رسیدگی به مشکلات مردم در سیره امام هادی (ع)
رسیدگی به مشکلات مردم در سیره امام هادی (ع)
رسیدگی به مشکلات مردم در سیره امام هادی (ع)
ائمه علیهمالسلام نهتنها درزمینهٔ عبادی و بندگی خدا پیشگام بودند و هیچکس در این میدان گوی سبقت را از آنان نربود، بلکه در زمینههای اجتماعی و رسیدگی به کمبودها و مشکلات مردم و برطرف کردن گرفتاریهای آنان نیز پیشگام بودند، بهگونهای که کسی از در خانه آنان ناامید بازنمیگشت.
تاریخ، نام افراد زیادی را که برای حل مشکل و رفع گرفتاری خود به پیشوای دهم علیهالسلام مراجعه کرده و از محضر آن حضرت با خشنودی بازگشتهاند، ثبت کرده است. برای رعایت اختصار تنها یک نمونه آن را ذکر میکنیم.
«محمد بن طلحه» نقل میکند: امام هادی علیهالسلام روزی برای کار مهمی «سامرا» را بهقصد دهکدهای در اطراف ترک کرد. در این فاصله عربی سراغ آن حضرت را گرفت. به او گفته شد: امام علیهالسلام به فلان روستا رفته است. مرد عرب به سمت دهکده حرکت کرد. وقتی به محضر امام علیهالسلام رسید گفت: من اهل کوفه و از متمسکان به ولایت جدت امیر مؤمنان علیهالسلام هستم، ولی بدهی سنگینی مرا احاطه کرده است، چندانکه قدرت تحمل آن را ندارم؛ و کسی را جز شما نمیشناسم که حاجتم را برآورد.
امام علیهالسلام پرسید: بدهکاریات چقدر است؟ عرض کرد: حدود ده هزار درهم.
امام علیهالسلام او را دلداری داد و فرمود ناراحت نباش مشکلت حل خواهد شد. دستوری به تو میدهم عمل کن و از اجرای آن سر متاب: این دستخط را بگیر، هنگامیکه به سامرا آمدی، مبلغ نوشتهشده در این ورقه را از من مطالبه کن، هرچند در حضور مردم باشد. مبادا دراینباره کوتاهی کنی.
پس از بازگشت امام علیهالسلام به «سامرا»، مرد عرب، درحالیکه عدهای از اطرافیان خلیفه و مردم در محضر آن حضرت نشسته بودند – وارد شد و ضمن ارائه نوشته امام علیهالسلام به آن حضرت، با اصرار، دین خود را مطالبه کرد.
امام علیهالسلام با نرمی و ملایمت و عذرخواهی از تأخیر آن، از وی مهلت خواست تا در وقت مناسب، آن را پرداخت کند، ولی مرد عرب همچنان اصرار میکرد که هماکنون باید بپردازی.
جریان به متوکل رسید. دستور داد سی هزار دینار به امام علیهالسلام بدهند. امام علیهالسلام پولها را گرفت و همه را به آن مرد عرب داد. او پولها را گرفت و گفت: خدا بهتر میداند که رسالتش را در چه خاندانی قرار دهد. [بحارالانوار، ج 50، ص 175، نور الابصار، شبلنجی، ص 181 و الفصول المهمه، ابن صباغ، ص 278، با اختصار.]
منبع: وبسایت الشیعه