بررسی فقهی حقوقی جرم قذف
بررسی فقهی حقوقی جرم قذف
میدانیم که شخصیت انسان دارای دو ساحت مادی و معنوی است و حقوق علم صیانت است از این دو ساحت.(ر.ک صفایی،صص 29 – 17) یکی از مسائل مربوط به بعد معنوی آدمی مساله ی احترام و آبروی فرد است.احترام به آبروی آدمی مساله ای عقلانی و فطری است که مورد تأکید دین اسلام نیز قرارگرفته شده است.در معارف دینی اسلام آبروی مؤمن مانند خون او توصیفشده است؛بگذریم که هردو ی این عناصر در کشورمان بیاعتبار است!
جرائمی که میتواند آبروی انسان را تحتالشعاع قرار بدهد عبارتند از:توهین و هتک حرمت، افترا و قذف. احکام توهین در فصل دوم و پانزدهم کتاب پنجم قانون جزا و افترا در فصل بیست و هفتم قانون مجازات اسلامی بیانشده است و جرم سوم یعنی قذف بهتنهایی موضوع باب پنجم کتاب دوم آن قانون است. جرم قذف را زیرمجموعهی افترا تعریف میکنند. بنا براین به بررسی جرم افترا میپردازیم.افترا در اصطلاح حقوقی عبارت است از اینکه انسان جرمی را به کسی نسبت دهد بدون آنکه قادر به اثبات آن باشد.( فاطمه سادات محسنی، ماهیت و کیفر جرم افترا).پس اگر کسی جرمی را به کسی نسبت دهد متهم به افترا میشود.اما اگر کسی مطلب کذبی را به دیگری نسبت داد متهم به جرم نشر اکاذیب میشود.(زراعت،ص628). افترا را از زاویههای مختلف میتوان تقسیمبندی کرد.میتوان گفت که برخی از موارد افترا ناموسی است که در قالب جرم قذف بحث میشود و برخی ناموسی نیست که موضوع مادهی 697 ق.م.ا. است
اما در مورد افترای ناموسی یا قذف
1.بحث لغوی:قذف در معنا پرتاب کردن چیزی است.(زراعت،ص222)
2.تعریف:مادهی 139 ق.م.ا. قذف را اینگونه تعریف میکند: قذف نسبت دادن زنا یا لواط است به شخص دیگری.
مجازات:مادهی 140 ق.م.ا چنین میگوید: حد قذف برای قذفکننده مرد یا زن هشتاد تازیانه است.
4.مستند حکم و مجازات:قرآن کریم در آیاتی در سورهی نور در مورد این جرم سخن میگوید.شأن نزول این آیات را هم به عایشه همسر پیامبر و هم به ماریه همسر دیگر ایشان نسبت دادهاند که به نظر میرسد با توجه به سیاق آیات ماجرای عایشه صحیح باشد و آن ماجرا نسبت زنا دادن به عایشه است توسط عدهای از منافقان.(بطحائی،صص 35-34)
مجازات این جرم نیز در قرآن بیانشده است.آیهی چهارم سورهی نور دو مجازات برای افراد قاذف پیشبینی نموده است که یکی هشتاد ضربه شلاق است و دیگری عدم پذیرش شهادت آنان که البته با توجه به روایات میتوان گفت که عدم پذیرش شهادت با توبهی فرد قاذف رفع میشود.(بطحائی،صص 44-43)
البته در روایات نیز از این جرم و مجازات آن سخن گفتهشده است که برای تحقیق میتوان به کتب حدیث منجمله کتاب وسائلالشیعه مراجعه کرد.
5.نوع جرم:جرائم را از دو جنبه میتوان موردبررسی قرارداد:
1.جنبهی عمومی جرم
2.جنبهی خصوصی جرم.
قذف ازجمله جرائمی است که جنبهی عمومی ندارد.یکی از آثار این مساله این است که دادستان یک منطقه حتی با علم به وقوع جرم قذف نمیتواند جرم را پیگیری نماید.قانون نیز به این مساله تصریح دارد.تبصرهی یک مادهی 140 ق.م.ا. بیان میکند: اجرای حد قذف منوط به مطالبه مقذوف است.بنابراین قذف ازجملهی حقالناس است.بدیهی است اگر شخص مقذوف نسبت قذف را بپذیرد؛حدی بر قاذف جاری نمیشود.البته شاید بتوان بهحکم تبصرهی مادهی 697 ق.م.ا. او را به اشاعهی فحشاء متهم کرد.
6.عناصر جرم:عنصر مادی جرم قذف نسبت دادن جرم زنا یا لواط (به معنای دقیق فقهی- هر رابطهی نامشروعی زنا یا لواط نیست-) به هر طریقی است که روشن و بدون ابهام باشد.(مادهی 141 ق.م.ا.) قذف بهصورت کتبی نیز قابل تحقق است.(زراعت،ص223)
اما عنصر معنوی جرم قذف
.دکتر زراعت معتقد است:به نظر میرسد که قانونگذار در جرم قذف عنصر معنوی را مؤثر نمیداند و همینکه ازنظر عنصر مادی جرم قذف محقق شود کافی است.(زراعت،224) اما من فکر میکنم که در جرم قذف عنصر معنوی نیز دخالت دارد.استناد من به تبصرهی مادهی 142 (در موارد ماده فوق هرگاه قرینهای در بین باشد که منظور قذف نیست حد ثابت نمیشود.)، مادهی 144 (هرگاه کسی بهقصد نسبت دادن زنا به شخصی مثلاً چنین گوید (زن قحبه) یا خواهر قحبه یا مادر قحبه نسبت به کسی که زنا را به او نسبت داده است محکومبه حد قذف میشود و نسبت به مخاطب که بهواسطه این دشنام اذیت شده است تا 74 ضربه شلاق تعزیر میشود) و مادهی 146 در بیان ویژگیهای قاذف و مقذوف است.( قذف در مواردی موجب حد میشود که قذفکننده بالغ و عاقل و مختار و دارای قصد باشد و قذفشونده نیز بالغ و عاقل و مسلمان و عفیف باشد، درصورتیکه قذفکننده و یا قذف شونده فاقد یکی از اوصاف فوق باشند حد ثابت نمیشود.)ملاحظه میشود که در تمامی موارد فوق بحث از قصد شده است.یعنی فرد باید از لفظی که میگوید قصد نسبت دادن زنا یا لواط داشته باشد. متأسفانه دیده میشود که در سطح گروههای دوستی بخصوص نزد پسران این الفاظ رواج دارد .یا همان کلمهی بحثبرانگیز حرامزاده که مطرحشده است.این کلمه افادهی معنای قذف میکند اما در میان عرف معانی دیگری هم از آن مستفاد است.به لغتنامهی دهخدا مراجعه میکنیم: این لغتنامه در کنار معنی فرزند متولدشده از رابطهی نامشروع این معانی را نیز میآورد. بداصل . بدگوهر. بدگهر،بدنژاد.خوب اگر فردی چنین قصدی داشته باشد آن هنگام نمیتوان به او نسبت قذف داد.در مورد لفظ حرامزادگی اثبات جرم قذف سختتر از این است.(لفظ دقیق مورداستفاده حرامزادگی است) معانی لغتنامهی دهخدا برای این لفظ اینچنین است:حالت و چگونگی و کیفیت حرامزاده .|| بدذاتی . حیله . مکیدت . مکر.البته اگر این لفظ،در عرف توهین شناخته میشود قابل پیگرد است. اما چون قذف ازجمله جرائم حدی است،به یک قاعدهی فقهی مزبور به این مساله هم اشاره میکنیم.قاعدهی درء که میگوید: ادرووا الحدود بالشبهات یعنی حدود را با شبهات دفع کنید.طبق این قاعده اگر در صدور حکم حد شبهه ای وجود داشته باشد نمیتوان آن حدود را برقرار کرد.دربارهی این پرونده هم تردیدهایی وجود دارد که استفاده از این قاعده را ممکن میسازد.بهخصوص که متهم نسبت دادن قذف را به مدعی منکر شده است.
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند- قومی که گشت فاقد اخلاق،مردنی است. توسط مصطفی مسجدی آرانی- تگ ها: حقوق جزا
منبع: وبلاگ دادنامه