ادعایی که بعد از 19 سال مطرح شد
ادعایی که بعد از 19 سال مطرح شد
قاتل متهم میکند
ادعایی که بعد از 19 سال مطرح شد
پسر نوجوان که دست به قتل زده است پس از 9 سال زندان ادعا کرد که مادر دختر موردعلاقهام سعی داشت با من ارتباط برقرار کند به همین خاطر باهم درگیر شدیم و با کرواتی که همراهم بود او را خفه کردم.
هفتم اسفند 86 زن 37 سالهای به نام مرجان در خانهشان در خیابان نبرد تهران کشته شد. شواهد نشان میداد این زن در غیاب دختر نوجوانش با یک کروات صورتی خفهشده است. پلیس به بازجویی از مهسا 15ساله پرداخت. وی گفت: نوید 17ساله که از بستگان دورمان است به خانهمان آمده بود که برای خرید از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم با جنازه مادرم روبهرو شدم.مطمئن هستم نوید مادرم را کشته است.
تلاش پلیس برای ردیابی نوید آغازشده بود که سه روز بعد این پسر به پلیس آگاهی رفت و تسلیم پلیس شد.
نوید به درگیری با مرجان و قتل وی اعتراف کرد و در شعبه 71دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاده بود به قصاص محکوم شد. حکم صادره در دیوان عالی کشور تأییدشده بود که ماده 91 قانون مجازات اسلامی جدید که امتیازی برای محکومان زیر 18 سال در نظر گرفته است تصویب شد. بهاینترتیب باگذشت 9 سال از جنایت نوید که حالا 26ساله است دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربان زاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه همسر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: پدر و مادر همسرم پیر هستند و به خاطر کهولت سن نتوانستهاند در دادگاه حاضر شوند. دخترم مهسا نیز باردار است و به همین خاطر به دادگاه نیامد ولی من از نوید شاکی هستم و برایش تقاضای اشد مجازات دارم.
سپس نوید پشت تریبون دفاع ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: چون مهسا از بستگانمان بود به او علاقهمند شده بودم و برای دیدن او به خانهشان میرفتم. اما مادر مهسا مخالف این ارتباط بود. مرجان مدتی بود حرفهایی میزد که متوجه شده بودم به من علاقهمند شده است و میخواهد با او ارتباط داشته باشم. آخرین بار وقتی برای دیدن مهسا به خانه آنها رفتم مادرش برایمان مشروب آورد. بعد از خوردن مشروب مادرش از مهسا خواست تا برای خرید به بیرون برود. وقتی من و مرجان در خانه تنها شدیم او حرفهای نامربوطی زد و از من خواست تا با او ارتباط داشته باشم. به همین خاطر عصبانی شدم و باهم درگیر شدیم. من او را هل دادم که به سمت من حمله کرد و من با کرواتم او را خفه کردم .
وی در پاسخ به سؤال قاضی دادگاه درباره اینکه آیا میدانستی مجازات قتل،اعدام است پاسخ داد؟ نه. من در آن زمان بچه بودم و فکر میکردم کسی که دست به قتل بزند فقط چند سالی به زندان محکوم میشود.اما باور کنید من واقعاً قصد کشتن مرجان را نداشتم .
در آن بین همسر قربانی گفت: ما هیچوقت در خانهمان مشروب نداشتیم و نوید بهدروغ میگوید همسرم به او مشروب تعارف کرده است.
سپس وکیل متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: طی تماس تلفنی که با عموی متهم داشتهام متوجه شدم وی با اولیای دم مذاکره کرده و تا حدی زیادی آنها را به اعلام گذشت راضی کرده است. ازاینرو از دادگاه تقاضا دارم تا به من مهلت بدهند تا در این زمان رضایت اولیای دم را جلب کنم.
بنا به این گزارش، در پایان این جلسه هیأت قضایی وارد شور شد و به متهم مهلت 40 روزه داد تا شاید بتواند در این زمان رضایت شاکیان را جلب کند.
