خیــانت
خیــانت
قصهای بی انتها
خیــانت
زن 23 ساله که برای ازدواج با کمال به قانون متوسل شده بود درحالی که عنوان میکرد به زنی حیران وآواره تبدیل شدهام به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: 17 بهار ازعمرم نگذشته بود که با «علی» ازدواج کردم.
او جوانی زحمتکش ومهربان بود اما سرمایه کافی نداشت. پدر ومادرش هم نمیتوانستند ازنظر مالی به او کمکی بکنند چرا که پدر همسرم نیز کارگری ساده بود. دوران نامزدی ما حدود دوسال طول کشید.
با وجود آن که مراسم ازدواج ما درنهایت سادگی برگزار شد اما بازهم درآغاززندگی مشترکمان دچار مشکلات مالی شدیم ومن سعی میکردم با قناعت ومدیریت هزینههای خانه، بر مشکلات مالی غلبه کنم، این درحالی بود که با قبول سفارشهای گلسازی تلاش میکردم بخشی ازمایحتاج زندگی مان را تامین کنم تا بتوانیم درکنار هم چرخ زندگی را بچرخانیم. اگرچه درتنگدستی زندگی میکردیم اما زندگی شیرین وبیآلایشی داشتیم تا این که پای یکی ازدوستان مجرد همسرم به زندگی ما بازشد. همسرم وکمال دردوران مجردی با یکدیگر دوست بودند.
به همین خاطر هم علی او را درجریان مشکلات مالی زندگی مان قرار داده بود. با کمکهای مالی کمال اقساط معوقه وام ازدواجمان را پرداخت کردیم وازآن روز به بعد کمال هر شب به منزل ما میآمد ومن به خاطر محبتهایش سعی میکردم با پختن غذاهایی که دوست داشت ازاو پذیرایی کنم.
آرام آرام متوجه شدم که رفتارهای کمال تغییر کرده است واو با جملاتی عاطفی نسبت به من ابرازعلاقه میکند تا این که روزی کمال ازمن خواست ازهمسرم طلاق بگیرم وبا او ازدواج کنم. او میگفت این زندگی درشأن تو نیست ومن همه امکانات رفاهی ومالی را برایت فراهم میکنم. ابتدا نسبت به حرفهایش بیتوجه بودم ولی کم کم با نگاههای محبت آمیزش تحت تاثیر قرار گرفتم ودر حالی که هوی وهوس چشمانم را کور کرده بود با مهربانی به تلفنهایش پاسخ میدادم ودیگر نسبت به علی بیعلاقه شده بودم وهر روز زندگی را بر او سخت میگرفتم تا مرا طلاق بدهد. اگرچه علی هیچ گاه راضی به این کار نبود اما وقتی ازرابطه نزدیک من وکمال مطلع شد با طلاق توافقی موافقت کرد. خانواده من هم وقتی درجریان این موضوع قرار گرفتند نه تنها سرزنشم کردند بلکه دیگر مرا به خانه پدرم راه ندادند. با این وجود گوشم بدهکار این حرفها نبود وتنها به ازدواج با کمال میاندیشیدم.
رابطه پنهانی من وکمال هر روز بیشتر میشد ومن با این کارها درنزد خانواده وبستگانم منفورتر میشدم ولی با گذشت دوسال ازاین ماجرا کمال با من ازدواج نکرد وبه دنبال زندگی خودش رفت. این درحالی است که علی هم مدتی قبل با دختر دیگری ازدواج کرد ومن به زنی سرگردان تبدیل شدهام حالا دست به دامان قانون شدهام تا …..
منبع: رکنا
نظر کارشناس: سیده زهره موسوی- روانشناس ومددکار اجتماعی
خلاء عاطفی ووسوسه های شیطانی سوم شخص
بله؛ خلاء عاطفی ووسوسه های شیطانی سوم شخص عاملی مهم وبنظر اصلی در خیانت زوجین میباشد، هر چند گناهکار اصلی در این پرونده اشارهای بدان نکرده اما نفی این عامل را نیز مشاهده نمیکنیم؛ بلکه با توجه به رضایت شوهر اول نسبت به طلاق توافقی آنهم بدان سادگی را میتوان گواهی بر این علت دانست.
در این مواقع است که بروز خیانت میتواند با یک نگاه محبت آمیز وشیطانی ازسوی سوم شخص حاصل شود.
حرف زدن بسیار صمیمانه با یک زن یا مرد بیگانه، گرم گرفتن یا درخواست برای موضوع یا موردی ازسوی زن یا شوهر میتواند راههای دیگری برای ایجاد افکار شیطانی در اشخاص گردد.
در ریشه یابی بروز این مشکل میتوان گفت کمبودهای زندگی زناشویی احتمال بروز آن را بیشتر میکند یعنی چه ازنظر روابط جنسی وچه ازنظر ارتباطات کلامی وقتی زن یا شوهر احساس خلا میکند وباور دارد که همسرش نمی تواند آن خلا را پر کند، به بیراهه کشیده میشود.
هرچند که در بعضی ازاوقات بعضی ازهمسران خیانت را به عنوان ابزار انتقام انتخاب میکنند یعنی وقتی متوجه انحراف رفتاری همسر خود میشوند با اینکه قصد این کار را ندارند، براساس تصمیمات شتابزده وغیرمنطقی وبا هدف انتقامگیری مرتکب خیانت میشوند.
اما زشتترین حالت خیانت وقتی است که فرد سوم با قصد گسستن روابط عاطفی زوجین وارد عمل میشود وحتی برای ازمیان برداشتن مانع با همدستی همسر خیانتکار ویا شخص دیگری دست به خون نیز آلوده میکند. درواقع در این شرایط بحث رقابت نیست، بلکه موضوع خیانت وازمیان برداشتن یک انسان است.
این گونه خیانتهاناشی ازهوسهای شیطانی میباشند ودر مقابل این عده؛ زنان ومردانی هستند که به هیچ عنوان ودر هیچ شرایطی حتی به اندازه یک نگاه حاضر به وارد کردن لطمه به روابط خود نیستند وبا وجود همه کمبودها ومشکلات پاکدامنی وصداقت خود را حفظ میکنند ودر نهایت ازراههای قانونی وشرعی راه بهتر را برای بهبود روابط با همسر پیدا میکنند وازشر وسوسه های شیطانی نجات مییابند.
اصل خیانت در روابط عاطفی ورفتاری به تربیت اول خانواده، باورها، آداب، رسوم وفرهنگ خانوادگی، شرایط گذران دوران قبل ازازدواج ودرجه خلوص وایمان برمیگردد یعنی وقتی دختر یا پسری در خانواده خود خیانت والدین را تجربه میکند وآن را در روابط دوستی پیش ازازدواج هم آزمایش میکند، ممکن است در زندگی مشترک نیز به همان راه کشیده شود.
چاره چیست؟
اولین قدم: تقویت ایمان
با توجه به مطالعات انجام شده در مورد مردان وزنانی که در زندگی زناشویی مرتکب اینگونه خطاها میشوند، درجه ایمان وباورهای عقیدتی به عنوان واکسن ضدخیانت به عنوان اولین عامل شناخته میشود به طوری که اگر این باورها در فرد کمرنگ باشد، میزان تسلطش بر زندگی وکنترل روابطش در بیرون ازخانه ضعیف خواهد بود.
تجربه نشان میدهد مذهب مهمترین عامل ثبات، پایداری واستواری ازدواج است.
دومین قدم: شروع به رفع نیازهای یکدیگر
در این مرحله همسر خیانت دیده باید سعی کند نیازهای عاطفی را که فردی دیگر برای همسرش برطرف میکند، به شکل بهتری برطرف کند. زن ومرد میتوانند ازدواجشان را بازسازی کنند وبا تأمین نیازهای یکدیگر، فصل تازهای ازعشق را در زندگی آغازکنند.
وقتی مهمترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برطرف میکنید، عشق وازدواجتان نیرومندتر ازهمیشه میشود. بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار وخستگی ناپذیر زن ومرد است.
آنها با عبور ازاین شرایط سخت به همراه یکدیگر متوجه میشوند که بیشتر ازهمیشه یکدیگر را دوست دارند. بیوفایی را به عنوان فرصتی اصلاحکننده ببینید که در نهایت موجب میشود زوجهادر مورد نیازهای مهم خود کار کنند وآن وقت است که زندگی مشترکشان همان میشود که همیشه آرزویش را داشتند. میتوانید ازطریق ارتباط کلامی، نخستین گامهای اصلاح رابطه بیمار خود را بردارید. توجه داشته باشید ارتباط کلامی ویژگی اختصاصی انسانهاست.
اگر جزء آن دسته زنانی هستید که مورد بیوفایی قرار گرفتهاید، بهتر آن است که به همراه همسرتان به مشاور خانواده مراجعه کنید ودرباره مشکلات خود ازاو کمک بخواهید.
سومین قدم: ازعامل انحراف اجتناب کنید
یکی ازکاربردیترین راهکارها، دوری ازعامل انحراف میباشد، ولی بعضی اوقات اهمیت آن نادیده گرفته میشود.
یادمان باشد تا نفر دیگری در کار نباشد، ازخیانت هم خبری نخواهد بود.
پس هرگاه تصور کردیم ممکن است فرد به خصوصی عامل انحراف شود، بهترین کار این است که آن فرد را ازخود دور کنیم.
چهارمین قدم: اراده خود را دست کم نگیرید
شاید این نکته ازتمام نکات دیگر کمتر «کاربردی» به نظر برسد، ولی باید بدانیم ما به عنوان انسان، گوهری ارزشمند به نام «اختیار» و»اراده» در دست داریم که به کمک آن میتوانیم بر مشکلات بزرگی پیروز شویم. کسی که نمیتواند جلوی وسوسه را بگیرد، در واقع در نبرد اراده شکست خورده است. پس حتی در زمانهایی که وسوسهای در کار نیست، میتوانیم با انجام تمرینهای متنوع (مانند روزه گرفتن ویا کار ومسؤولیت تراشیدن برای خود) اراده خود را تقویت کنیم تا در لحظههای حساس، ورزیده وآماده باشیم.
