بدترین و عجیبترین نوع بخل چیست؟
بدترین و عجیبترین نوع بخل چیست؟
بدترین و عجیبترین نوع بخل چیست؟
بعضی نسبت به اموال خود بخیلاند، یعنی، حاضر نیستند کمترین بهرهای به دیگران برسانند. بعضی نسبت به اموال مردم بخیلاند، یعنی، اگر ببینند کسی به دیگری احسان قابلملاحظهای میکند، ناراحت میشوند. بعضی نیز هرگاه ببینند افراد اموالشان را برای خودشان بهطور گسترده مصرف میکنند، ناراحت میشوند و این بدترین و عجیبترین نوع بخل است.
بخل
بخل از نتایج دنیادوستی است و از صفات پلید و زشت و اخلاق رذیله به شمار میرود، خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «الذین یبخلون و یامرون الناس بالبخل و یکتمون ما آتاهم الله من فضله…» (نساء، 36) «کسانی که بخل میورزند و مردم را به بخل وا میدارند و آنچه را خدا از کرم خویش به آنان داده نهان میکنند…» و نیز میفرماید: «و لا یحسبن الذین یبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامه». (آلعمران، 180) «کسانی که به آنچه خدا از فضل و کرم خود به آنان داده بخل میورزند این را خیر خویش مپندارند بلکه شرشان است و بهزودی در روز قیامت آنچه را بخل کردهاند طوق گردنشان شود»
«کسانی که به آنچه خدا از فضل و کرم خود به آنان داده بخل میورزند این را خیر خویش مپندارند بلکه شرشان است و بهزودی در روز قیامت آنچه را بخل کردهاند طوق گردنشان شود» (آلعمران، 180)
و نیز رسول خدا صلیالله علیه وآله و سلم فرمود: «از بخل بپرهیزید که پیشینیان شمارا هلاک کرد و آنها را به خونریزی و حلال شمردن حرامها واداشت» و فرمود: «بخیل و حیلهگر و خائن و بدخوی به بهشت نمیروند» و فرمود: «بخیل از خدا دور است و از مردم و از بهشت دور است و به آتش نزدیک است؛ و نزد خدا جاهل سخی از عابد بخیل محبوبتر است؛ و بدترین بیماریها بخل است»(این احادیث همه از اهل سنت است و آنها را از روی «احیاءالعلوم» و «احیاء الاحیاء» تصحیح کردیم)
رسول خدا صلیالله علیه وآله و سلم فرمود: «بخیل و حیلهگر و خائن و بدخوی به بهشت نمیروند»
و روایت است که آن حضرت به طواف خانه خدا مشغول بود، مردی را دید که پرده کعبه را گرفته و میگوید: خدایا به حرمت این خانه مرا بیامرز! رسول خدا صلیالله علیه وآله و سلم فرمود: گناه تو چیست؟ گفت: گناهم بزرگتر از آن است که برایت توصیف کنم. فرمود: وای بر تو! گناه تو بزرگتر است یا زمینها؟ گفت: گناه من یا رسولالله. فرمود: وای بر تو! گناه تو بزرگتر است یا کوهها؟ گفت: گناه من یا رسولالله. فرمود: گناه تو بزرگتر است یا آسمانها؟ گفت: گناه من یا رسولالله. فرمود: گناه تو بزرگتر است یا عرش خدا؟ گفت: گناه من یا رسولالله. فرمود: گناه تو بزرگتر است یا خدا؟ گفت: خدا اعظم و اعلی و اجل است. فرمود: وای بر تو! گناه خود را برایم وصف کن. گفت: یا رسولالله، من مردی ثروتمندم و هر وقت سائلی رو به من میآید که از من چیزی بخواهد گویا شعله آتشی رو به من میآورد. رسول خدا صلیالله علیه وآله فرمود: از من دور شو! و مرا به آتش خود مسوزان! قسم به آنکه مرا به هدایت و کرامت برانگیخته است اگر میان رکن و مقام بایستی و دو هزار سال نمازگزاری و چندان بگریی که نهرها از اشکهای تو جاری شود و درختان از آن سیراب گردند و آنگاه با بخل و لئامت بمیری خدا ترا سرنگون به جهنم میافکند! وای بر تو! مگر نمیدانی که خدا میفرماید: «و من یبخل فانما یبخل عن نفسه» (محمد (ص)، 38) «و هر که بخل کند تنها بر خود بخل میکند.»
درجات بخل:
«بخل» مانند تمام صفات رذیله، دارای درجاتی است. بعضی از مراحل آن بهقدری ضعیف است که ممکن است از دید بسیاری از افراد، مخفی بماند و بعضی از مراحل آن بهقدری آشکار است که هر کس، حتی کودکان نیز آن را درک میکنند. بعضی نسبت به اموال خود بخیلاند، یعنی، حاضر نیستند کمترین بهرهای به دیگران برسانند. بعضی از آنهم فراتر رفته، نسبت به اموال مردم بخیلاند، یعنی، اگر ببینند کسی به دیگری احسان قابلملاحظهای میکند، ناراحت میشوند. بعضی نیز از آن نیز فراتر رفته، هرگاه ببینند افراد اموالشان را برای خودشان بهطور گسترده مصرف میکنند، ناراحت میشوند و این بدترین و عجیبترین نوع بخل است.
عاقبت بخل:
قوم لوط اهل شهری بودند که بر سر راه قافلهها که به شام و مصر میرفتند قرار داشت قافلهها نزد ایشان فرود میآمدند و ایشان اهل قافلهها را ضیافت و مهمانی میکردند چون این کارها سالها طول کشید، خسته شدند و به بخل روی آوردند کثرت بخل باعث شد که به عمل شنیع لواط مبتلا شدند. لذا اهل قافلهای بر ایشان وارد میشد با آنان بدون خواهشی لواط میکردند تا دیگر بر شهرشان فرود نیایند و ضیافت نکنند و به این عمل همه مردان مبتلا شدند فقط لوط پیامبر مردی سخی و صاحب کرم بود و هر میهمانی بر آنها وارد میشد ضیافت میکرد او قوم را از عذاب خداوند میترسانید و هر مهمانی بر او وارد میشد قوم را از شر قوم خود بر حذر میفرمود. چون مهمان بر او وارد میشد میگفتند: مگر تو را نهی نکردیم از مهمانی کردن اگر این کار را بکنی به مهمان تو بدی میرسانیم و تو را نزد آنان خوار میکنیم پس لوط هرگاه مهمان بر او میرسید مخفیانه او را ضیافت میکرد چون در میان قوم خود فامیل و عشیرهای نداشت. وقتی جبرئیل و ملائکه بهصورت انسانی وارد خانه لوط شدند، وعده عذاب قوم او را دادند، زن لوط آتشبر بالای بام افروخت مردم بهقصد عمل لواط با مهمان حضرت لوط به در خانه او آمدند و گفتند: مگر تو را نهی نکردیم مهمان دعوت نکنی و قصد داشتند بدی به مهمانان او که فرشته بودند روا بدارند که عذاب بر شهرهای آنان نازل شد و به هلاکت رسیدند. منبع: تبیان
منابع نوشتار:
سایت اندیشه قم
یکصد موضوع 500 داستان / سید علیاکبر صداقت
سایت حوزه
علم اخلاق اسلامی ـ مهدی نراقی