برچسب: محمدرضا خسروی
کلافهای سردرگم
۱ دی ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

کلافهای سردرگم

سرمقاله کلافهای سردرگم محمدرضا خسروی وقتی در سالهای دور دهه هفتاد «مثنوی‌های بی‌پایان» را در مجله حقوقی دادگستری می‌نوشتم فکر نمی‌کردم که قوانین ایران غیر از بیماری ورم مفاصل و اندامها از چیز دیگری هم رنج می‌برد اکنون دراین دهه به نتیجه دیگری نیز رسیده‌ام که قانون ما از بابت تداخل و تزاحم مراجع رسیدگی…..

نادیده نگیرید،‌ حتی گرگ بیابان را
۱ دی ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

نادیده نگیرید،‌ حتی گرگ بیابان را

نادیده نگیرید،‌ حتی گرگ بیابان را  به قلم محمدرضا خسروی   حیوانها خاموش درد می‌کشند، بی‌سامانی را با شکیبایی تحمل می‌کنند، به دنیای آدمیزادگان نزدیک می‌شوند تا از آنان کمک بگیرند و نمی‌گیرند، بیمار می‌شوند، بهبود می‌یابند، رانده می‌شوند، بر می‌گردند، بی‌مهری می‌بینند و دلیلش را در نمی‌یابند، با هیچ‌کس چیزی نمی‌توانند گفت، سرد و…..

می‌توان نوشت
۲۱ آذر ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

می‌توان نوشت

سرمقاله می‌توان نوشت محمدرضا خسروی   هرتا مولر نویسنده رومانیایی ‌تباری که به آلمانی می‌نویسد اخیراً و در مراسم اعطای نوبل ادبیات که افتخار دریافت آن را پیداکرده بود سخنانی ایراد کرده بود که من از میان آن‌همه، ‌این جمله را برجسته یافتم که برای شما هم می‌نویسم: «حرفی را که نمی‌توان گفت، می‌توان نوشت»…..

قانون زبان
۷ آذر ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

قانون زبان

عصر ناگزیر بودم که یکی دو ساعتی در کنار خیابانی از خیابانهای بالای شهر منتظر بمانم. کلاسی بود که باید تمام می‌شد و من باید همچنان می‌ماندم تا آن را که به کلاس رفته است برگردانم اما با آلودگی نفس‌گیر هوا بهتر آن دیدم که در اتومبیل بنشینم و شیشه‌ها را بالا بکشم و چیزی بخوانم. آن چیز مجله‌ای بود حقوقی که از سوی عدلیه تهران منتشر می‌شود…

وکلای دعاوی
۲ آذر ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

وکلای دعاوی

درجایی خوانده بودم یا از کسی شنیده بودم که در عدلیه دوران گذشته چند تن از وکیلان آن زمان -و ازجمله شیخ عیسی انصاری نامی- بدون این‌که دفتری داشته باشند و دارالوکاله‌ای، از آغاز بامداد دریکی از سرسراهای شمالی و جنوبی کاخ دادگستری روی نیمکتهای سنگی سرد با کیفی و کتابی در کنار دست می‌نشسته‌اند …

چرا عدالتخانه؟
۲ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

چرا عدالتخانه؟

وقتی که بعد از سده‌هایی تاریک و بل هزاره‌هایی مخوف روزنی برای نفس کشیدن باز شد و مردم در پرتو فکرهای روشن توانستند صدا در صدا اندازند و مطالبات اجتماعی خود را جار بزنند، نخستین چیزی که از ژرفای دل بر زبان آوردند تأسیس عدالتخانه بود و نه حتی تشکیل پارلمان و مجلس و تغییر نظام استبدادی …

در جهان هر مرد و کاری…..
۱ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

در جهان هر مرد و کاری…..

روزنامه دنیای حقوق آمده است تا جای یک نشریه ویژه با رویکرد امور حقوقی را در قفسه مطبوعات کشور خالی نگذاشته باشد، در عالم ادب اکتا ویو پاز گفته بود که: فکر نمی‌کنم جامعه خوبی داشته باشیم بی‌آن که شاعران خوبی داشته باشیم …