زینت فضایل اخلاقی!
زینت فضایل اخلاقی!
زینت فضایل اخلاقی!
فرآوری: آمنه اسفندیاری
امام علی علیهالسلام در سفارشی به فرزندشان فرمودند: تو را سفارش میکنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دینى)؛ چرا که سرور اولین و آخرین، تو را چنین ادب آموخته و فرموده است: «گذشت کن از کسی که به تو ظلم کرده، رابطه برقرار کن با کسی که با تو قطع رابطه کرده و عطا کن به کسى که از تو دریغ نموده است» (اعلامالدین، ص 96- بحارالانوار ج 75، ص 71، ح 34)
از ویژگیهای بسیار مهم که سرمنشأ همه ارزشهاست و نشانه بزرگواری روح یک انسان است عفو و گذشت و بزرگواری در برخوردهاست که در آموزههای دینی اسلام این صفت از فضایل اخلاقی شمرده میشود. قرآن کریم دراینباره میفرماید: «و جزای بدی؛ بدیای مانند آن است. پس هر که در گذرد و اصلاح کند اجرش بر عهده خدا است. بهیقین او ستمکاران را دوست نمیدارد»
این صفت بسیار با اهمیت است تا آنجا که امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) آن را تاج ارزشها خواندند و فرمودند: «العفو تاج المکارم؛ (شرح غررالحکم، ج 1، ص 140، حدیث 520) عفو و گذشت تاج و زینت فضایل اخلاقی است.» این تعبیر بیانکننده آن است که همانگونه که تاج علامت قدرت و عظمت و زینت است و جایگاه آن بر بالاترین عضو بدن میباشد، عفو و گذشت نیز در میان مردم از جایگاه بالنده و فرازمندی قرار دارد و مایه زینت و زیبایی انسان میباشد.
یک نکته:
عفو و گذشت از اساسیترین اصول دین اسلام و اوصاف پسندیده اخلاقی در حوزه اخلاق اسلامی است.
این مسأله اما تنها زمانی میتواند مفید باشد و کاربرد داشته باشد که طرف مقابل نیز به ابتداییترین تعهدات اخلاقی و اجتماعی پایبند باشد و گذشت و عفو را نشانی از ضعف و ناتوانی تلقی نکند. اگر یکطرف عفو و گذشت داشته باشد و طرف دیگر مغرور و خودپسند بوده و به هیچ قانون و تعهدی پایبند نباشد، در اینگونه موارد گذشت موجب سوءاستفاده شده و از این جهت ممکن است آسیب بیشتری به جامعه اسلامی وارد بیاید؛ لذا اینجا است که اسلام به ما دستور میدهد با آنان مانند خودشان برخورد کنید: «فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُم»؛ پس هر کس به شما تجاوز کرد، به همان اندازه بر او تعدى کنید. (بقره، 194)
کریم اهلبیت علیهمالسلام، الگوی گذشت!
مسافر پیرمردی از شام به مدینه آمده بود، روزی امام حسن (علیهالسلام) را سوار بر مرکب دید، بر اثر کینهای که او از امام در دل داشت، آنچه توانست با کمال گستاخی از آن حضرت بدگویی کرد. پس از فراغ، امام حسن (علیهالسلام) نزد او آمد و به او سلام کرد و درحالیکه لبخند بر چهره داشت به او فرمود: «ای پیرمرد! به گمانم غریب هستی و گویا امری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی از تو خشنود شویم و اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا میکنیم، اگر راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی میکنیم و اگر برای باربری از ما کمک بخواهی تو را کمک میکنیم، اگر گرسنهای تو را سیر میکنیم و اگر برهنه باشی، تو را میپوشانیم، اگر حاجت داری آن را ادا مینماییم و اگر مرکب خود را بهسوی خانه ما روانه سازی و تا هر وقت بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع و ثروت بسیار در اختیار داریم.»
هنگامیکه آن پیرمرد، در برابر گستاخیاش آنهمه گذشت و بزرگواری را از امام (علیهالسلام) دید شرمنده شد و تحت تأثیر شدید قرار گرفت، بهطوریکه گریه کرد و گفت: «گواهی میدهم که تو خلیفه خدا در زمینش هستی و خداوند آگاهتر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد. تو و پدرت نزد من مبغوضترین افراد بودید، ولی اینک تو محبوبترین انسان نزد من میباشی.» سپس او به خانه امام حسن (علیهالسلام) وارد شده و مهمان آن بزرگوار گردید و پس از مدتی درحالیکه قلبش آکنده از محبت خاندان رسالت شده بود، با کمال عذرخواهی و تشکر از محضر امام حسن (علیهالسلام) مرخص شد. (بحارالانوار، ج 43، ص 344؛ کشف الغمه، ج 3، ص 135)
عفو و گذشت را از بابالحوائج بیاموزیم:
مردی از نوادههای عمربن خطّاب در مدینه با امام کاظم (علیهالسلام) دشمنی میکرد و گاهی با کمال جسارت نسبت به آن حضرت اسائه ادب نموده و به آل علی (علیهالسلام) ناسزا میگفت. روزی بعضی از یاران به امام (علیهالسلام) عرض کردند: «اجازه بده تا این مرد تبهکار را تنبیه کنیم.» امام اجازه نداد تا اینکه روزی امام کاظم (علیهالسلام) پرسید: آن مرد کجاست؟ گفتند در فلان مزرعه خود مشغول کار است. امام کاظم (علیهالسلام) سوار بر مرکب شد و نزد او رفت، وقتی به او رسید، با کمال مهربانی و شادمانی به او خسته نباشید گفت و احوال او را پرسید، آنگاه سؤال کرد: چقدر امید داری که از این مزرعه به دست آوری؟ او جواب داد علم غیب ندارم. امام فرمود: من میگویم چقدر امید داری؟ او گفت: امیدوارم که 200 دینار به من برسد. امام کاظم (علیهالسلام) کیسهای محتوی 300 دینار به او داد و فرمود: «این را بگیر، به امید آنکه خداوند آنچه را آرزو داری از این مزرعه به تو برساند.» آن مرد آنچنان تحت تأثیر عفو و محبت امام (علیهالسلام) قرار گرفت که همانجا به عذرخواهی پرداخت و عاجزانه تقاضا کرد که امام او را ببخشد، امام درحالیکه لبخند بر لبان داشت او را بخشید، از آن پس دوستان امام میدیدند آن مرد تغییر جهت داده و از دوستان صمیمی امام (علیهالسلام) شده است. امام (علیهالسلام) به دوستانش فرمود: «آیا این برخورد بهتر بود، یا آنچه را که شما پیشنهاد میکردید؟» آری من با روی خوش و برخورد بزرگوارانه او را عوض کردم. (اعلام الوری، ص 296)
کلام آخر:
اگر روحیه عفو و گذشت در جامعه اسلامی حاکم شد و افراد جامعه در حقوق شخصى خود، سختگیرى نداشته باشند حتماً اختلافات کاهش مییابد و کمتر شده و روح وحدت و همدلی در فضای جامعه حکمفرما میگردد. پس بیاییم روح و روان خود را با عفو و گذشت بیاراییم و خود را شبیهترین افراد به پیامبر عظیم الشانمان کنیم که ایشان به پیروانشان فرمودند: آیا شما را از شبیهترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوشاخلاقتر، نرمخوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینیاش دوستدارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورندهتر و با گذشتتر و در خرسندى و خشم با انصافتر باشد. (کافى ج 2، ص 240 و 241، ح 35)
منبع: تبیان