گفتوگو با متهم
چندساله هستی؟ 25 ساله.
در زمان ارتکاب قتل چندساله بودی؟ 16 سال.
چرا مرجان را کشتی؟ از ارتباط کثیف با او خسته شده بودم.
در اظهارات خودت در دادگاه گفتی که قبل از قتل مشروب خوردی؟ چند وقت بود که مشروب مصرف میکردی؟ دو سالی بود.
هفتهای چند روز مشروب میخوردی؟ تقریباً هفتهای سه بار.
آیا میدانستی اگر کسی را بکشی اعدام میشوی؟ نه، فقط فکر میکردم زندانی میشوم.
آیا میدانستی خوردن مشروب جرم و ممنوع است؟ نه.
چند کلاس درسخواندهای؟ دوم دبیرستان بودم که بعدازاین ماجرا زندانی شدم و…
چند خواهر و برادر هستید؟ دو تا برادر بزرگتر از خودم دارم. پدرم سالهای پیش فوت کرده و مادرم هم شرایط جسمی و روحی خوبی ندارد.
در این 9 سال که در کانون اصلاح و تربیت و زندان بودی چهکار میکردی؟ همیشه کابوس مرگ دیدهام. باور کنید روزها و شبهای زندان فقط کابوس است و کابوس و… سعی کردم به رفتارهای زشت خودم فکر کنم والان سخت پشیمان هستم و باور کنید بشدت اصلاحشدهام و میخواهم به جامعه بازگردم تا اشتباهات گذشتهام را جبران کنم. پس امیدوارم اولیای دم از قصاصم گذشت کنند و به من فرصت دوبارهای برای زندگی و جبران اشتباهات گذشتهام بدهند. منبع: رکنا
عوامل مؤثر در بروز قتل
در خصوص اینکه چرا یک فرد، انسانی را میکشد نظرات گوناگونی از سوی دانشمندان ابرازشده است. بهطور مثال، برخی از اخلاقیون و زیست شناسان وجود یک کروموزوم (Y) اضافی را در فرد موجب بروز خشونت زیاد میدانند. همچنین ازنظر عدهای از روان شناسان، تعارض بین «نهاد» و «فرامن» و از نگاه برخی از جامعه شناسان، ناکامی و خشونت عامل قتل است (صدیق سروستانی، 1386: 133-140). تضاد گرایان نیز رقابت، ستیز و ناسازگاری افراد با یکدیگر برای دستیابی به منابع کمیاب و محدود را عامل اصلی وقوع قتل میدانند.
پیروان این دیدگاه معتقدند که خشونت، ماهیت طبیعی جامعه بشری است و به علت وجود رقابت و بهرهکشی در جامعه بشری، قتل بهعنوان نوعی خشونت امری مورد انتظار و اجتنابناپذیر است. همچنین از منظر کارکردگرایان، قتل در اکثر مواقع توسط افرادی انجام میشود که همبستگی و پیوستگی ضعیفی با جامعه خوددارند.
در مقابل، افرادی که آمادگی بیشتری برای همسازی با اصول و ارزشهای پذیرفتهشده جامعه دارند کمتر مرتکب قتل میشوند. بهعلاوه هنگامیکه افراد جامعه نتوانند از طریق وسایل موردقبول جامعه اهداف خود را محقق سازند ممکن است از ابزارهای نامشروع استفاده کنند و در چنین شرایطی جرایمی نظیر قتل افزایش خواهد یافت (احمدی، 1384: 194 و 195). انتقامگیری نیز میتواند یکی از دلایل عمده قتل به شمار رود.
بسیاری از قاتلان سریالی از شرایط نامطلوبی در زندگی شخصی و اجتماعی برخوردارند و اعتقاددارند که باید انتقام خود را از جامعه به هر نوی که شده بگیرند. به همین دلیل، بهترین راهی که بتواند آنها را تخلیه روانی کند انتخاب میکنند که همان قتل است.
