسامانیهای اجتماعی و خانوادگی و معاشرت با دوستان ناباب سخن به میان آمد و گفته شد که اگر خانواده زیر بنای تربیت کودک را از همان آغاز تولد درست بنا نسازد؛ چهبسا اصلاح بعدی رفتار با مشکلات فراوان همراه خواهد شد؛ بنابراین میتوان راههای زیر را بهعنوان عامل کاهش سرقت پیشنهاد کرد:
1- هیچ جامعهای نمیتواند ادعا کند که بدون فقرزدایی و بدون ناکامی زدایی قادر است ریشه سرقت را ریشهکن کند؛ بنابراین، از بین بردن فقر و تهیدستی با توجه به تأثیر مهمی که اوضاع نابسامان اقتصادی در بروز چنین آسیبی دارد، از مهمترین کارها است.
2- کنترل و مراقبت پدر و مادر در مورد دوستان ناباب و بهطورکلی دوستان فرزندان خود یک ضرورت است؛ زیرا عدم توجه پدر و مادر به چنین مسائلی کراراً از سوی سارقان عنوان شده است. فراهم آوردن زمینه سالم پرورش شخصیت کودکان و نوجوانان بهوسیله مربیان و معلمان بهطوریکه فرد بهگونهای بار آید که از امور جرمزا بگریزد و در برابر آن به دفاع از حیثیت اجتماعی و اعتقادی خود بپردازد، تنبیه و مجازات مسکنی بیش نخواهد بود. لازم است پدران و مادران در صورت مشاهده رفتار انحرافی در فرزندان خود بلافاصله مساله را جدی بگیرند و زمینههای آنها را قبل از آنکه ریشه بدواند، قطع کنند.
3- نظام آموزشوپرورش باید طوری طراحی شود که نوجوانان و جوانان را با کار و فعالیت اجتماعی آشنا سازد و این آشنایی وسیلهای باشد برای تأمین معاش و کسب درآمد، بهویژه برای آنانی که از بنیه مالی کمتری برخوردارند؛ زیرا چون نوجوان احساس استقلال مالی کند و عزتنفس خود را حفظ شده ببیند به تعدیل و کنترل رفتارهای خود دست خواهد زد.
4- تغییر محیط اجتماعی میتواند در تربیت بزهکاران مؤثر باشد؛ زیرا شرایط مساعد و محیط خانوادگی و تربیتی مناسب، برای تحول و پیشرفت او از اهمیت به سزایی برخوردار است. برای بزهکار باید شرایطی فراهم شود که احساس تنهایی و بیکسی نکند و عشق به زندگی و نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن در او تقویت شود؛ زیرا اگر زمینههای بزهکاری شناخته نشود و ریشههای آن قطع نگردد، بزهکاران علیرغم قانون و مجازات نه تنها اصلاح نمیشوند بلکه در جمع دوستان ناباب تجربهها و مهارتهای بسیاری را میآموزند و حتی با تشکیل باند و آمادگی بیشتری برای ارتکاب جرمهای بعدی وارد جامعه میشوند.
5- ترجیح دادن پیشگیری بر درمان بهمنظور حذف زمینههای مساعد برای ابتلای افراد به آسیبهای اجتماعی از اهمیت فراوان برخوردار است. برای دست یافتن به جامعهای سالم باید پیشگیری را بر درمان ارجحیت داد، زیرا با اجرای برنامههای پیشگیری و با صرف هزینه و امکانات کمتری میتوان افراد را زیرپوشش قرار داد. درحالیکه برنامههای بازپروری و درمان به دلیل نیاز به انواع تخصصها و اماکن ویژه نگهداری هزینههای بسیار بالایی را میطلبد. به علاوه پوشش آن متوجه عده کمی از افراد جامعه میشود و درعینحال بازدهی و نتیجهگیری آن بسیار اندک است.
6- مبارزه مداوم با رشد بیرویه مشاغل کاذب تا بدینوسیله از سیل مهاجرت روستاییان به شهرها جلوگیری شود. دیده شده که مشاغل کاذبی چون کوپنفروشی، نوار و … مجرایی برای فریب دادن و آلوده کردن جوانان بیگناهی است که به امید رفاه نسبی عازم شهرهای بزرگ میشوند.
7- آموزش اجتماعی و تربیتی به خانوادهها برای بالا بردن سطح فرهنگ خانواده و پرورش احساس مسئولیت والدین در قبال فرزندان خود و نیز تأسیس مؤسسات آموزش مناسب بهمنظور تعلیم حرفهوفن و نیز ایجاد کانونهای رفاهی و تفریحی مناسب بوسیله دولت با بخش خصوصی.
8- ایجاد اشتغال برای بیکاران و جلوگیری از ولگردی و اجرای بیمه دوران بیکاری و نیز ایجاد محیطهای مناسب ورزشی و آموزشی صحیح ورزش از طریق رسانههای گروهی و همچنین آموزش اعتقادی و پرورش باورهای مذهبی در افراد برای استحکام مبانی ایمانی در خانوادهها؛ زیرا پرورش اعتقادات و آموزش اصول مذهبی، موجب جلوگیری از ارتکاب اعمال خلاف بهویژه سرقت میگردد. منبع: وبلاگ جامعهشناسی در جامعهشناسی