خاطرات جنایی «قاضی تردست» در 90 دقیقه گفتوگو (قسمت 2)
خاطرات جنایی «قاضی تردست» در 90 دقیقه گفتوگو (قسمت 2)
خاطرات جنایی «قاضی تردست» در 90 دقیقه گفتوگو (قسمت 2)
از وقتیکه در دادگاه کیفری با قاضی تردست آشنا شدم، علاقهمند شدم درباره مواردی که با آنها در دادگاه برخورد کردم، برخوردهای وی با افرادی که در دادگاه حاضر میشوند و همچنین خاطرات او درباره ورود به دستگاه قضایی و فعالیت در مسجدسلیمان و ساوه با وی گفتوگو کنم. مصاحبهای که در ذیل میخوانید، حاصل گفتوگوی ما با قاضی حسن تردست است که درباره مسایلی از جمله نحوه ورود به دستگاه قضا، خاطرات فعالیت در ساوه و مسجدسلیمان، افزایش جرایم و دلایل آن و همچنین معضلات دستگاه قضایی گفتوگو کردیم.
چند سال قبل به تهران برگشتم
تردست درباره بازگشت به تهران و ادامه فعالیت قضایی خود گفت: سال 84 فعالیت من در ساوه به اتمام رسید و بهعنوان مستشار و دادرس دادگاه کیفری به تهران آمدم و از سال 87 مشغول فعالیت هستم.
قتل دلخراش 2 کودک خردسال توسط پدرشان
از تردست درباره قتلهای دلخراشی که با آنها روبهرو شده سؤال کردیم که گفت: قتلها معمولاً دلخراش هستند اما فجیعترین پرونده مربوط به تجاوز سه جوان مسجدسلیمانی به دختربچه در بیابان بود. یک مورد دیگر هم مربوط به پدری بود که دو فرزند خردسالش را در همان شهر و با طناب خفه کرده بود. این فرد با زنش مشکل داشت و دچار ناراحتی روانی و عصبی بود؛ همسر این مرد تهدید به قتل شده بود و خانه را ترک کرده بود. علیرغم شکایت این زن در سال 68 مقداری در رسیدگی به شکایت او مسامحه شد تا اینکه این اتفاق رخ داد.
قاتلان قطعات بدن مقتول را در چاه فاضلاب ریختند
پرونده دیگر مربوط به شخصی بود که افرادی او را ربوده و بعد از قتل جنازه او را مثله کرده بودند؛ آنها برای اینکه نه خودشان شناسایی شوند و نه جسد کشف شود، جسد را به قطعات بسیار ریز خردکرده و داخل چاه فاضلاب ریخته بودند؛ اما با تحقیقات لازم، قاتلان شناسایی و دستگیر شدند. ادعای قاتلان این بود که مقتول را به خاطر ارتباط نامشروع با خواهرشان به قتل رساندهاند.
برای نجات یک اعدامی التماس کردم
بعضی اوقات، قضات مجبور میشوند علیرغم میل باطنی، مجبور میشوند حکم شرع و قانون را اجرا کنند؛ قاضی تردست هم از این قائده مستثنی نیست و خودش درباره این موضوع میگوید: در چند پرونده تکلیف قانونی بااحساس درونی من معارض بود.
در یک پرونده حین اعدام متهم، گریه کردم و به خانواده مقتول التماس کردم که از او بگذرند اما آنها به خواسته خود پافشاری کردند تا اینکه حکم اجرا شد. پرونده مربوط به قتل مهندسی بود که با زنی که در محل کار او اشتغال داشت رابطه غیراخلاقی برقرار کرده و پسران آن زن بعد از اطلاع از این موضوع مهندس را به قتل رساندند. متهم جوان بسیار باشخصیتی بود ولی در یک لحظه تعصب به او فشار آورده و مرتکب قتل شده بود. حکم قانون و شرع به قصاص بود ولی احساس عاطفی شدیدی بین من و متهم ایجادشده بود که این احساس با قانون مغایر بود ولی تکلیف داشتم به قانون عمل کنم؛ بسیار متأثر بودم، مقتول را بغل کرده و گریه کردم اما در نهایت حکم اجرا شد.
