آیتالله قاضی خرمآبادی
آیتالله قاضی خرمآبادی
آیتالله قاضی خرمآبادی
مقدمه: آیتالله حاج شیخ مهدی قاضی به سال 1306 شمسی در خرمآباد متولد شد در سنین نوجوانی وارد حوزه علمیه آن شهر شد و سپس تحصیلات خود را در حوزه علمیه قم ادامه داد و در سالهای حضور در حوزه علمیه قم در محضر بزرگان حوزه علمیه چون آیتاللهالعظمی بروجردی (ره)، امام خمینی (ره) آیتالله مشکینی (ره) و محقق داماد به کسب علم و تقوی پرداخت و پس از سالها تلاش، خدمت و مبارزه در سوم آذرماه 1388 در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت.
مهمترین مسؤولیتهای آن مرحوم عبارت بود از:
مدیریت حوزه علمیه خرمآباد در سال 1343
نماینده امام خمینی (ره) در خرمآباد پس از پیروزی انقلاب
معاون شورای عالی قضایی
رئیس مدرسه عالی قضایی طلاب
معاون اداری مالی شورای مدیریت حوزه علمیه
عباسعلی علیزاده
از آنجایی که بنا داریم باکسانی که در دهه اول انقلاب و بهتناسب در دهه دوم و سوم بهعنوان مسؤول در قوه قضاییه مشغول انجاموظیفه بودند گفتوگو کنیم. این کار دو فایده دارد:
اول – در حافظه تاریخ این گفتوگوها ثبت شود و کسانی که آینده میآیند و حتی کسانی که الآن هستند بدانند دستگاه قضایی سابق چه بوده و نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران چگونه تشکیل و چه زحماتی کشیده شده است. الحمدالله، قوه قضاییه اکنون در شرایط مناسبی است و تقریباً دوره تکامل خود را طی میکند و به هدفش نزدیکتر میشود.
دوم – نسل اول انقلاب و مسؤولانی که خدماتی را انجام دادند، بههرحال، طبق قانون الهی خواهند رفت. قطعاً افرادی مثل شما خاطرات ارزنده و خوبی دارند که میتواند هم به درد کسانی که اخیراً وارد دستگاه قضایی شدهاند بخورد و هم برای مطالعه آیندگان مفید باشد.
بهعنوان اولین سؤال ازآنجاییکه حضرت عالی اوایل انقلاب – مخصوصاً دوران انتقال – در دستگاه قضایی نقش مهم و بسزایی داشتهاید قدری از خاطرات خود برای ما بگویید.
_ بسمالله الرحمن الرحیم، بنده در سال 62 به دعوت آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله مؤمن به قوه قضاییه رفتم. در اوایل انقلاب طبق امر رهبر بزرگ انقلاب و راهنمایی مرحوم شهید بهشتی، قرار شد قوه قضاییه تحت نظر شورایی به نام شورای عالی قضایی تشکیل شود که اعضای آن پنج نفر و همه از علما و فقها بودند. شورای عالی قضایی احتیاج به معاون داشت که بنده را بهعنوان معاون شورای عالی قضایی و رئیس تشکیلات اداری قوه قضاییه دعوت کردند. تقریباً بهطور شبانهروزی در آنجا مشغول کار بودیم و در هفته هم بهطور مستمر 3 جلسه در شورای عالی قضایی تشکیل میدادیم و مشکلاتی که در سراسر کشور وجود داشت از قبیل نصب و جابهجایی قضات و گزارشهایی که از کل کشور به قوه قضاییه میآمد، در شورای عالی مطرح میشد. بنده علاوه بر اینها، مسؤولیت اداره دادگستریهای کل کشور را هم داشتم.
در آن زمان کشور امنیت نداشت و گروهکها، منافقین و تروریستها فعال بودند و هرروز یکی از قضات – مخصوصاً قضات روحانی – را به شهادت میرساندند. آقایان فعالیت کرده و دادگاه انقلاب را تشکیل دادند.