ازنظر این قاتلان، مهمترین علت این کار، انتقامگیری و رفع کمبودهای شخصیتی آنها است. محمد بیجه (قاتل کودکان پاکدشتی)، خفاش شب (صیاد زنان و دختران)، مرتضی حنایی (قاتل زنان خیابانی) و اصغر قاتل و امید (قاتلان زنجیرهای کرج) ازجمله قاتلانی هستند که در چند سال اخیر در ایران اقدام به قتلهای زنجیرهای یا سریالی کردهاند (عرب کرمانی، 1387: 3).
نتایج بررسی علل اقتصادی ارتکاب قتل در ایران (1382) نیز دال بر این است که صنعتی شدن، بیکاری، فقر نسبی و نابرابری درآمدی ازجمله متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر ارتکاب قتل در ایران است (صادقی و همکاران، 1384: 86 و 87) و خارج شدن از حالت عادی، پنهان کردن جرمی دیگر، اختلافات عقیدتی و اخلاقی، اختلافات قومی و قبیلهای، مسائل ناموسی، اختلافات مالی و ملکی (صدیق سروستانی 1386: 125)، مسائل خانوادگی، وجود فرهنگ خشونت و مردسالاری، اعتیاد و ضعف مبانی دینی نیز میتواند منجر به قتل شود (بیات، 1387: 88)
آثار و پی آمدها:
قتل پی آمدهای گوناگونی را با خود به همراه دارد. برخی از مهمترین عوارض ناشی از قتل عبارتاند از:
الف- بروز مشکلات اقتصادی در خانواده مقتول:
ازآنجاییکه برخی از خشونتها منجر به فوت سرپرست خانواده میشود، این دسته از خانوادهها با از دست دادن سرپرست خود با مشکلات اقتصادی روبهرو میشوند که درنتیجه آن، کودکان و دیگر اعضای خانواده مجبور میشوند که در سنین پایین ترک تحصیل کنند و برای تأمین هزینههای زندگی به کار کردن مشغول شوند. از طرفی، از دست دادن یکی از اعضای خانواده، اعضای دیگر خانواده را با بحرانهای گوناگون مواجه کرده و زمینه انحرافات و بروز مسائل را در خانواده فراهم میکند.
ب- رواج بیشازحد خشونت و پرخاشگری در جامعه:
رواج بیشازحد خشونت و پرخاشگری در جامعه در طول زمان منجر به شکلگیری فرهنگی خاص میشود که خشونت و پرخاشگری را بهعنوان تنها راهحل تضادها و مشکلات در سطح روابط بین فردی میداند. رواج فرهنگ خشونت در جامعه به بازتولید آن در حد بالا کمک میکند و این امر منجر به افزایش تضاد و تنش در روابط بین افراد میشود.
پ- فروپاشی خانواده و تبعات ناشی از آن:
طبق نظریه یادگیری اجتماعی، رفتار والدین با یکدیگر و با کودکان مدلهای مهمی برای کودکان بهحساب میآید. کودکانی که شاهد رفتارهای پرخاشگرانه والدین خود بودهاند احتمال بیشتری دارد که در روابط با دیگران از خود خشونت نشان دهند. رفتارهای پرخاشگرانه، این مدل را به کودکان یاد میدهد که این روشها راهحلهای مناسبی برای حل مشکلات هستند.
