من چی میگم اون چی میگه
من چی میگم اون چی میگه
من چی میگم اون چی میگه
پشت در بازپرسی تا نوبتم بشه دارم دعا می خونم.
بغل دستیم میگه: دعا میکنی برنده شی؟
میگم: دعا می کنم کسی که ازش شکایت کردم تبرئه بشه، گناه داره
چون آدرس خوانده شناسایی نشده و من اصرار دارم که آدرس درسته، قاضی دادگاه دستور داده با راهنمایی خودم ابلاغ بشه.
منشی بعد که ابلاغ را صادر کرده می گه: می بری؟
میگم: همینجا می خورم
پشت در دادگاه چندنفر تو صف ایستادند یارو اومد
می گه: ببخشید اینجا صفه؟
میگم: دیوار دفاعیه، منتظریم توپ را شوت کنند
اداره برق علیه راننده ای که با ماشین زده به تیربرق دادخواست داده
درجلسه رسیدگی راننده میگه: یعنی من مقصرم؟
میگم: علت حادثه خواب آلودگی تیرچراغ برقه
در جلسه دادرسی خوانده ایراد کرده به صلاحیت دادگاه
می گه من ساکن مشهدم مجبور شدم بیام اصفهان
میگم: با پرواز اومدین؟
میگه: نذر داشتم پیاده اومدم
رفتم پیش محرر شکایت برام بنویسه
میگه: برای دادخواهی تشریف آوردید؟
میگم: شنیدم حجامت خوبه اومدم حجامت
رفتم اتاق تمبر دادگستری میگم دادخواست می خوام.
میگه: خام؟
میگم: سرخ شده با زیتون پرورده
تحت قرار بازداشت شدم، دوستم اومده کفالت مرا به عهده بگیره
میگه: بازداشت شدی؟
میگم: رئیس زندان یه تعارف کرد من تو رودربایستی اومدم تو
اومده دادگاه می گه شوهرم همش شک داره می خوام از اون جدا بشم.
میگه: به تو؟
میگم: به مرگ بن لادن
از زندان برای محاکمه مرا با پابند به دادگاه آوردند.
قاضی به من می گه: متهم شمائید؟
میگم: خانممه، غیرتم اجازه نداد، خودم به جاش اومدم
یارو شرح ماوقع را که برام گفت
می گم شما با این حساب تهاتر کردید و تهاتر یکی از موارد سقوط تعهداته.
میگه: یعنی سقوط کرده تمام شد رفت؟
میگم: زیرش تشک گذاشتند بعد از سقوط دوباره بلند می شه
متهم تحت قرار وثیقه، زندانه، پدرش زنگ زده: به ما گفتند باید پول یا سند بیارید، پول نداریم حالا حتما باید سند بزاریم؟
میگم: شما می تونید چشم بزارید، من برم قایم شم
به موکلم میگم: بالاخره حق ما را ندادی؟
میگه: حق الوکاله؟
میگم: حق السکوت اعترافاتی که پیش من کردی