شهروند نمونهای که مسؤولان او را ندیدند
تردست معتقد است که در جریان حادثه سعادتآباد در حق مردم ایران و احساسات آنها اجحاف شده است. وی گفت: در جریان رسیدگی به موضوع پرونده سعادتآباد دو هفته تمام مطبوعات و شخصیتهای سیاسی و کشوری به مردم و احساس مسؤولیت آنها و بیتفاوت بودن آنها حمله کردند و حتی در صداوسیما بهگونهای تبلیغ شد که گویا مردم ایران مردمی فاقد تعصبات انسانی و عواطف هستند. یک روز بعد از محاکمه پرونده سعادتآباد، محاکمهای داشتیم که در آن پرونده متهم با یک قبضه سلاح، یک امیر بازنشسته نظامی را بهمنظور سرقت خودروی وی به قتل رسانده بود و چون موفق به سرقت نشده بود در حین فرار تصمیم گرفت خودروی سمند خانم پزشکی را سرقت کند بازهم نتوانست و فقط پزشک را مجروح کرد.
علیرغم مسلح بودن متهم، یک مغازهدار و چند نفر عابر پیاده او را تعقیب کردند تا اینکه یکی از آنها با قفل فرمان با متهم درگیر شد و او را دستگیر کرد. طبق اظهارات شاهدان این فرد به مدت 15 دقیقه متهم را روی زمین خوابانده بود تا پلیس برسد. این فداکاری و رشادت این شخص از چشم مسؤولان دور ماند. جوسازیها علیه مردم درباره پرونده سعادتآباد درست نبود چراکه مردم احساس مسؤولیت میکنند، اما درباره حادثه سعادتآباد تحلیل واقعی، جامعهشناختی و روانشناختی خوبی انجام نشد و مردم مسلمان ایران را با چهره بدی به دنیا نشان دادند.
عذرخواهی و پرداخت خسارت به کسی که اشتباهی احضار شد
در یکی از جلسات محاکمه، متوجه شدم که قاضی تردست از کسی که به اشتباه احضار و جلب شده بود، عذرخواهی و خسارتی را به او پرداخت کرده بود. تردست در تشریح این اقدام گفت: چون دفتر شعبه تحت نظارت رئیس دادگاه است و او مسؤول امور دفتری است؛ به دلیل آنکه آن شخص راننده تاکسی و به اشتباه دفتر دادگاه جلب شده بود تصمیم گرفتم قبل از اینکه در محضر خدا به محاکمه بنشینم رضایت او را جلب کنم.
معتادی که برای ترک اعتیاد خودش را سارق معرفی کرد
تردست با بیان اینکه در طول عمر قضایی جز یک مورد بیشتر سابقه نداشته که اشتباه کرده باشم و آن یکبار هم به خاطر عملکرد خود متهم بود، گفت: سال 68 و در زمان بازپرسی من، منزل یک مأمور امنیتی را در مسجدسلیمان سرقت کرده بودند که یک نفر در این زمینه دستگیر شد و حتی صحنه سرقت را بازسازی کرد. بعد از محاکمه این فرد، وی به تحمل 2 سال حبس محکوم شد تا اینکه حدود یک سال بعد، عدهای سارق حرفهای دستگیر شدند و معلوم شد سرقت را آنها انجام دادهاند؛ از متهم اول علت دروغگوییاش را سؤال کردم که وی به من گفت: به خاطر اینکه مالباخته مأمور امنیتی بود از او ترسیدم و همچنین به خاطر اعتیادی که داشتم تصمیم گرفتم به زندان بروم تا شاید اعتیادم را ترک کنم. غیر از این مورد اشتباهی نکردم و معتقدم اگر خدا قاضی را صادق بداند در اجرای عدالت و در تصمیمهای او تصرف میکند و امدادهای خود را میفرستد و مانع از اشتباه او میشود . ادامه دارد- منبع: فارس