تـاوان غفلت


دسته: رویداد و حوادث
بدون دیدگاه
یکشنبه - ۱۷ مرداد ۱۳۹۵


تـاوان غفلت


داستان تکان‌دهنده از یک دختر فریب‌خورده

تـاوان غفلت



از طریق یکی از شبکه‌های اجتماعی با پارسا آشنا شدم او خودش را اهل یکی از استانهای غربی کشور معرفی کرد.
دانشجو هستم و از شهرستان به اینجا آمده‌ام و در خوابگاه زندگی می‌کنم و پدر و مادر بیچاره و ساده‌دل من فکر می‌کنند دخترشان رو برای تحصیل فرستادن ولی خبر ندارن که چه گندی زده‌ام و مطمئنم اگر بفهمند سکته خواهند کرد.
دختر سربه‌راهی بودم و کاری به کسی نداشتم و سرم توی درس و کتاب بود.
چند تا هم‌اتاقی هم داشتم که سروگوششان می‌جنبید خیلی توگوشم خواندند که بابا چرا تو این‌قدر پاستوریزه‌ای و عضو هیچ شبکه‌ای نیستی!
هرچند اوایل زیر بار نرفتم. حتی خواستم اتاقم را عوض کنم ولی چون وسط سال بود هیچ‌کس حاضر نشد جایش را با من عوض کند.
بالاخره این دوستان نااهل پیروز شدند و مرا تسلیم کردند. شاید یکی از دلایلی که زیر بار حرفشون رفتم این بود که دیگه از متلکاشون خسته شده بودم. این بود که یک گوشی مجهز به اندروید خریدم. خرید گوشی همانا و رفتن در دام فریبنده شبکه‌های اجتماعی همان! کارم صبح تا شب شده بود وب گردی در سایتهای مختلف تا اینکه دریکی از شبکه‌های اجتماعی با پارسا آشنا شدم. او خودش را اهل یکی از استانهای غربی کشور معرفی کرد.
بعد از کمی آشنایی کم‌کم صحبتهایش رنگ احساسی و عاشقانه به خود گرفت او ادعا می‌کرد که نه یکدل بلکه صد دل عاشقم شده و این احساس دوطرفه بود. تحمل اینکه روزی او را از دست بدهم را نداشتم. یک روز پارسا ازم خواست بهانه‌ای جور کنم و به دیدنش بروم، من هم بدون اطلاع والدینم به سمت شهر او راه افتادم فقط یکی از دوستانم را در جریان گذاشتم.
پارسا در ترمینال منتظرم بود. از دیدنش احساس خوبی داشتم. او از من خواست همراهش به جشن تولد یکی از دوستانش بروم و قول داد که اتفاقی نمی‌افتد و همه بچه‌های مثبتی هستند.
وقتی به آنجا رسیدیم. اصلاً آن‌طور که فکر می‌کردم نبود عده‌ای دختر و پسر با سرووضع نامناسب در حال رقص و پای‌کوبی بودند. پارسا مرا به آنها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم او بارویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد خوردن شربت همانا و …. وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعتها خواب بودم. احساس بدی بهم دست داد دیگه پارسایی نبود هرچه تماس می‌گرفتم جواب نمی‌داد تا اینکه برایم یک فیلم ویدئویی ارسال کرد و پشت‌بندش جمله‌ای که وقتی شنیدم دنیا روی سرم خراب شدم و چشمانم تیره‌وتار شد.
آری آن فرد شیاد که خود را عاشق دلباخته‌ام معرفی کرده بود کلاه‌برداری بیش نبود. مرا با شربت بی‌هوش و همراه چند نفر دیگر مورد سوءاستفاده قرار داده بودند و از آن صحنه فیلم تهیه‌کرده بودند. در پیامی که برایم فرستاده بود تأکید کرده بود که اگر مبلغ 5 میلیون تومان برایش واریز نکنم آن فیلم کذایی را در شبکه‌های اجتماعی مختلف منتشر می‌کند.
مثل دیوانه‌ها شده بودم خودم را به درودیوار می‌زدم نمی‌دانستم باید چه کنم و چه خاکی بر سرم بریزم. اگر پدر و مادرم موضوع را می‌فهمیدند باید چه می‌کردم و برای آبروی بربادرفته و لکه‌دار شدن عفتم چه توجیهی داشتم.
