بازنده‌های انتخاب عون به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان

دسته: حقوق در سایر جوامع
بدون دیدگاه
یکشنبه - ۱۶ آبان ۱۳۹۵


بازنده‌های انتخاب عون به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان

بازندههای انتخاب عون بهعنوان رئیسجمهور لبنان

782915326

سردبیر روزنامه الاخبار لبنان به بررسی معادلههای برد و باخت در انتخاب رئیسجمهور جدید لبنان پرداخت.

ابراهیم امین تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ای و سردبیر روزنامه الاخبار لبنان در مقاله‌ای با اشاره به انتخاب میشل عون به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان نوشت که بسیاری از جریانهای سیاسی مشغول بررسی سازش الزامی برای انتخاب رئیس‌جمهور خواهند برد تا بتوانند هزینه سود و زیان موجود را شناسایی کنند.

این ‌سازش خسارت بسیار سختی برای برخی گروهها بوده و برای برخی دیگر از گروهها خسارت قابل‌تحمل به شمار می‌رفت، اما برای بخش سوم خسارات غیرقابل‌جبران بود. بازیگران اصلی فضای سیاسی در لبنان که نمایندگی سیاسی و طایفه‌ای از سوی بخش عمده‌ای از مردم رادارند عبارت‌اند از: فراکسیون شیعیان به رهبری جنبش امل، این در شرایطی است که حزب‌الله همچنان سعی دارد خود را تا حدی از تحولات سیاسی لبنان دورنگه دارد. آراء انفرادی شیعیان در لبنان هنوز به‌جایی نرسیده که بتوان آن را به عرصه سیاسی لبنان ملحق کرد. همچنین یک فراکسیون سنی بزرگ وجود دارد که ریاست آن را جریان المستقبل بر عهده دارد، رقیب این فراکسیون جریانهای انفرادی هستند که بیش ‌از این‌که بتوانند تغییری را در آن ایجاد کنند، به اهرم فشار بر این فراکسیون تبدیل‌شده‌اند. در میان جریان مسیحیت نیز همین اتفاق افتاده است به‌گونه‌ای که حزب نیروهای لبنانی به میراث‌خوار نامشروع حزب الکتایب تبدیل‌شده است که در عملیات شبیه‌سازی سلولهای بی‌جان خود واردشده است. در این میان شخصیتها و جریانهای کوچک در سایه اختلافات جریانهای بزرگ به دنبال دستاوردی برای خود هستند.

فراکسیون دروزیها همچنان شاهد قوی‌ترین و تأثیرگذارترین رهبری یعنی ولید جنبلاط است. در این میان نبیه بری در معرض یک عملیات بزرگ فریب قرارگرفته است، اطلاعاتی که در اختیار وی قرار داده می‌شود او را از درک دیدگاههای مشخص و واضح منع می‌کند. برگه سفید وی به انتخاب میشل عون بیشتر شبیه یک اعتراض بود، اما نتوانست تصمیم بزرگ برای انتخاب عون را متوقف کند. وی درحالی‌که می‌داند جریانهای داخلی هستند که جلوتر از هر عنصر خارجی عملیات انتخاب رئیس‌جمهور را به‌پیش بردند، اما همچنان اصرار دارد که یک سازش خارجی باعث انتخاب رئیس‌جمهور شده است. وی این دیدگاه را رد می‌کند که جریانهای داخلی بتوانند مشکلات را حل کرده و قادر به ایجاد واقعیت جدید شوند. این منطق باعث می‌شود که بری در مرحله تشکیل دولت سرسختی بیشتری از خود نشان دهد. وی در این جریان بر روی توانمندیهای نامعلوم در جهت رسیدن به دستاوردهای خود حساب نخواهد کرد، بلکه به‌صورت انحصاری بر روی‌هم پیمان قوی خود یعنی حزب‌الله حساب می‌کند تا بتواند تعهد به حقوق خود را بگیرد.

