اهمیت تعیین مرز کشورها
اهمیت تعیین مرز کشورها
اهمیت تعیین مرز کشورها
تعیین مرز کشورها، از خشکی و آبی، در روابط بینالمللی و مشخص کردن محدوده اِعمال قواعد حقوق بینالملل اهمیت بسیار دارد. بهموجب قواعد حقوق بینالملل، هر دولتی حق دارد درباره اموال، اشخاص و تصرفات صورت گرفته در قلمرو سرزمین خود، اِعمال حاکمیت کند.
اما بر اساس معاهدات بینالمللی، ازجمله معاهده 1961/1340 ش وین، چند گروه (ازجمله رؤسای دولتها، هیأتهای دیپلماتیک و مأموران سیاسی و کنسولی)، در پارهای موارد، از شمول حاکمیت دولت میزبان، خارجاند و از مزایا و مصونیتهایی برخوردارند (ازجمله معافیتهای مالیاتی، مصونیت از تعرض و مصونیت قضایی). این امر، استثنایی بر اصل صلاحیتِ سرزمینیِ (درونمرزی) دولتهاست. مناسبات دیپلماتیک و کنسولی و برخورداری سفیران از حقوق ویژه، از قواعد بسیار کهن بینالمللی است. بهموجب کنوانسیونهای بینالمللی، سازمانهای بینالمللی هم از مزایا و مصونیتهایی بهرهمندند.
از نیمه قرن نوزدهم، گرایش کشورها به تشکیل اجلاسهای بینالمللی برای حل مسالمتآمیز اختلافات، بیشتر شد. تلاش برای گردهماییهای متعدد و مرتب، تأکیدی براین اصل بود که جامعه بینالمللی نیازمندِ نهادی برای مذاکرات منظم و چندجانبه است؛ اما چون این اجلاسها کارایی کافی نداشتند، در قرن نوزدهم انجمنها و اتحادیههای بینالمللی خصوصی (مانند کمیته بینالمللی صلیب سرخ و اتحادیه بینالمجالس) و عمومی (مانند اتحادیه جهانیِ پُست و مؤسسه بینالمللی کشاورزی) ایجاد شدند و به سبب نقش مهمی که در روابط بینالملل داشتند، سرآغازی برای پیدایش سازمانهای بینالمللی جدید شدند.
منبع: ویکی فقه