تـرافیـک و حقـوق شهـرونـدی
تـرافیـک و حقـوق شهـرونـدی
تـرافیـک و حقـوق شهـرونـدی
امروزه با پیدایش کلانشهرهایی چون تهران و دشوار شدن روند زندگی و کسبوکار و تأمین معیشت برای بیشتر ساکنان این قبیل شهرها، برخورداری از حق آزادی تردد پیاده و سواره در سطح شهر با وسایل نقلیه شخصی در غیاب و کمیابی وسایل نقلیه عمومی، ازجمله حقوقی است که میتوان آن را در زمره حقوق شهروندی مردم بهحساب آورد.
بینظمی ترافیکی، رعایت نشدن مقررات، آمار تأسفبار تصادفات جادهای و تمامی مشکلات زیستمحیطی، اقتصادی، آسیبهای روحی، روانی و… تحت عناوین مختلفی در بررسی معضل ترافیک و اصلاح الگوهای رانندگی مطرحشده است. امور مربوط به رانندگی ازآنجهت که اموری غیرقابلپیشبینی بوده که دائماً اتفاق میافتند و امور خطرناکی را شامل میشوند، مسائل هیجانی چالشبرانگیزی هستند. رانندگان دراین امر بسیار متفاوتاند. بسیاری از رانندگان این شرایط را تنشی هیجانی تلقی کرده و درنتیجه مقابله و برخورد با آن را دشوار میدانند و از سوی دیگر رانندگان اغلب دارای انگیزه رقابتجویی بوده و از آزردگی هیجانی خود، آگاه نیستند.
این امر انگیزهها و اهداف آنان را متأثر ساخته و موجب تحریف تفکر راننده و افزایش هیجانات خارج از کنترل فرد میشود. رانندگانی که درگیر اینگونه هیجانات میشوند دست به رفتارهای پرخطر میزنند که این هیجانات رانندگان را ترغیب به تکروی و خودپسندی میکند. توجه به مفهوم هوش هیجانی بهعنوان سازه روانشناختی که با داشتن مؤلفههای درون فردی و بین فردی تمامی مناسبات فرد را با خود و دنیای پیرامونش دستخوش تغییر میسازد از اهمیت ویژهای در رانندگی برخوردار است.
امروزه در شهرهای بزرگ کشور مشکلات ترافیکی، نمود فراوانی پیداکرده و باعث نارضایتی مردم شده است بهطوریکه باعث بروز برخی ناهنجاریها و قانونشکنیها از طرف شهروندان شده است.
یکی از عوامل مشکلات حملونقل شهری بیتوجهی شهروندان نسبت به قوانین ترافیک است و اولین راهی که برای برخورد با این گروه به نظر میرسد، جریمه است. جریمه یکی از مهمترین ابزارهای مبارزه با تخلفات رانندگی است که استفاده از آن در کنترل بینظمی ترافیکی مؤثر است. بیشتر رانندگان از جریمه شدن میهراسند و در مکانهایی که مأموران راهنماییورانندگی حضور دارند از ارتکاب کوچکترین خلاف نیز خودداری میکنند؛ اما جریمه و مجازات صرفاً درمان موقت است و فاقد هرگونه تأثیر فرهنگی در جریان سامان بخشی به ترافیک و کنترل آن است. از سوی دیگر در بسیاری از مکانها و زمانها مأموران راهنماییورانندگی در محل حضور نداشته و بسیاری از تخلفات بهدوراز چشم آنها صورت میپذیرد، لذا این روش نمیتواند بهعنوان یکراه حل اصولی معرفی شود. یکی دیگر از راهحلهای ارائهشده دراین زمینه، آموزش قوانین و ارتقای فرهنگ ترافیک است که در ادامه سعی شده با ارائه برنامههای کوتاهمدت و درازمدت، مردم را در حل مشکلات ترافیک سهیم کرده تا از این طریق اثرات منفی ناشی از ترافیک به حداقل برسد.
ترافیک
ترافیــک پدیدهای است ناشی از جـابجـایی انسان، حیــوان، کالا و وسایل نقـلیه از نقطهای به نقطهای دیگر.
در ابتدا به مثلث اصول سهگانه اشاره میشود که شامل مهنـدسی، آمـوزش و اجـرای مقـررات است که امــروزه اصـل دیگـری با عنـوان شـرایـط محیطـی و اقلیمـی بـه آن افزودهشده است.
