خیـانت در امـانت
خیـانت در امـانت
خیـانت در امـانت
شرححال مسؤول بی مسؤولیت
یکی از شاخصههای سخنان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نهجالبلاغه، معطوف کردن مخاطبان به آخرت است. عدم اعتقاد به معاد و یا فراموشی و غفلت از آن سبب بروز بسیاری از جرایم میگردد. خیانت از گناهانی است که عدم معاد باوری را در خود دارد.
امانتداری
امام علی (علیهالسلام) هرکجا سخن از حکومت و مناصب آن میشد، آن را با عنوان امانت تعبیر میکردند. در نگاه ایشان مسؤولیت امانتی است جهت خدمت به خلق و برای رضای پروردگار. بار معنایی این کلمه بسیار سنگین است و اگر کسی چنین نگاهی به منصب حکومتیاش داشته باشد درصد به خطا افتادنش بسیار کم خواهد بود. کسی که از عهدهی نگهداری امانتی برنیاید در آن خیانت کرده است. فلذا اگر کسی در عهدهداری مسؤولیتی کمکاری کند و یا آن را به نحو شایسته انجام ندهد، خیانت کرده و مستوجب عقاب خواهد بود.
خیانت چیست؟
خیانت در لغت به معنای نقیض امانت و به معنای منع حق است (فخرالدین طریحی؛ مجمع البحرین، ج 6، ص 245) و در اصطلاح از دستورات الهی خارج شدن و منهیات حق را مرتکب شدن، معنا شده است. خیانت در اصل به معنای خودداری از پرداخت حقی است که انسان پرداختن آن را تعهد کرده و آن ضد امانت است. (قرشی، علیاکبر؛ قاموس قرآن، ج 2، ص 314) وقتی فردی که قدرت در دست دارد و سستی ایمان نیز به همراهش هست، کافی است به استغنایی نیز برسد؛
پس طغیان میکند
چرا مسؤولین خیانت میکنند؟
عوامل فراوانی را میتوان برای زمینههای بروز خیانت نام برد که در اینجا به چند عامل مهم از آنها اشاره میشود:
سستی ایمان:
ایمان یکی از ارکان سعادت است که همراه با عمل صالح انسان را به سرمنزل مقصود میرساند. چنانچه ضعف و سستی در ایمان وجود داشته باشد، تأثیر مستقیمی بر روی رفتار و اعمال خواهد داشت. امام علی (علیهالسلام) در توصیف انسان باایمان چنین میفرمایند: «… انسان باایمان شب را بهروز و روز را به شب نمیرساند، جز آنکه نفس خویش را متهم میکند…»
چنانچه شخصی این قدرت حسابرسی از خویش را نداشته باشد و از طرفی قدرتی در دستش باشد، بسیار در معرض خیانت خواهد بود. (محمد دشتی، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه 176)
ضعف در معاد باوری:
یکی از شاخصههای سخنان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نهجالبلاغه، معطوف کردن مخاطبان به آخرت است. عدم اعتقاد به معاد و یا فراموشی و غفلت از آن سبب بروز بسیاری از جرایم میشود. خیانت از گناهانی است که عدم معاد باوری را در خود دارد.
