با خود و دیگران مهربان باشیم
با خود و دیگران مهربان باشیم
خاطرات و تجربیات قضایی(6)
با خود و دیگران مهربان باشیم
سید روح الله مصطفی – رئیس شعبه 102 کیفری دو دماوند
فراموش نکنیم بهجز اندک کسانیکه به دادگستری معتاد شدن اکثر مردم برای حل مشکلشان که غالباً از روی ناآگاهی از قوانین بوده به دادگستری پا گذاشتند.
به این مشکل، مشکل عدم آگاهی از نحوه کار دادگستری یا به عبارتی تشریفات قانونی رسیدگی را اضافه کنید.
کمی خود را جای آن اربابرجوع محترم بگذاریم. مالش را بردن یا ظلمی در حقش روا داشتند و تنها ملجأ خود را دادگستری میداند.
مثالی بزنم. خدایی نکرده بیمار شدید و باید به بیمارستان مراجعه کنید. حال شما یا بستگان شما بد است. وارد بیمارستان میشوید. اصلاً نمیدانید کجا باید بروید. درد میکشید و از هر کسی میپرسید که کجا باید بروم جواب سر بالا میدهد. انتهای راهرو. اتاق پذیرش. اتاق دکتر و شما هم اصلاً نمیدانید پذیرش کجاست.
حالا اربابرجوع برای شکایت به دادسرا میآید. برو عریضهنویسی و شکایت بنویس. برو تمبر بزن. ببر ارجاع بگیر. دنبال شعبه بگرد. بعد از هفتخان رستم تازه به در اتاق قاضی میرسد. پر از جمعیت. نمیداند باید صف بایستد یا منتظر باشد که صدایش بزنن. وارد اتاق قاضی میشود. اتاق پر از اربابرجوع. نمیداند باید بایستد یا بنشیند. قاضی رو به شاکی میکند. شکایتش را میگیرد و میخواند. شاکی منتظر است که از او سؤال شود. هنوز کلامی از دهن شاکی بیرون نیامده میگوییم برو کلانتری. شاکی هاج و واج ما را نگاه میکند. میگوید آقای قاضی من که هنوز چیزی نگفتم. میگوییم برو کلانتری. همه دستورات لازم را نوشتم.
آدرس کلانتری را نمیداند. از این و آن آدرس کلانتری را میگیرد. تازه شروع ماجراست. برو ثبت کن. ارجاع بگیر. مأمور را پیدا کن و …
اینجاست که شاکی عطایش را به لقایش میبخشد.
راستی تا کی باید این رویه ادامه پیدا کند. از همه این تشریفات بگذریم. تحقیرها و تخفیفهایی که در حق مردم روا میشود را چیکار کنیم.
جالب این است که مردم هم به این امور تن میدهند و شاهد مثال ما حجم عظیم مراجعات مردم به دادسرا و دادگستری است.
چه باید کرد. به نظرم حداقل کاری که باید کرد این است که مردم را با رویی گشاده بپذیریم. اگر نمیتوانیم حقش را بدهیم حداقل حرفش را بشنویم. وقتی حرفش را می زند خالی میشود و این بهترین هدیه و جواب ما به مردم است.
با خود و دیگران مهربان باشیم … ادامه دارد
بسیار عالی بود
ولی ای کاش فرصت کافی هم برای این کار بود