موفقیت یک پروژه در بحث ترافـیک در شرایطی تضمین میشود که بین سه عامل ذکرشده ارتباط مستحکم و منسجمـی برقرار باشد. در شهرهایی که از فرهنـگ ترافیـک بالایی برخوردارند، روابط موفق بین رئوس این مثلث کاملاً محسوس است. بهبیاندیگر، ایجاد خدشه در هریک از رئوس مثلث، به فروپاشی روابط مثلث و درنتیجه به شکست طرح یا پروژه میانجامد.
کنترل روابط این مثلث در اجرای یک طرح، بهتدریج میتواند به تصحیح عادت راننده و عادت عابر پیاده منجر شود و به رشد کیفی فرهنگ ترافیک جامعه کمک کند.
حقوق شهری و شهروندی
در عصر حاضر، «شهرنشینی» بهعنوان یک پدیده اجتماعی، یکی از ضروریات زندگی محسوب میشود. شهروندان عموماً با سلایق و انگیزههای مختلف در جامعه شهری به فعالیت میپردازند. عدهای برای کسبوکار، گروهی برای پر کردن اوقات فراغت و گروهی دیگر برای آموختن مهارتهای فردی و جمعی و …. ازاینرو، زندگی اجتماعی مستلزم وجود روابط حقوقی بین افراد و گروههای مختلف جامعه است و این روابط اجتماعی میبایست تحت نظم و قاعدهای درآید. چه آنکه در صورت عدم وجود نظم و ضوابط در جامعه، زور، اجحاف و تزویر بر روابط بین افراد حاکم شده و این موضوع موجب ایجاد هرجومرج و نابسامانی خواهد شد. ازاینرو دولتها و نهادهای عمومی با تعیین و تدوین قواعد و مقررات مربوطه، سیاست خاصی را در جهت تنظیم این روابط در پیشگرفتهاند.
اصولاً «حقوق شهروندی» را میتوان مجموعه قواعدی که بر روابط اشخاص در جامعه شهری حکومت میکند تعریف نمود؛ بنابراین «حقوق شهری» که موضوع آن چگونگی روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و همچنین در برابر جامعه و اصول و هدف ما و وظایف و روش انجام آن است را میتوان بهعنوان اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است. امروزه با پیدایش کلانشهرهایی چون تهران و دشوار شدن روند زندگی و کسبوکار و تأمین معیشت برای بیشتر ساکنان این قبیل شهرها، برخورداری از حق آزادی تردد پیاده و سواره در سطح شهر با وسایل نقلیه شخصی در غیاب و کمیابی وسایل نقلیه عمومی، ازجمله حقوقی است که میتوان آن را در زمره حقوق شهروندی مردم بهحساب آورد.
فرهنگ شهـروندی
فرهنگ را بر دو گروه مادی و معنوی میتوان تقسیم کرد. فرهنگ مادی به دستاوردهای مادی یعنی ابزار و ادوات و فنآوری مربوط میشود و فرهنگ معنوی شامل اندیشهها، باورها و ارزشها و بهطورکلی دستورهایی غیرمادی بشر است. آنچه شهرها را از یکدیگر متمایز میسازد، فرهنگهایی است که هر شهــر در خود دارد بعضی از آن شهرها «شهرهای فرهنگی» هستند و بعضی «فرهنگ شهری» دارند.
«شهر فرهنگی » شهری است که حامل تمدن و فرهنگ دیرینه است، شهری است که خصوصیات و عناصر فرهنگی خود را در خود جایداده است و از این نظر برای مردم تمام جهان ارزشمند است؛ اما آنچه حائز اهمیت است«فرهنگ شهری » است. این فرهنگ شهری است که با مجموعهای از هنجارها، ارزشها باورها نوع زندگی انسان را در شهر تعیین میکند یا با اجرای اعمال فیزیکی در فضای شهر، نمادهایی را با معانی خاص برای شهرنشینان تداعی کرده، حس تعلق و خاطرهانگیزی در آنان و احساس رضایتمندی از زندگی در شهر خود ایجاد میکند. ازآنجاکه بخش عمده مشکلات و نابسامانیهای موجود در اداره شهر حاصل عدم توافق یا بیتوجهی شهرنشینان به شیوههای عقلانی زندگی در شهر است بسیاری از کارشناسان براین باورند که باید فرهنگ شهری را آموزش داد و این کار با مدیریت کارآمد و دقیق بر منابع فرهنگی شهر امکانپذیر خواهد بود.