دادگاه انقلاب نقش مهمی در سروسامان دادن به ناامنیها داشت. تصمیمات دادگاه انقلاب خیلی فوری بود. اینجور نبود که مراحل مختلفی داشته باشد و اگر متوجه میشدند که در قسمتی از کشور گروهکها فعالیت دارند بلافاصله وارد کارشده و حکم صادر میکردند.
حضرت امام (ره) هم منجمیعالجهات شورای عالی قضایی را تأیید میکردند. البته کارها در شورای عالی قضایی تقسیمبندی شده بود. کارهای دادسراها را به دادستان کل کشور و کارهای قضایی را به آقای موسوی اردبیلی داده بودند و بقیه هم هرکدام مسؤولیتی داشتند. اقدامات این پنج نفر عضو، واقعاً مؤثر بود چون هم اتفاقنظر داشتند و هم مورد تأیید امام بودند.
محل کار بنده خود دادگستری بود و شبانهروز در آنجا بودم و قضات همیشه با من در تماس بوده و مشکلاتی را منتقل میکردند. بنده هم در آن 3 روزی که شورای عالی قضایی برقرار بود مشکلات را مطرح میکردم پس از تصمیمگیری، آقایان نظرشان را به بنده منتقل میکردند و من هم بهجاهایی که نیاز بود میرساندم. از این نظر شورای عالی قضایی تقریباً موفق بود اما مشکل فقدان نیرو و قضات متدین باسواد و فقیه وجود داشت تا اینکه حضرت امام (ره) به حوزه علمیه دستور دادند که به کمک قوه قضاییه بروند. آمدند ولی نه افراد صد درصد دارای شرایط. چون قوه قضاییه نیاز به افراد واقعاً مجتهد داشت و خود امام همبارها فرموده بودند.
تعداد قابلتوجهی به شورای عالی قضایی مراجعه میکردند و پس از مصاحبه هرکدام که واجد شرایط بودند پذیرفته میشدند. آنهایی هم که واجد شرایط نبودند دوره کارآموزی دو تا سهماهه میدیدند که برای تصدی مسؤولیت آمادگی داشته باشند ولی درعینحال شدیداً کمبود نیرو بود. مثلاً در بعضی از استانها افرادی بهعنوان متخلف دستگیر میشدند اما قاضی حضور نداشت که آنها را محاکمه و حکم صادر کند.
قوه قضاییه و شورای عالی قضایی برای حل این مشکلات تلاش زیادی میکرد. ازیکطرف قضات قدیمی بودند که بعضیشان لایق نبودند و باید به کار آنها خاتمه داده میشد و از طرفی کمبود شدید نیرو، قوه قضاییه را آزار میداد.
بنده معتقد بودم قوه قضاییه باید در دانشگاهها قضاتی را که دارای مدرک فوقلیسانس یا دکترا هستند بورسیه کند تا بعد از یکی دو سال که فارغالتحصیل شدند افراد باسواد تحصیلکردهای وارد قوه قضاییه شوند. اگر آن زمان و حتی الآن هم این برنامه اجرا میشد و حداقل سالی 10 الی 20 نفر در رشتههای قضایی بورسیه میشدند و بعد از تحصیلات وارد قوه قضاییه میشدند، نتیجهاش این میشد که قوه قضاییه دارای قضات باسواد بود. بهویژه اینکه تعداد زیادی از دانشجویان رشتههای دانشگاهی طلبه بودند و بهتدریج پس از هفت – هشت سال حدود دویستتا سیصد نفر قضات روحانی تحصیلکرده دانشگاهی وارد میشدند که نقش عمدهای در اداره کار میتوانستند ایفا کنند ولی یا به علت کمبود بودجه یا به علل دیگری این کار اجرا نشد. الآن هم این کار را نکردند.
مشکل اصلی قوه قضاییه نداشتن قاضی واجد شرایط است. حداقل 4000 نفر قاضی متدین عادل فقیه باسواد باید به قضات موجود در کشور افزوده شود. این مشکل الآن هست درگذشته هم وجود داشت.
