قتـل بـه خـاطر فقـر
قتـل بـه خـاطر فقـر
قتـل بـه خـاطر فقـر
زن جوان وقتی به خاطر بیکار بودن شوهرش از خانه قهر کرد نمیدانست شوهر خشنش قهر او را با ضربات مرگبار چاقو پاسخ میدهد.
شرح حادثه: زنی با پلیس تماس گرفت و از حادثهای هولناک خبر داد.
او گفت دامادش برای برگرداندن دخترش به خانه او رفته اما با چاقو به جان دخترش افتاده است.
دقایقی از این خبر میگذشت که گروهی از مأموران راهی محل حادثه در منطقه پاکدشت شدند. صاحبخانه از ترس فرار داماد خشن در را بسته بود. وقتی او در را باز کرد و مأموران وارد خانه شدند، معلوم شد مرد جوان با ضربات چاقو همسرش را به قتل رسانده است.
بهاینترتیب متهم به قتل بازداشت و جسد مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد.
مرد جوان در بازجوییهای اولیه به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت چون او از خانه قهر کرده و به خانه مادرش رفته بود میخواست او را به خانه برگرداند اما با یکدیگر درگیر شدند و این حادثه اتفاق افتاد. ازآنجاکه همه شواهد و مدارک علیه این مرد بود پرونده وی با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست از دادسرای پاکدشت به شعبه دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاکمه که صبح دیروز در شعبه چهارم، به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد و خواستار مجازات متهم شد.
در ادامه مادر مقتول بهعنوان ولی دم و همچنین از طرفی دختر ۱۲ ساله مقتول خواستار قصاص قاتل شدند.
سپس به دستور قاضی متهم در جایگاه ایستاد تا در برابر اتهام مباشرت در قتل عمدی از خود دفاع کند.
او ضمن اعتراف به جنایت گفت: من و همسرم ۹ سال با یکدیگر زندگی میکردیم و حاصل ازدواجمان هم یک دختر بود. من مدتها در کار تولید نان فانتزی بودم اما از مدتی قبل از حادثه بیکار شدم و همین موضوع باعث ایجاد اختلاف بین من و همسرم شد. او سر کار میرفت و تلاش زیادی میکرد اما من در اوج بیکاری بودم. به همین دلیل یک روز همسرم قهر کرد و به خانه مادرش رفت. من چند مرتبه تلاش کردم که دوباره او را به خانه برگردانم اما فایدهای نداشت.
روز حادثه به خانه مادرزنم رفتم؛ اما هنوز همسرم از سرکار برنگشته بود. صبر کردم تا آمد. میخواستم با او صحبت کنم اما همان اول کار، جروبحثمان شد. نمیدانم چطور شد اما ناگهان چاقویی از آشپزخانه برداشتم و چند ضربه به همسرم زدم. من با نیت ادامه زندگی دنبال همسرم رفته بودم و نمیخواستم چنین کاری کنم اما در اوج عصبانیت تصمیم اشتباهی گرفتم و همهچیز را خراب کردم. حالا هم از خانواده همسرم میخواهم که من را ببخشند.
در پایان این جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و بهاتفاق آرا این مرد را به قصاص محکوم کردند. درصورتیکه رأی دادگاه در دیوان عالی کشور تأیید شود او به دار مجازات آویخته خواهد شد.
منبع: حوادث ایران
در این رابطه میخوانیم:
بیکاری و فقر، پلی بهسوی جرم
زوج جوان به دلیل فقر و تنگدستی دست به سرقت مسلحانه زدند؛ قتل پیرمرد همسایه با انگیزه رسیدن به پول بود، نوهای که مادربزرگش را به قتل رساند فقر را دلیل ارتکاب جرم عنوان کرد، مادری سه فرزندش را به دلیل فقر و ناتوانی در پرداخت هزینهها با خوراندن سم به آنها کشت، پدری به خاطر فقر فرزندانش را به ضرب گلوله به قتل رساند، همهروزه در لابهلای صفحات حوادث روزنامهها شاهد اینگونه جرایم به دلیل فقر در جامعه هستیم.
از مهمترین معضلاتی که هر جامعهای را تهدید میکند، مساله فقر است و بیکاری رابطه مستقیمی با فقر دارد، زیرا اشتغال نداشتن فرد در جامعه بهخودیخود موجب فقر میشود.