شهر نمیتواند شهری فرهنگی باقی بماند مگر آنکه مدیریت شهری بر عناصر فرهنگی آن شهر مدیریت کند و آن را به یک سرمایه فرهنگی بدل سازد. بسیاری از شهرهای کشورمان دارای گونهای از معماری، بناها و فضاهای بسیار تاریخی و جذاباند که تعدادی از آنها از سوی مدیریت شهری، کنترل و ساماندهی و نگهداری میشوند. بسیاری دیگر نیز نهتنها محافظت نمیشوند بلکه مورد هجوم و غارت افراد سودجو قرار میگیرند. یک شهر فرهنگی با مردم فرهنگی مطالبات زیادی دارد که این مطالبات بدون مدیریت شهری واحد جایگاهی جدی نمییابد و برای ارتقای فرهنگ شهری بهتنهایی توانایی ندارد.
مدیریت فرهنگ شهری
در سالهای اخیر افزایش جمعیت و گسترش ترافیک و آلودگیهای زیستمحیطی و کمبود و… ذهن بسیاری از برنامه ریزان شهری و مدیران اجرایی شهر را بیشازپیش به خود مشغول کرده بود ولی آنچه مهم است نیازهای فرهنگی و رسیدگی به آرمانها و خواستهای درونی جامعه است. هر شهری در کنار ساخت فضاها و کالبد شهر و نیازمند برقراری روابط معقول بین محیط طبیعی و فیزیکی با وضع اجتماعی و فرهنگی است. بهطورمعمول در کلانشهرها و شهرهای بزرگ، ریشه بسیاری از بحرانهای بزرگ و زنجیرهای را باید در ضعف فرهنگ بومی و محلهای دنبال کرد.
در شهرهایی که زندگی ماشینی و روابط مجازی غربی، فروشگاههای بزرگ، مراکز فروش دور از منزل و نبود یا کمبود فضاها و عرصههای عمومی در محدوده محلهها و نواحی، منجر به از بین رفتن روابط محلهای و منطقهای شده است، خصوصی شدن اوقات فراقت، گذراندن زمان زیاد در منزل، کاهش ارتباط میان همسایگان، نبود زمان و فرصت کافی برای تخلیه فشارهای ناشی از مشکلات زندگی روزانه و مانند اینها گسترشیافته و بر ایجاد و تشدید بحرانهای شهری مؤثر واقعشده است. این امر دلیل محکمی بر نیاز ضروری شهرها به مدیریت کامل و جامع شهری در همه مسائل بهویژه مسائل فرهنگی و اجتماعی است.
اصلاح فرهنگ شهری
برنامهریزی شهرها نیازمند ایجاد هماهنگی میان دستگاههای تصمیمگیرنده در حوزه فرهنگی و اجتماعی است که هرکدام بهگونهای دارای تجربیاتی در برنامههای فرهنگی، اجتماعی و تفریحی هستند و البته لازمه حل مسائل شهری و بحرانها، اصلاح رفتار شهروندان و وجود فرهنگ مناسب شهرنشینی است. دو مقولهای که پایه و اساس پایداری و دوام هر شهر است.
فرهنگ در اینجا شامل موضوعهای اجتماعی، هنری، ورزش همگانی، محیطزیست، محصولات فرهنگی، صوتی تصویری و خدمات آموزشی است. در چارچوب این حرکت، ایجاد تعادل، تناسب و هماهنگی در برنامهریزیهای کلانشهری ضروری است و همه اجزای شهر باید با در نظر گرفتن نقش فرهنگ در مناسبتهای اجتماعی شهر، تأسیسات شهری، نظام حملونقل و کالبد شهر و کاربریهای شهری سعی کنند تعادل لازم را به وجود آورند.
نقش رسانه در ارتقای فرهنگ ترافیک
ضرورت رویکرد فرهنگی به شهر و فرهنگ شهروندی و نهادینه کردن این رویکرد از طریق توسعه برنامههای فرهنگی و علمی برای ارتقا فرهنگ شهروندی و ارتقاء فرهنگ ترافیک برای از میان بردن مشکلات امری اجتنابناپذیر است. دراین راستا رسانه ملی و جراید میتوانند نقش مهمی در ارتقا فرهنگ شهروندی و ارتقاء فرهنگ ترافیک داشته باشند. دراین زمینه اقدامات چندانی صورت نگرفته و نقش رسانهها در آموزش عمومی درزمینه فرهنگ ترافیک کماهمیت بوده است. ازاینرو ساخت برنامههای مناسب آموزشی میتواند گام مؤثری در آموزش و ارتقاء فرهنگ ترافیک مردم باشد.
نویسنده: دکتر شهرام شیرکوند
منبع: پایگاه آموزشی مهداد