کمبود بودجه در قوه قضاییه درگذشته وجود داشت الآن هم هست. آیا آن زمان شورای عالی قضایی برای این موضوع کاری کرد؟ نتیجه آنچه بود؟
_ قوه قضاییه برای پیگیری بودجه به بنده مأموریت داد و مرتب به مجلس میرفتم و در کمیسیون بودجه مجلس شرکت میکردم. متأسفانه در آن زمان اعضای کمیسیون بودجه با توجه به نظرات سیاسی و شخصیای که داشتند با افزایش بودجه قوه قضاییه موافق نبودند. مثلاً میگفتند در فلان منطقه چرا فلان کس زندانیشده است به همین دلیل ما بودجه نمیدهیم. درصورتیکه این مطلب به آنها ارتباطی نداشت و این در حالی بود که قوه قضاییه نیاز شدید به بودجه داشت. حتی یک روز من مجبور شدم خدمت رئیس مجلس آن موقع برسم و بگویم در کمیسیون بودجه در خصوص بودجه قوه قضاییه مشکلاتی هست، شما فکری بکنید. خود ایشان و بنده در کمیسیون بودجه شرکت کردیم و با فعالیت ایشان 10 درصد به بودجه اضافه شد، درصورتیکه نیاز خیلی بیش از اینها بود. الآن هم که حقوق قضات اضافهشده قطعاً به بودجه کلانی نیاز است ولی متأسفانه آنطور که بایدوشاید به بودجه قوه قضاییه توجه نمیشود و همین موجب بروز مشکلات بسیاری گردیده است. مثلاً در آن زمان برای خرید تجهیزات و میز و صندلی دادگستریها مشکلات زیادی داشتیم یعنی دادگستری را تشکیل میدادیم ولی امکان فراهم کردن تجهیزات وجود نداشت.
دراین زمینه قوه قضاییه در مرحله اول به بودجه کلان نیاز دارد و در مرحله دوم به قضات متدین باسواد تحصیلکرده؛ که اگر این دو مورد تأمین شود دست رئیس قوه قضاییه برای ساماندهی امور باز میشود. ولی تا زمانی که این دو مورد رفع نشود مشکلات قوه قضاییه ادامه خواهد داشت.
امام (ره) در آن موقع چندین باربر افزایش بودجه قوه قضاییه تأکید کردند ولی معذلک هم جنگ بود و هم کمیسیون بودجه مجلس با قوه قضاییه هماهنگ نبوده و نظرات شخصی خودشان را اعمال میکردند. نتیجتاً قوه قضاییه همیشه گرفتار هزینههای جاری و عمرانی و… بود.
یکی از مشکلات بسیار مهم بحث زندانها بود. با توجه به اقداماتی که گروهکها انجام میدادند تعداد زندانیها زیاد شده بود اما زندانی که جوابگوی این تعداد باشد، نبود. نیاز به بودجه بسیار زیادی بود که زندانها را توسعه بدهند یا زندانهای جدید احداث کنند. باوجود فعالیتهای زیادی که آقای موسوی اردبیلی کردند و مبلغ صد میلیون تومانی که آقای میرحسین موسوی دادند بازهم این مشکلات باقی ماند و بهجایی نرسید. زندانهای کل کشور کمبود داشتند و میبایست همه توسعه پیدا کنند. 100 میلیون تومان فقط کفاف دو یا سه زندان را میداد، البته بعد از ما اوضاع قدری بهتر شد. چون جنگ تمام شد و امکاناتی در اختیار قوه قضاییه گذاشتند ولی ظاهراً هنوز هم آنطور که بایدوشاید بودجه ندارند.
شما درزمانی معاون اجرایی دستگاه قضایی بودید که مدیریت دستگاه قضایی، شورایی بود اما در بازنگری قانون اساسی در سال 58 به مدیریت فرد تبدیل شد. با توجه به تجربیات و اطلاعات شما کدام نوع مدیریت بهتر است؟
_ یکی از اشتباهات بسیار مهم این بود که مدیریت را در یک فرد تمرکز دادند. اولاً: استقلال قاضی را از بین بردند. حتی در زمان شاه اگر یک قاضی را میخواستند جابهجا کنند خیلی زحمت داشت. در خرمآباد یک قاضی بود که تمایلات کمونیستی داشت. فعالیتهای زیادی برای جابهجایی او انجام شد حتی مرحوم آیتالله بروجردی دخالت کردند که پس از زحمات زیادی آن قاضی جابهجا شد. علتش این بود که قاضی استقلال داشت و بههیچعنوان امکان جابهجایی قاضی وجود نداشت. در شورای عالی قضایی هم اینطور بود. در خصوص قضات تصمیم جمعی گرفته میشد. در آن موقع استانداران در کار قوه قضاییه خیلی دخالت میکردند و شورای عالی قضایی هم مقاومت میکرد.