فقر مقولهای است که همواره با نسلهای مختلف بشر همراه بوده است؛ این پدیده تلخ که یکی از مسائل اساسی و رایج جوامع امروزی را تشکیل میدهد، بخش عمدهای از مردم دنیا را درگیر خودکرده، دامنه این درگیری ناخواسته تا جایی رسیده که امروزه از آن بهعنوان یکی از دلایل ارتکاب جرم یاد میشود.
نتیجه فقر و فاصله طبقاتی، رشد جرایم اجتماعی بوده است.
دکتر افسانه نیکراد، روانشناس و استاد دانشگاه در تبیین رابطه فقر و جرم، فقر فرهنگی را در کنار فقر مادی یکی از مهمترین دلایل ثانویه ارتکاب جرم میداند و معتقد است که علاوه بر رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی باید برای رفع فقر فرهنگی گامهای اساسی برداشت تا از بحران ارتکاب جرم به دلیل فقر فرهنگی جلوگیری شود.
نقش فقر و بیکاری در ارتکاب جرم در جامعه چیست و چه رابطهای باهم دارند؟
ازلحاظ روانشناسی نمیتوان گفت ریشه هر جرمی فقر است یا اینکه فقر بهخودیخود باعث ارتکاب جرم میشود، زیرا در علم روانشناسی یک سری رفتارهای اولیه وجود دارد و یک سری رفتار ثانویه، ارتکاب جرم نیز جزو همین دسته است. افرادی که ازلحاظ مالی و فرهنگی در فقر به سر میبرند همیشه بهترین گزینه برای سوءاستفاده افراد سودجویی هستند که با وعده وعیدهای رنگارنگ آنها را تحت تأثیر شرایط حاکم بر وضع معیشتی و فرهنگیشان قرار میدهند و زمینه ارتکاب جرم را برای آنها فراهم میکنند، فقر فرهنگی این افراد باعث میشود توانمندی استنباط شرایط را نداشته باشند و به دلیل نیازهای مالی و فقر فرهنگی بدون احساس گناه یا پشیمانی دست به ارتکاب جرم بزنند.
بیکاری میتواند رابطه مستقیمی با ارتکاب جرم در جامعه داشته باشد، زیرا فرد بیکار برای امرار معاش بناچار ممکن است دست به ارتکاب جرمی بزند که این امر لکه ننگی بر هویت شخص و جامعه خواهد بود. فقر فرهنگی در کنار فقر مادی یکی از مهمترین دلایل ثانویه ارتکاب جرم است و به همان اندازه اهمیت دارد، برای پیشگیری از ارتکاب جرایم مختلف باید علاوه بر رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی برای رفع فقر فرهنگی گامهای اساسی برداشت تا از بحران ارتکاب جرم به وجود آمده به دلیل فقر فرهنگی جلوگیری کرد. بیشک فقر در زمره مهمترین معضلات جامعه است که از جایگاه ویژهای در میان دیگر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر انواع مختلفی دارد که در این میان فقر مادی و فقر فرهنگی بیش از نمونههای دیگر فقر بر بروز جرم تأثیر میگذارد. منظور از فقر فرهنگی، ارزشها و هنجارهای رفتاری است که هر فرد باید در مدت زندگی خود آنها را حفظ و رعایت کند. البته نباید در این میان نقش اعتقادات دینی را نادیده گرفت.
افرادی که دارای اعتقادات قوی هستند حتی در صورت بروز مشکلات مالی هم به دلیل این اعتقادات بهعنوان عاملی بازدارنده سراغ ارتکاب جرم نمیروند.
چرا جامعه افراد مجرم را بعد از پایان دوره محکومیت هم طرد میکند؟
فرد مجرم شخصی است که وقتی دوران محکومیت خود را در زندانها یا مراکز بازپروری میگذراند، خواهناخواه با افرادی آشنا میشود که تحت تأثیر رفتار و کردار آنها قرار میگیرد. فرد مجرم بتدریج عزتنفس، اعتمادبهنفس و خودباوری خود را از دست میدهد. این افراد وقتی به محیط جامعه برمیگردند نیاز به امنیت و نقش حمایتی خانواده، دوستان و جامعه دارند، اما متأسفانه برخورد جامعه و خانواده با این افراد به بدترین شکل ممکن است و انگ زندانی بودن یا مجرم بودن همیشه همراه ناخواسته این افراد است. برچسب مجرم بودن باعث میشود این افراد ناخواسته بخاطر نبود استقبال مناسب و امنیت نداشتن و عدم حمایت جامعه بازهم تنها پناهگاه و تکیهگاه خود را در بازگشت بهسوی جرم یا افراد مجرم جستجو کنند. متأسفانه بسیاری از مجرمانی که پس از پایان دوران محکومیت خود به جامعه بازمیگردند، شرایط مساعدی برای زندگی پاک و دور از جرم ندارند، ازاینرو با تصور اینکه جامعه دیگر پذیرای آنان نیست بازهم خود را ناخواسته در شرایط ارتکاب جرم قرار میدهند.