امام (ع) هر جا که نهیب و هشداری به عمال خود میدهند آنان را به یادآوری معاد سفارش میکنند تا شاید هول و هراس آن روز بزرگ عاملی برای جلوگیری از غوطهور شدنشان در فساد و خطا باشد. در خطبهای که بعد از جنگ صفین ایراد فرمودند چنین آمده: «… ای مردم آنکس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد خیانت و نیرنگ ندارد. »(محمد دشتی، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه ۴١) و یا درجایی که یکی از کارگزاران ایشان خیانتی را مرتکب شد امام با شدت با او برخورد میکنند و در پایان نامه به وی چنین مینویسند:«… دست نگهدار و اندیشه نما، فکر کن که به پایان زندگی رسیدهای و در زیرخاک پنهانشده و اعمال تو را بر تو عرضه داشتهاند، آنجا که ستمکار با حسرت فریاد میزند و تباهکنندهی عمر و فرصتها آرزوی بازگشت دارد اما راه چاره مسدود است.» (همان)
توجه به دنیا و هواپرستی:
دنیا و لذتهای آن برای انسان جذاب و فریبنده است؛ اما امام علی (علیهالسلام) دنیا را اینگونه معرفی میکنند «خانهای است پوشیده از بلاها، به حیله و نیرنگ شناختهشده …» معرفی و مذمت دنیا در سرتاسر نهجالبلاغه موج میزند. حضرت میخواهند با شناساندن دنیا مردم را از گرفتار شدن در دام آن رهایی بخشند؛ اما بااینوجود عدهای از کارگزاران خود ایشان گرفتار دنیا شده و با استفاده از مناصب خود از آن بهرههای حرام بردند که امام بهشدت آنان را توبیخ مینمودند. در نامهای به منذر میفرماید:« به من خبر دادند که در هواپرستی چیزی فروگذار نکرده و توشهای برای آخرت خود باقی نگذاشتهای و دنیای خود را با تباه کردن آخرت آباد میکنی …» (محمد دشتی، ترجمه نهجالبلاغه،
نامه ٧١)
تجملگرایی:
همانگونه که گفته شد، امام علی (علیهالسلام) بهشدت با دمخور شدن با دنیا و مظاهر آن مخالف بوده و با بروز یکی از این موارد در بین کارگزاران و نزدیکانش برمیآشفت. تجملگرایی از عواملی است که انسان را در مسیر زیادهخواهی وارد میکند و هر چه انسان ازنظر دارایی بینیازتر باشد امکان گرفتار شدن به این رذیله زیادتر خواهد بود. در قرآن به این قانون اشارهشده که «إن الانسان لیطغی أن رءآه استغنی» (قرآن کریم، سوره
علق،7-6)
امام علی (علیهالسلام) در نکوهش یکی از عمال خود به وی چنین میفرماید: «… گویا میراث پدر و مادرت را به خانه میبری، چگونه نوشیدن و خوردن را بر خود گوارا کردی درحالیکه میدانی حرام میخوری و حرام مینوشی؟…»
وقتی فردی که قدرت در دست دارد و سستی ایمان نیز به همراهش هست، کافی است به استغنایی نیز برسد که آنگاه است که طغیان میکند. (آیتالله مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، ج 20، ص 65)
امام علی (علیهالسلام) وقتی باخبر شدند که یکی از یارانشان خانهی مجللی تهیهکرده بدو فرمودند:«با این خانهی وسیع در دنیا چه میکنی، درحالیکه در آخرت به آن نیازمندتری؟…»(محمد دشتی، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه ٢٠٩)
رجحان خود و نزدیکان بر دیگران یا به عبارتی بیعدالتی در رفتار:
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) همواره به عادلانه بودن رفتار کارگزاران با مردم تأکید داشتند. در نامهای به اسود بن قطبه میفرمایند:«… کار مردم در آنچه حق است نزد تو یکسان باشد، زیرا در ستمکاری بهایی برای عدالت یافت نمیشود.»(محمد دشتی، ترجمه نهجالبلاغه،نامه ۵٩)
گاهی عهدهدار شدن مسؤولیتی در نظام سبب ایجاد توقعاتی از طرف نزدیکان میشود که منجر به تعرض به حقوق عامهی مردم خواهد شد که این خیانتی بزرگ است.
چنانچه شخصی این قدرت حسابرسی از خویش را نداشته باشد و از طرفی قدرتی در دستش باشد، بسیار در معرض خیانت خواهد بود.
نوع نگاه به مسؤولیتهای حکومتی و سرپرستیها، در عملکرد مسؤولین تأثیر بسزایی دارد. اگر یک فرد قرار گرفتن در منصبی حکومتی را حق خود بداند و جایگاهی خاص و ویژه برای خود و اطرافیانش قائل شود، خواهناخواه به دستدرازی به اموال و حقوق مسلمین نزدیک خواهد شد؛ اما چنانکه مسؤولیت را امانتی الهی در دستش بداند که باید بهشدت از آن مراقبت کند، از خیانت به دور خواهد بود.
کلام پایانی
دراین نوشتار بهصورت مختصر و گزینشی به مسأله ی خیانت پرداخته و چندعاملی برای آن ذکر شد؛ اما آنچه از نامههایی امام که به عمال خود نوشتند و خطبههایی که درزمینهٔ ی ادارهی جامعه ایراد فرمودند برمیآید این است که هر چه تقوا و ورع یک مسؤول بالاتر باشد میزان خطای وی کمتر خواهد بود، فلذا امام مرتباً کارگزاران خود را به حضور نیرویی مافوق نیروهای نظارتی خود توجه میدهند که باید خود را دائماً در محضر او ببینند چراکه «فإن الشاهد هو الحاکم» او که شاهد رفتار آنهاست خود در دادگاه عدالت الهی حاکم و قاضی است. منبع: تبیان