هر طور بود مبلغ درخواستی را فراهم کردم ولی کاش به همان یک‌بار ختم می‌شد. این شیطان‌صفت نامرد مجدداً از من اخاذی می‌کرد و به خرجش هم نمی‌رفت که هیچ پولی در بساط ندارم. چند بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم که دوستانم مانعم شدند. حالا به اینجا آمده‌ام که کمکم کنید …
نظریه کارشناس مشاوره و مددکاری:
انسان، موجودی مدنی‌الطبع نامیده شده و همواره با همنوعانش در ارتباط بوده، درواقع این ارتباط ریشه در نیاز او به ارتباطات اجتماعی دارد، همین نیاز سبب شکل‌گیری اجتماعات انسانی، شهرها و جوامع شده و درگذر زمان و ادوار زندگی انسان متحول و متطور گشته است. بشر، در دوره‌های گوناگون برای تسهیل ارتباطات اجتماعی خود دست به اختراعاتی ازجمله، تلفن، تلگراف، تلویزیون، ماهواره و اینترنت زده است. شبکه‌های اجتماعی نیز در این برهه از زمان که برای تسهیل ارتباطات افراد بوده از این نوع است.
نوجوان و جوانان بیش از دیگر گروههای سنی از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند و اگرچه در بسیاری از موارد والدین فعالیت آنها را زیر نظر می‌گیرند، اما فرزندان هم ترجیح می‌دهند در مورد نوع فعالیتهای خود توضیحی به آنها ندهند.
این رفتارها موجب می‌شود حریم شخصی در بسیاری از موارد به خطر بیفتد.کودکان بدون آنکه از عواقب فعالیتهای اجتماعی خود در اینترنت مطلع باشند، عکسهای شخصی خود را با دیگران به اشتراک می‌گذارند، درباره تاریخ سفر خود و اعضای خانواده توضیح می‌دهند، اطلاعاتی را در مورد شغل و میزان درآمد والدین منتشر می‌کنند و درمجموع مواردی را به‌صورت عمومی ارائه می‌دهند که می‌تواند عاملی برای تهدید حریم شخصی آنها باشد.
تهدیدات شبکه‌های اجتماعی
تضعیف انسانیت و از بین رفتن «حیا» در انسان
نقش بستن تصاویر در ذهن به‌طوری‌که حتی ثابت کرده‌اند 15 سال نیز در خاطر انسان می‌ماند و یادآوری می‌شود.
مسائل دیگری چون؛ سستی ایمان، انزوا و دوری از اجتماع، تحلیل توان عقلی، آماده شدن روح و قلب برای بهره‌برداری بیشتر شیطان و …
چشم‌چرانی در این شبکه‌ها: به علت راحت بودن ارسال تصاویر و کلیپها در این فضاهای اجتماعی- خصوصی یا عمومی- که مسلماً وجود وسوسه‌های شیطان و هوای نفس را نمی‌توان در اینجا نادیده گرفت، اصولاً محیطی مناسب برای «همه‌چیز دیدن» و «همه‌چیز شنیدن» مهیا شده است.
در مورد نوجوانان و جوانانی که به علل مختلف در این فضا هستند، به علت حساسیت بیش‌ازاندازه آنها و همین‌طور شرایطی که این روزها آنها را به سمت تماشای این صحنه‌ها می‌کشاند،‌ شاید نتوان به گفتن عوارض بسنده کرد، فقط می‌شود گفت: جلوی آنها را بگیرید، زیرا ورود آنها به این فضای بی‌دروپیکر همان و خنده مستانه شیطان همان …!
دراین‌بین نقش آگاهی سازی، پر کردن اوقات فراغت توده‌ی مردم و به‌ویژه نسل جوان، به‌طور خاص کشورهای جهان سوم که جمعیت جوان زیادی در اختیاردارند از خطرات و آسیبهای این شبکه‌ها می‌تواند از میزان آسیبهای این فنّاوری بکاهد. داستان فوق از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس ارسال‌شده است.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۹
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *