نیروی انتظامی و تأمین نظم و امنیت
نیروی انتظامی و تأمین نظم و امنیت
نیروی انتظامی و تأمین نظم و امنیت
در مباحث مربوط به مسوولیت های ناجا مفهوم حفظ و تأمین «امنیت» بهطور عام و «امنیت داخلی» بهطور خاص همیشه در صدر وظایف این نهاد انتظامی قرار داشته و از اولویت و ارجحیت اساسی در چارت سازمانی برخوردار است. شایانذکر است که دنیای امروزی با پدیدههای متعدد اجتماعی، سیاسی، ارزشی و غیرهاش متمایز از مقایسه با دنیای دیروز گردیده و گذاره ها و ایدههای مختلف نیز امروزه دچار دگرگونیهای عمدهای در معنا و مفهوم و محتوا شدهاند.
بسیاری از واژهها و اصطلاحات که نمود یافته پدیدههای خاص اجتماعی هستند، وجود دارند که معنا و مفهومی متفاوت از گذشته به خود گرفتهاند که نیروی انتظامی نیز در انجام وظایف خود قاعدتاً به این نکات مهم باید توجه اصولی داشته باشد. امنیت مهمترین این مفاهیم است. اگر به دو، سه دهه قبل برگردیم در آن برهه امنیت حوزه محدودی داشت اما بهمرور، تفاسیر موسع از آن انجامشده و ابعاد گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، ارزشی، هنجاری و… به خود گرفته و در سطوح مختلف فردی، اجتماعی، ملی و فراملی مطرحشده است. ناجا امروز دیگر نباید امنیت را به یک حوزه یا حوزههای خاص محدود کرده و ابعاد دیگر آن را نادیده انگارد؛ اما مسأله بسیار ضروری که نباید از آن غافل شد این نکته مهم است که نیروی انتظامی همچنان که حوزه دید و نگرش خود را نسبت به مفهوم امنیت متناسب با مقتضیات زمانی و محیطی بایستی وسعت بخشد و به عبارتی پا بهپای تغییرات زمانی پیش رود، علاوه بر آن در ارتباط با «راهبردهای» تأمین امنیت نیز بهخصوص امنیت داخلی ضرورتاً تغییراتی را نیز باید در اصول و مبانی درونسازمانی خود دراین حیطه ایجاد کند. موفقیت و کامیابی رضایتبخش در تأمین نظم و امنیت و آرامش جامعه نیازمند نگرش وسیع و جامع الابعاد و البته متفاوت از گذشته به این مفهوم بسیط و زیرشاخههای مختلف آن است. نیروی انتظامی برای تحقق اهدافی خاص و رساندن اجتماع به موقعیتی مطلوب که در ابتدا به آن پرداخت شد بنیان یافته است. در یک مفهوم عام «راهبرد»، طرح کلی بهکارگیری منابع و امکانات برای تحقق اهداف از پیش تعیینشده و رسیدن به یک موقعیت مطلوب است. راهبرد نقش بسیار حیاتی و مهمی در موفقیت سازمانهای متولی نظم و امنیت اجتماعی دررسیدن به اهداف موردنظر دارد. شاخصها و متغیرهایی بنیادی در طرحریزی، اجرا و موفقیت راهبرد مؤثرند که بهاینترتیب میتوان آنها را برشمرد: اهداف، زمان، منابع، شیوه تأمین اهداف و شناخت از محیط. سیاستگذاران ناجا باید به این امر کاملاً واقف باشند که هدفها میتوانند در سطوح و انواع گوناگون مطرح شوند. برخورد با متخلفان مقررات راهنمایی و مبارزه با پولشویی هر دو هدف است اما با ماهیتی متفاوت. همچنین هدفها از جهت غایی بودن یا میانی و واسطه بودن هم از یکدیگر تفکیک میشوند. در عمل با طرح عنصر زمان و اولویتبندی هدفها میتوان زنجیره اهداف را تشکیل داد تا با تأمین هرکدام از هدفهای واسطهای به هدف نهایی نزدیک شد. هدفهای واسطهای هرچقدر عینیتر و ملموستر باشند طرحریزی راهبرد هم دقیقتر و عملیتر خواهد بود که ناجا باید نهایت دقت نظر به این اصل را داشته باشد. عنصر دوم منابع یا ابزار و وسایل تأمین هدف است. نیروی انتظامی امکاناتی اعم از مادی و غیرمادی را در اختیار دارد که در تحقق هدف نهاییاش یعنی تأمین نظم و امنیت داخلی در صورت استفاده بهینه میتواند مؤثر باشد. میزان اهمیت و اولویتی که ناجا بر هدفی مشخص قائل است در تخصیص امکانات نیز مؤثر است. مثلاً مبارزه با قاچاق کالا و ارز یا مواد مخدر که سبب ایجاد اختلال در چرخه مالی و اقتصادی کشور میشود یکی از اهداف مهم نیروی انتظامی است؛ بنابراین دراین زمینه تخصیص منابع باید بهمراتب بیشتر از تخصیص منابع در سایر حوزهها مثلاً جمعآوری ماهوارهها انجام گیرد. عنصر سوم شیوه تأمین اهداف است. نیروی انتظامی در راهبردهایش باید راههای مختلف حصول به هدف را بهصورت کارشناسی شده مورد ارزیابی قرار داده و با توجه به میزان امکانات تخصیصی به آن، موانع و محدودیتهای موجود بر سر راه رسیدن به اهداف را شناسایی و برطرف و سپس شیوهای اصولی و معقول را انتخاب کند و امکانات تخصیصی در قالب آن را مورداستفاده قرار دهد. شیوه رسیدن به اهداف میتواند استفاده از ابزارهای مسالمتآمیز یا از طریق تمسک به روشهای خشن یا از طریق مسامحه و مدارا یا… باشد. سیاستگذاران نیروی انتظامی باید دقت نظر کافی داشته باشند که در طرحریزی راهبرد بین این چهار متغیر اساسی یعنی تعیین هدف، زمان، استفاده از منابع و امکانات و شیوه تأمین هدف سازگاری و همگرایی وجود داشته باشد تا ضمن جلوگیری از هدر رفتن امکانات بر توانایی سازمان نیز دررسیدن به هدف افزوده شود. ناجا در طرحریزی راهبردهایش علاوه بر عناصر اصلی فوق، عنصر محیط و شناخت از آن را نیز باید مدنظر داشته باشد. مادامیکه شناخت صحیح از جامعه و اصول و ارزشها و هنجارهای آن و همچنین احتیاجات و نیازهای اجتماعی و نوع فضای روانی حاکم بر جامعه وجود نداشته باشد طراحی هر برنامه و سیاست و تحقق هر هدفی غیرممکن خواهد بود؛ بنابراین موفقیت نیروی انتظامی در تحقق اهداف از پیش تعیینشده به نوع نگرش متصدیان آن به این مفاهیم و راهبردهای طراحیشده جهت تحقق این اهداف وابستگی تام دارد.
منبع: وبسایت روزنامه مردمسالاری