چه راهکاری برای این مساله پیشنهاد میکنید؟
برای جلوگیری از معضل بازگشت مجرمان به دوران قبل از بازپروری باید قبل از آزادی و بازگشت این افراد به محیط خانواده و جامعه، با خانواده آنها جلسات خانوادهدرمانی برگزار شود تا شرایط پذیرش این افراد در محیط خانواده ایجاد شود. خانواده این افراد باید با افزایش اعتمادبهنفس و تقویت باورهای آنان شرایط را برای حضور آنان در جامعه فراهم کنند. وجود شغل و جایگاه مناسب و شرایط آموزشی خوب باعث میشود این افراد دچار خلأ روحی، عاطفی و اجتماعی نشوند و بتوانند بهعنوان افرادی مفید در جامعه فعالیت کنند.
چه قشرهایی بیشتر مرتکب جرم میشوند؟
ارتکاب جرم را نمیتوان متعلق به یک طبقه اجتماعی خاص دانست، اما احتمال ارتکاب جرم در طبقات پایین اجتماع بیش از طبقات متوسط و بالاست و دلیل این اتفاق در وهله اول تمکن مالی قشر بالادست جامعه است که به علت وفور نعمت بهراحتی تمامی امکانات رفاهی را در دسترس دارند و میتوانند از بهترین مراکز آموزشی تا مجهزترین اماکن تفریحی را در اختیار داشته باشند.
این در حالی است که افرادی که جزو قشر پاییندست جامعه محسوب میشوند به دلیل فقر و نبود امکانات مالی مناسب دچار بحرانهای اساسی در زندگی خود میشوند؛ بحرانهایی که ناخواسته این افراد را بهسوی ارتکاب جرم و بزهکاری سوق میدهد یا حداقل میتوان گفت نوع جرم اقشار مختلف متفاوت است.
نقش فقر در قتلهای آمریکا
ازنظر جامعهشناسان و جرم شناسان، انحراف و کجروی ناظر به رفتارهای زیر است: رفتار منع شده، رفتار نکوهش شده یا رفتاری که مایه بدنامی است یا موجب مجازات میشود.
به عقیده جامعهشناسان، انحرافات اجتماعی مانند دزدی، قتل، فساد اخلاقی و… از مساله مهمی به نام فقر برمیخیزد. انسان همیشه با احساس نیاز در پی برطرف کردن آن تلاش میکند، حال اگر نتواند از راه سالم به خواستههایش برسد، دست به رفتارهای پرخطر میزند.
فردی که با مشکلی به نام فقر دستوپنجه نرم میکند راهی جز ارتکاب جرم برای خود نمیبیند. ازنظر عموم افراد جامعه، فقر عامل جنایت، سرقت، فحشا و بسیاری از کجرویها در جامعه است. برخی از پژوهشها هم این نظر را تائید میکند و فقر را عامل مستقیم ارتکاب جرم میداند. از برخی پژوهشها که در آمریکا درباره رابطه میان نرخ جرایم علیه اموال، در سالهای 1940 تا 1960 و بین خانوارهایی که درآمد آنها از میانگین جامعه پایینتر است، این نتیجه به دست آمد که رابطه بین فقر و انحرافات، رابطهای مستقیم است. تحقیقات «لافتین» و «هیل» که به کمک شاخصهای فقر، از قبیل مرگومیر کودکان، آموزشوپرورش نامناسب و… صورت گرفت، تائید کننده همبستگی قوی میان این سنجش و نرخ قتلها در آمریکا بوده است. همچنین تحقیقاتی که در مورد رابطه بیکاری و جرم صورت گرفته، همین یافتهها را تائید میکند. بهعنوان نمونه در یک پژوهش اثبات شد یک درصد افزایش نرخ بیکاری، 5.7 درصد افزایش قتل عمد را به دنبال داشته است. با توجه به این پیشفرض که بیکاری علت فقر و فقر هم عامل جرم و جنایت میشود، این نتیجه به دست میآید که بین بیکاری و فقر و جرم رابطه مثبت وجود دارد.
منبع: جام جم
بازدید: ۵۲