ترمینولوژی طنز حقوق
ترمینولوژی طنز حقوق
لطایف حقوقی
محمدرضا محمدی جرقویهای
ترمینولوژی طنز حقوق
باطل: حقیقت ساختهشده (مصنوع).
بشر: ویروسی است که بر جان زمین افتاده است.
بیکار: آدمی است که همه روزهای تقویم او جمعه است.
بازار: مفتوحالعنوه زنان.
پاکدامنی: هدیه خداوند به بشر در دوران پیری.
پچ پچ: روشی است برای انتقال اخبار صحیح.
پلیس 110: واحدی از پلیس است که چند لحظه بعد از اینکه نیاز ما به او از بین رفت، میآید.
پول: تنها چیزی که وسیله را توجیه میکند.
پادشاه مشروطه: خواجهای که حرمسرا به او هدیه شده است.
پارازیت: خراب کردن پلهای زمینی برای جلوگیری از حمله عقاب.
پست ادواری: پستی که انسان فرصت کافی برای توبه کردن دارد.
جنگ: فاصله بین دو صلح.
مناظره بینظیر. زدوخورد بین دستهای از افراد با دستهای دیگر که همدیگر را نمیشناسند و میدانند علت دشمنی چیست. پروژهای است که در آن استثنائا اقلیت سود میبرند و اکثریت زیان.
جهیزیه: نام دیگر آن جهیز یا جهاز است. ابزاری است که زن هنگام ازدواج برای جنگ با شوهر به خانه او میبرد. معمولاً هزینههای نظامی در همه جای دنیا کمرشکن است.
حرامزاده: آدمی که با اسناد و دلایل نامرئی محکومشده است.
حقوقدان: معمولاً بر سه نوعاند: دستهای تحمل خواندن آثار دکتر کاتوزیان را ندارند، دسته دوم حوصله آثار دکتر جعفری لنگرودی را ندارند و دسته سوم کسانی هستند که اصلاً اسم این دو بزرگوار را نشنیدهاند.
حزب: دستگاهی است که ابتکار و خلاقیت افراد را گرفته و به تعصب و تقلید تبدیل مینماید.
حق: پوست باطل. آنچه مدعیان بیشمار دارد. مورد ادعای دو طرف دعوا. غایب همیشگی.
خدا : واجبالوجودی است که با اینکه از او نمیترسیم، دوست داریم دیگران از او بترسند.
دیوانه: آدمی است که به هر چه میگوید، اعتقاد دارد.
دنیا: اطاق انتظار آدمیان.
داماد (زوج): آدمی است با دنیایی از آزادی در پشت سر.