ت- پایمان شدن حقوق شهروندی:
جرم قتل جزء آن دسته از جرایمی است که قربانی بههیچوجه نمیتواند حق ازدستداده خود را جبران کند؛ زیرا این نوع جرم منجر به از بین رفتن قربانی میشود (همان، 83-85)
نگاهی به برخی آمارها و تحقیقات انجامشده:
صندوق جمعیت ملل متحد تخمین میزند که سالانه بیش از 5 هزار زن و دختر توسط اعضای خانواده و یا بستگان خود تحت عنوان قتلهای ناموسی محکومبه مرگ میشوند (زارع و غانمی، 1387: 135)
بر اساس یک آمار (1992) در آمریکا، سالیانه 300 نفر از والدین توسط فرزندانشان به قتل میرسند و در سال (1993)، حداقل روزی 3 کودک در اثر بیتوجهی و آزار خانواده خود مردهاند (صدیق سروستانی، 1386: 142)
آمارها (1997) نشان میدهد که در کشور آمریکا نوجوانان مرتکب 2300 فقره قتل شدهاند که این رقم 12 درصد کل جنایات در آمریکا را تشکیل میدهد (بیگلان و همکاران، 1387: 6)
نتیجه یک تحقیق که پیرامون قتل و جنایت در 29 شهر بزرگ جهان انجامشده نشان میدهد که 8 شهر از 12 شهر جهان که بیشترین قتلها در آن صورت میگیرند، در آمریکا میباشند (بیات و همکاران، 1387: 92)
در همین کشور (1998) سیاهان بیشتر از سفیدپوستان، جنوبیها بیشتر از شمالیها و مردان بیشتر از زنان مرتکب قتل شدهاند. همچنین فراوانی قتل در سنین پایینتر، اواخر بهار و اوایل تابستان و شبهای آخر هفته بیشتر است (محسنی، 1386: 121)
بر اساس گزارش تحقیقی هفتهنامه نیوزویک (1999)، شمار نوجوانان و جوانانی که در آمریکا به قتل میرسند بالغبر 4 برابر هر کشور صنعتی دیگر است که بسیاری از این قتلها براثر اصابت گلوله و یا مصرف مواد مخدر است.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته (1999) شمار نوجوانانی که در آلمان غربی به قتل میرسند 1 نفر از هر 100 هزار نفر است و ژاپن با داشتن 0/5 درصد در هر 100 هزار نفر، جایگاه مناسبتری دارد؛ اما کمترین قتل مربوط به کشور اتریش، با داشتن 0/3 درصد برای هر 100 هزار نفر است (شامبیاتی، 1385: 12 و 13)
طبق تحقیقات انجامشده توسط فرجاد (1371) و عبدی (1376) درباره پدیده قتل در ایران و ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی قاتلان، عوامل اقتصادی و فرهنگی، روابط خانوادگی، سن و جنس و وضعیت تحصیلی با قتلهایی که در دهههای اخیر رخداده است رابطه معناداری داشته است. بر اساس این مطالعات، نرخ قتل در میان زنان کمتر از مردان بوده است و اکثر قتلها را گروههای سنی زیر 40 سال انجام دادهاند. میزان تحصیلات بالا نیز رابطه منفی با قتل داشته است (احمدی، 1384: 197)
بر اساس آمار ماهیانه سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور تا شهریورماه سال 1380، آمار زندانیان زن مرتبط با قتل عمد 293 نفر بوده که 14 نفر از آنها زیر 18 سال سن داشتهاند. همچنین تعداد زندانیان مرد مرتبط با قتل عمد 4662 نفر بوده که 124 نفر از آنها کمتر از 18 ساله بودهاند (محمدی اصل، 1384: 36)
آمارهای سال 1380 حاکی از رشد 530 درصدی قتل عمد و رشد 640 درصدی قتل غیر عمد نسبت به سال 1365 است (صدیق سروستانی، 1386: 114)
تحقیقات در ایران نشان میدهد که قاتلان ایرانی اکثراً بیسواد یا کمسواد، مجرد و از طبقات محروم جامعه هستند. بر اساس آمار وزارت کشور (1383) بیشترین نرخ قتل در کشور بین سالهای 1375 تا 1381، با 6/85 مورد قتل در هر 100 هزار نفر جمعیت به استان سیستان و بلوچستان مربوط است و پسازآن به ترتیب، استانهای کرمان (4/56 مورد)، هرمزگان (4/6 مورد)، کرمانشاه (3/87 مورد) و فارس و ایلام با (3/68 مورد) است.
کمترین نرخ قتل نیز در استان اردبیل با 1/9 مورد رویداده است. پسازاین استان، به ترتیب استانهای گیلان (1/23 مورد)، گلستان (1/26 مورد)، چهارمحال و بختیاری (1/31 مورد) و آذربایجان شرقی (1/33 مورد) قرار دارند (همان، 125-128).
بنا بر اعلام مسئولان استان خوزستان (1382) طی 2 ماه 45 قتل ناموسی و در طول سال 1382 تعداد 54 مورد قتل ناموسی صورت گرفته است (زارع و غانمی، 1387: 135).
در یک بررسی (1383) بر روی کلیه مقتولان شهر تهران طی نیمه دوم سال 1382 و نیمه اول سال 1383 که 347 نفر بودهاند، یافتهها نشان داد که 79/5 درصد از مقتولان مذکر و میانگین سنی آنها 32/6 سال بوده است. بیشترین انگیزه قتل، نزاعهای منجر به قتل با 35/2 درصد و کمترین انگیزه، لواط با 1/7 درصد ذکرشده است.
در 53/9 درصد، قتل توسط اسلحه سرد اتفاق افتاده و شایعترین اسلحه مورداستفاده نیز چاقو بوده است. یافتهها همچنین نشان داد که بین روشها و انگیزههای مختلف منجر به قتل و سن، جنس، وضعیت تأهل، وضعیت اعتیاد، شغل و ملیت مقتولان ارتباط معناداری وجود دارد.
همچنین شایعترین علت قتل، نزاعهای ساده بوده است (35/2 درصد). در ردههای بعدی، به ترتیب سرقت، اختلافات خانوادگی، موارد نامعلوم، تجاوزهای جنسی و سایر علل قرار داشتند که احتمالاً به خاطر حس انتقامجویی، نداشتن صبر و گذشت، عدم احترام به هم نوع، مشکلات اقتصادی، بیکاری و اعتیاد است.
از میان کلیه مقتولین، حدود 25 درصد افغانی بودهاند. شایعترین وسیله استفادهشده برای قتل باانگیزه جنسی، خفه کردگی با رشته و دست بوده است (63/2 درصد). شایعترین انگیزه قتل در زنان بعد از اختلافات خانوادگی، تجاوز جنسی بوده است (18/9 درصد) که با متون معتبر علمی که درصد بالایی از موارد قتلهای غیر خانوادگی را با تجاوز جنسی مرتبط میداند همخوانی دارد (افتخاری و همکاران، 1384: 179-183)
مهمترین اقدامات و راهکارهای پیشگیرانه:
ایجاد اشتغال و درآمد کافی برای همه افراد جامعه، توزیع برابر ثروت، توسعه عدالت اجتماعی، مبارزه با بیسوادی، فقر، اعتیاد و حاشیهنشینی، تصویب قوانین مناسب و رونق فرهنگ مبارزه با جرم، آموزش همگانی، حذف برنامهها و فیلمهای خشن از تلویزیون، برنامهریزی فرهنگی و آموزشی، برنامهریزی برای تقویت سازمانها و امور مشاوره و مددکاری، تقویت برنامههای فرهنگی و دینی، تقویت نهادهای قضایی و انتظامی، برنامهریزی بهمنظور ارتقای سطح تحصیلات افراد جامعه، برنامهریزی بهمنظور مقابله بافرهنگ ابتذال و رشد فرهنگ انسانی اخلاقی در بین مردم، توجه به آموزشوپرورش و تعلیم و تربیت درست، آموزشهای لازم و مناسب درزمینهٔ عواقب طلاق و نحوه پیشگیری از پاشیده شدن انسجام خانواده و جلوگیری از ازدواجهای اجباری ازجمله راهکارهای مؤثر در کاهش نرخ قتل است (بیات، 1387: 90 و 91)
منبع: تبیان زنجان