درعینحال کسانی را بهعنوان کارشناس برای بررسی عملکرد قضات به نقاط مختلف کشور میفرستادند و اگر مشخص میشد که واقعاً بههیچعنوان قاضی صلاحیت ندارد اعضای شورای عالی قضایی بهاتفاق رأی میدادند که او را عوض کنند. ولی اینطور نبود که رئیس قوه قضاییه هر وقت بخواهد بتواند افراد (قضات) را جابهجا یا منتقل کند؛ چون سابقه زمان شاه بود و در زمان شاه قضات واقعاً استقلال داشتند. شورای عالی قضایی هم همین را پیگیری کرد ولی بعد در زمان آیتالله یزدی مدیریت را به فردی تغییر دادند؛ علت آنهم این بود که آنقدر در خصوص مدیریت تمرکزی و فردی به امام (ره) اصرار کردند و گفتند که قوه قضاییه با پنج نفر نمیتواند تصمیم کامل بگیرد، ایشان هم پذیرفتند؛ و این تمرکز کردن مدیریت در فرد بزرگترین اشتباه بود و قاضی صریحاً نمیتواند حکم بدهد چون فکر میکند هرلحظه ممکن است از سوی رئیس قوه قضاییه جابهجا و یا عزل شود. پس بهترین حالت ممکن مدیریت قوه قضاییه این است که شورایی باشد.
البته الآن برای انتقال یک قاضی حفاظت اطلاعات قوه قضائیه، دادسرای انتظامی قضات و کمیسیون نقل و انتقالات باید نظر بدهند. من خودم عضو کمیسیون نقلوانتقال هستم و ما خیلی بررسی میکنیم و اینطور که میفرمایید فکر نمیکنم باشد ولی بحث در مورد مدیریت فردی و مدیریت شورایی ازاینجهت است که وقتی شورا میخواهد تصمیم بگیرد باید اکثریت آرا و یا در بعضی جاها اتفاق آرا باشد و این مشکل است اما فرد که باشد کمیسیونهای کارشناسی نظر میدهند و یک فرد نظر میدهد و تصمیمگیری سریعتر و مناسبتر انجام میشود. ازاینجهت سؤال کردم که فردی بهتر است یا شورایی؟
_ همان مدیریت شورایی بهتر است برای اینکه قضات احساس استقلال کنند. در همان زمان هم در خصوص انتقال، کمیسیون نقل و انتقالات نظر میداد؛ اما خیلی مشکل بود یک قاضی را از جایی بهجای دیگر منتقل کنند. حداکثرش این بود که من پیشنهاد کرده بودم در خصوص انتقال یک قاضی با خودش صحبت کنیم و خودش تقاضای انتقال و جابهجایی بکند و در چند مورد همین کار را انجام دادیم. نظر شخصی من این است که تمرکز در فرد، کار منطقی نیست. از زحمات شما متشکر و ممنون هستم. امیدوارم خداوند به شما توفیق بدهد نتایج این بررسیها بهجای خوبی انشاءالله برسد.
شما از بودجه خودتان استفاده میکردید و در آن زمان حتی از امکانات تشکیلات استفاده نمیکردید. علت چه بود؟
_ از وقتی بالغ شدم، تصمیم داشتم که از وجوهات و بودجههای دولتی استفاده نشود. اکنون هم خود و فرزندانم از این وجوهات استفاده نمیکنیم. البته خداوند هم در همین حدود امکاناتی مرحمت فرموده و شاکر هستیم.
منبع: تاریخ شفاهی قوه قضاییه به قلم عباسعلی علیزاده