از سوی دیگر مشخص نیست عربستان چه موقعی قیدوبندهای اعمال‌شده بر پای سعد حریری را کنار خواهد گذاشت. هنگامی‌که وی سعی کرد به کاروان ریاست جمهوری عون ملحق شود، از دفتر دستورات عربستان سعودی تنها عبارات و بیانیه‌هایی را برداشت که متمرکز بر نقد حزب‌الله لبنان گفت. حریری می‌داند که امروز فرصت حمایت شدن از سوی اکثریت مردم لبنان ازجمله حزب‌الله و عون و سایر جریانها را دارد، اما شرط این اتفاق این است که وی در جایگاهی قرار گیرد که عاری از سربارهای دوره گذشته باشد.

مشکل بزرگی که فراروی ولید جنبلاط و گروه نیروهای لبنانی قرار دارد، این است که طی سه دهه گذشته از مزایای زیادی در لبنان برخوردار شده‌اند، اما جنبلاط بیشتر اعتبار خود را برای در دست نگه‌داشتن «تخم طلا» در معادلات لبنان ازدست‌داده است. تلاش وی برای ایجاد مسافت واحد نسبت به‌تمامی گروهها و تردد در میان جریانهای مختلف این موقعیت را برای جنبلاط ایجاد می‌کرد، اما الآن این رویکرد به پایان راه رسیده است.

امروز جنبلاط به این موضوع فکر نمی‌کند که جایگاهی که در دولت لبنان دارد به‌عنوان رهبر بیشتر دروزیهای لبنان هرگز بر اساس مبانی عددی دروزیها نبوده است، چراکه دروزیها هرگز به‌اندازه‌ای زیاد نبودند که بتوانند دیگران را تهدید کند؛ اما در شرایط کنونی این اتفاق به پایان رسیده و وی به رهبر جریانی تبدیل‌شده که تأثیر سرنوشت سازی در اقتصاد و پول و ابعاد نظامی کشور ندارد، تمام چیزی که جنبلاط الآن در اختیار دارد این است که گاهی به این جریان و گاهی به جریان مقابل پناهنده شود.

در این میان سمیر جعجع نیز سعی دارد خود را فردی نشان دهد که تأثیری سرنوشت‌ساز در رساندن عون به کاخ ریاست جمهوری داشته است، وی این جرئت را ندارد که شکست خود را بپذیرد، اما واقعیت این است که شکست وی هنگامی روشن شد که متحدانش در میان مسلمانان و در لبنان و کشورهای منطقه و دنیا به این نتیجه رسیدند که رئیس‌جمهور به ناگزیر باید از گروه مقابل وی باشد و نقش وی در این میان تنها برای ایجاد هیاهو و جنجال بر ضد عون بوده است. به‌این‌ترتیب او مجبور شد که بین دو رقیب خود یعنی سلیمان فرنجیه و میشل عون یکی را انتخاب کند، این ‌شکست کمی نیست. وی حتی حاشیه مانور زیادی برای جلوگیری از این شکست نداشت، به‌گونه‌ای که حتی تأیید کاندیداتوری میشل عون نیز برخلاف ادعای جعجع ما به ازای قابل‌توجهی برای او نداشت. چراکه نه عون رویکرد سیاسی و ائتلافهای اصلی خود را تغییر داد، نه تغییر رویکرد جعجع باعث تغییرات اساسی در قواعد بازی شد. تنها اتفاقی که افتاد این بود که حریری به جایگاهی بازگشت که از دو سال و نیم پیش در مورد آن فکر می‌کرد؛ یعنی زمانی که به دنبال رسیدن به تفاهم با عون بود. حتی علت بازگشت حریری نیز این نبود که جعجع مواضع خود را تغییر داد، بلکه به‌این‌علت بود که می‌دانست فرصتی برای ریاست جمهوری فردی غیر از عون وجود ندارد.

توهم دیگری که جعجع با آن دست‌به‌گریبان است این است که تصور می‌کند وارث طبیعی جریان مردمی میشل عون است، این در حالی است که فراموش کرده که افکار عمومی حامی عون مشکل اساسی با خود جعجع دارند. این مردم آرمانها و مبانی خاص خود را دارد که هرگز با آرمانها و مبانی جعجع و جریان متبوع وی جور درنمی‌آید.

منبع: تسنیم


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۷
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *