دسته: حکایات و داستان های پند آموزRSS
من چی میگم اون چی میگه
۱۰ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

من چی میگم اون چی میگه

من چی میگم اون چی میگه (از نوع حقوقی) کارشناس نظریه را نداد . به اپراتور میگم تلفن کارشناس را بگیر میگه وصل کنم ؟ میگم: خودت یک دکلمه آماده کن براش بخون. دختره دادخواست اجازه ازدواج با پسر موردعلاقه‌اش را داده میگم: پدرت مخالفه؟ میگه: موافقه ، خواستم دادگاه هم موافق باشه که 6…..

حاکمیت قانون در کشور
۱۰ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

حاکمیت قانون در کشور

حاکمیت قانون در کشور چرچیل در خاطرات خود می‌نویسد: در میانه جنگ جهانی دوم، درحالی‌که لندن زیر بمباران نازیها بود قرار جلسه‌ای بسیار مهم داشتم. به علت اشتغال به کارهای دیگر چند دقیقه مانده به جلسه، به راننده‌ام گفتم مرا فوری به محل جلسه برساند. راننده مسیر کوتاه ولی ورودممنوع را انتخاب کرد. وسط خیابان…..

چرا می‌گویند قانون‌گذار حکیم است
۹ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

چرا می‌گویند قانون‌گذار حکیم است

چرا می‌گویند قانون‌گذار حکیم است   محمد رضا محمدی جرقویه ای پاسخ را در کلام قشرهای مختلف جامعه می‌خوانیم یک مقام آگاه که نخواست نامش فاش شود: نمی‌دانم. شخص متفرقه دوم: تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. شخص متفرقه سوم: ببخشید بنده اهل این محل نیستم. شخص متفرقه چهارم و معلوم‌الحال: باور نکنید، اینها شایعه…..

عدالت در اخذ رشوه
۹ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

عدالت در اخذ رشوه

عدالت در اخذ رشوه   – قاضی دادگاه دیترویت قبل از شروع محاکمه رو به وکیل لئونی کرد و گفت :شما قبل از محاکمه مبلغ 15000 دلار به من پرداخت‌نموده‌اید و شما وکیل استورنی مبلغ 10000 دلار پرداخت‌نموده‌اید .سپس دست داخل جیبش کرد مبلغ 5000 دلار بیرون آورد و به وکیل لئونی داد و گفت…..

شوخی با حقوقدانان در فرنگ
۹ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

شوخی با حقوقدانان در فرنگ

شوخی با حقوقدانان در فرنگ     مال‌باخته‌ای در تگزاس داخل اتاقی مدام در حال راه رفتن و غر زدن بود، او می‌خواست حسابدارش را ملاقات کند، به‌محض دیدن حسابدار با عصبانیت پرسید: سه میلیون دلار مرا چرا اختلاس کردی؟ و کجا گذاشتی؟ حسابدار جوابی نداد، کارخانه‌دار مال‌باخته مجدداً سؤالش را تکرار کرد ولی حسابدار…..

ازدواج در بهشت
۸ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

ازدواج در بهشت

ازدواج در بهشت   زوج جوانی عاشق هم بودند ولی شب قبل از عروسی‌شان در اثر تصادف اتومبیل کشته شدند و لحظاتی بعد، خود را در دروازه‌های بهشت و نزد سنت پیتر دیدند. بعد از یک هفته، داماد نزد سنت پیتر آمد و گفت: من و نامزدم از اینکه در بهشت هستیم، خیلی خوشحالیم و…..

واگویه های شخص متفرقه
۷ شهریور ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

واگویه های شخص متفرقه

واگویه های شخص متفرقه محمدرضا محمدی جرقویه ای از همان روزهای اولی که قانون مربوط به پذیرش وکلای قوه قضائیه به تصویب رسید و سپس عملاً اجرا شد، حرف و حدیثهای زیادی پدید آمد و در عملاً رقابت شدیدی بین این دودسته از وکلا وجود داشت و دارد. در مورد علت آن می‌توان دلایل زیادی…..

حکایت وکیل و موکل
۲۲ خرداد ۱۳۹۵
بدون دیدگاه

حکایت وکیل و موکل

نقل است در ایام ماضی، روزی موکلی در گردابی گِرفتار و بخود بِگُفتی، ای کاش وکیلی مییافتمی و رفع گرفتاری. چندی بِجُستی تا وکیلی حاذق بیافتی و به نزد وی بِرفتی. وکیل بِفرمود ای فلان، حق الوکاله چند در کیسه داری تا بِدادی و رفع بلا آید به میان. بگفتا ای وکیل من سخت محتاجم…..