پنجمین قدم: کار زشت خود را توجیه نکنید وزمینه توبه را برای خود فراهم کنید
در بسیاری ازموارد، کسانی که خیانت میکنند، سعی دارند با بهانههایی مانند این که «همسر من دیگر به من توجه نمیکند» یا حتی «همسر من اول به من خیانت کرد» کار ناپاک خود را توجیه کنند. اصلاً مهم نیست همسرتان چه کار کرده است، مهم این است که نمیتوانید گناه خیانت خود را با این بهانهها بشویید. اگر در آستانه این کار ناپاک قرار دارید، به خود یادآوری کنید که هر قدر هم این کار «حق شما» به نظر برسد، در واقع حق شما نیست.
خیانت غلط است ومهم نیست در چه موقعیتی قرار دارید.
ششمین قدم: ازدوستان با ایمان وخداترس کمک بگیرید
اگر در زندگی خود کسی را دارید که میتواند شما را در نبرد با شیطان حمایت کند، ازاو کمک بگیرید. اگر کسی هست که حرفهایتان را گوش دهد، وشما را به سمت پاکی هدایت کند، کمک گرفتن ازاو در لحظههای حساس، میتواند راه خوبی برای دوری ازاین خطای بزرگ باشد. نگران آبروی خود نباشید. باور کنید اگر مرتکب خیانت شوید، خیلی بدتر ازآن است که آبروی شما پیش دوستتان ریخته شود. اگر دوست خوبی برای شما باشد، قطعاً شما را تنها نخواهد گذاشت.
هفتمین قدم: با همسر خود صحبت کنید
نترسید؛ این راه حل دشواری است ونباید استفاده شود، مگر این که راه دیگری باقی نمانده باشد. ولی اگر در خود وهمسر خود این قابلیت را میبینید، وپای خود را در لبه پرتگاه وسوسه لغزنده مییابید، شاید وقتش باشد که تا دیر نشده فکر چاره باشید. درست است امکان دارد با این حرفهاهمسر خود را نگران وناراحت کنید ویا او را بترسانید، ولی اگر عاشق شما باشد، به جای انگشت اتهام، دست یاری به سمت شما درازخواهد کرد. یادتان باشد، ازاین روش فقط وفقط هنگام پاکی میتوان استفاده کرد ونه بعد ازاین که کار ازکار گذشت.
اگر فکر میکنید کسی شما را وسوسه میکند ویا همسرتان برای شما جذابیتهای لازم را ندارد، با ملایمت ولطافت به او بگویید تا شما را در مبارزه ضد شیطان کمک کند. قطعاً یک همسر خوب سعی میکند عیبهای خود را متوجه شود، وبرای این که رابطهاش را با شما استوار نگه دارد، تلاش کافی را خواهد کرد.
هشتمین قدم: با فکر وراهنما تصمیم بگیرید
نیازی نیست که با فهمیدن خیانت همسرتان، داد وفریاد به راه اندازید، همه دوستان وآشنایان را مطلع سازید وخانه را ترک کنید، وازهمه بدتر به سرعت میدان را برای نفر سوم خالی کنید (اتفاقی که در این پرنده شاهد آن بودیم). در بیشتر مواقع همسران با مشاهده این وضعیت به شدت سرخورده شده وبعد ازمدتی کشمکش با همسر، زندگی زناشویی را ترک میکنند وبه راحتی اجازه میدهند نفر سوم ازاین فرصت استفاده کرده ودر دل همسرشان جایی برای خود بازکند. شما با وجود این شکست عاطفی باید بمانید، مشکلات را شناسایی وحل کنید وشخص سوم را کمکم اززندگی خود بیرون کنید.
زندگی چند سالهتان را به راحتی ازدست ندهید وهمه چیز را رها نکنید. اگر لازم بود ویا به شدت احساس خشم وعصبانیت کردید، با همسرتان صحبت نکنید، اما به نقشهای زناشویی خود مانند رسیدگی به امور خانه وفرزندان، آشپزی و… عمل کنید.
کلام آخر:
در پایان باید دوباره تأکید کرد خیانت در زندگی امری نکوهیده وضداخلاقی است که اثرات زیانبار آن دیر یا زود گریبان فرد را خواهد گرفت. بنابراین چنانچه مشکلی در روابط زناشویی شما وهمسرتان وجود دارد، باید با دید بازبه آنها نگاه کنید وبا اندیشه وتدبیر برای حل آنها سعی وتلاش کنید.
توجه داشته باشید خیانت چیزی نیست که بتوان ازآن چشمپوشی کرد.
یادتان باشد دل عزیزترین نزدیکانتان (نه فقط همسر، بلکه فرزندان ویا پدر ومادر وخانواده وبستگان وهمه کسانی که به شما وخانواده شما احترام میگذارند) را خواهید شکست. شاید بتوانید یک بار یا دو بار لذت ببرید، ولی در آخر چوب این خطا را خواهید خورد.
بازدید: ۷۱