گذری بر زندگینامه حسن پیرنیا (مشیرالدوله)
گذری بر زندگینامه حسن پیرنیا (مشیرالدوله)
گذری بر زندگینامه حسن پیرنیا (مشیرالدوله)
حسن پیرنیا، ملقب به مشیرالدوله، بانی و مؤسس آموزش عالی حقوق در ایران بود. او با راهاندازی مدرسه عالی علوم سیاسی و بعدها، تبدیل آن به مدرسه عالی حقوق، این امر را محقق کرد. پیرنیا، نخستین رئیس این تشکیلات علمیبود و تلاشهای بسیاری برای گشایش و شکلگیری نظام علمی مدارس علوم سیاسی حقوق در ایران کرد. در زمانی که مشکلات عدیده سیاسی و مالی، راه ترقی علمی را کند و یا مسدود کرده بود، حسن پیرنیا با کوششهای مستمر خودموفق به تأسیس مرکز آموزشی عالی حقوق و علوم سیاسی در ایران شد.
حسن پیرنیا، فرزند میرزا نصراله خان مشیرالدوله (صدراعظم ایران) بود. وی در سال ۱۲۵۰ (ش) در شهر نایین به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در ایران به پایان رساند و برای ادامه تحصیل عازم مسکو شد. او ابتدا در مدرسه متوسطه نظامی مسکو به فراگیری علوم مختلف پرداخت و با احراز رتبه اول، دوره این مدرسه را به پایان رساند. آنگاه در دانشکده حقوق دانشگاه مسکو به تحصیل در رشته حقوق پرداخت و دورههای تکمیلی را با احراز رتبه اول تمام کرد. پس از پایان تحصیلات عالی، به ایران بازگشت و در وزارت خارجه مشغول به کار شد. او با بینشی دقیق به نیازهای علمی سیاست مردان وقت پی برد و پس از مساعی بسیار، سرانجام در هفدهم شعبان سال ۱۳۱۷ (ه- ق) موفق به تأسیس مدرسه عالی علوم سیاسی در تهران شد.
حسن پیرنیا در کنار مدیریت این مدرسه به تدریس دروسی در رشته حقوق و سیاسی پرداخت. بعدها با اینکه به دلیل مشغلههای مملکتی ناچار از کنارهگیری رسمی از مدرسه علوم سیاسی شد، اما همواره به امور تحصیلی و رفاهی دانشجویان این مدرسه توجه و علاقه داشت و فارغالتحصیلان آن را فرزندان خود به شمار میآورد.
مشیرالدوله، پس از کنارهگیری از مدرسه عالی علوم سیاسی، در پستهای مختلف مملکتی نظیر مأمور کنسول وزارتخانه در مسکو، وزیر امور خارجه و وزیر عدلیه مشغول به خدمت شد و خدمات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی فراوان و ارزندهای انجام داد. او در زمان وزارت خود در عدلیه، با الهام از سیستم قانونی فرانسه، دست به اصلاحاتی در سیستم قانونی ایران زد و قوانین: اصول محاکمات حقوقی، اصول محاکمات جزایی، قانون مجازات عمومی و ثبتاسناد اختیاری را وضع کرد. بر اساس مندرجات کتابهای مرجع تاریخی، حسن پیرنیا: مؤسس دیوان عالی کشور در سال ۱۲۹۱ (ش) دانسته شده است. او همچنین امتحان از قضات و وکلا را شرط احراز شغل قضاوت و وکالت قرار داد.
پیرنیا، همواره به علم و آموزش مداوم اهمیت میداد. او به زبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی و روسی مسلط و با زبان یونانی قدیم آشنا بود و در ۵۸ سالگی بهمنظور استفاده از متون ادبی آلمانی، به خودآموزی این زبان روی آورد. وی در اواخر عمر و برای گذراندن دوران بازنشستگی، به تحقیق و تألیف کتابهای تاریخی پرداخت. او سه جلد از دوره کتاب تاریخ ایران باستان را که از منابع و مراجع علمی تاریخ ایران به شمار میآید به رشته تحریر در آورد و در حال نگارش جلد چهارم این کتاب بود که عمر پربار او کفاف نداد. هدف مشیرالدوله از نوشتن این تاریخ، ارجگذاری و نشان دادن پیشینه و عمق و غنای تاریخی تمدن و فرهنگ ایرانی در زمانی بود که مزدوران منفور بیگانه، سعی در کتمان و مخدوشسازی چهره روشن آن داشتند.
حسن پیرنیا، پس از ۶۳ سال زندگی سرشار از فعالیتهای فرهنگی، علمی، سیاسی و اجتماعی که بسیاری از صفحات تاریخ صده اخیر را پر کرد، در پنجشنبه بیست و یکم (به قولی بیست و نهم) آبان ماه ۱۳۱۴ (ش) بر اثر سکته قلبی، در منزل شخصی خود واقع در خیابان منوچهری تهران، دیده از جهان فرو بست. (پدر او نیز در همین سن و از همین عارضه درگذشت.) پیکرش در آرامگاه خانوادگی پیرنیا، در آستانه امامزاده صالح (س) تجریش تهران، به خاک سپرده شد.
از کتاب صد سال، صد چهره. نویسنده محمود طلوعی صص 891 ـ 894:
رئیسالوزرای معروف دوران مشروطیت و نویسنده اولین قانون اساسی ایران
میرزا حسن خان مشیرالدوله که پس از لغو القاب و عناوین دوران قاجاریه از طرف رضاشاه نام خانوادگی پیرنیا را برای خود انتخاب کرد، از نخستوزیران معروف دوران مشروطیت است که چهار بار به مقام نخستوزیری انتخاب شده و با اینکه مجموع چهار دوره نخستوزیری او بیش از پانزده ماه نبوده در مقاطع حساسی زمام امور کشور را در دست داشته است.
میرزا حسن خان مشیرالدوله پسر میرزا نصرالله خان مشیرالدوله اولین نخستوزیر مشروطیت است. وی در سال 1291 هجری قمری در تبریز متولد شده و پس از انجام تحصیلات مقدماتی، برای تحصیلات عالی به روسیه رفته و در مدرسه نظام و سپس مدرسه حقوق سنپترزبورگ تحصیل کرده است. میرزا حسن خان پس از خاتمه تحصیلات در روسیه و آموختن زبانهای روسی و فرانسه به عنوان «آتاشه» یا وابسته سفارت ایران در پایتخت روسیه استخدام شد و هنگامیکه پدرش به وزارت خارجه منصوب گردید به ایران احضار و در سمت رئیس دفتر پدرش در وزارت خارجه مشغول کار شد. انقلاب مشروطیت در همین زمان به نقطه اوج خود رسید و پس از ماجرای تحصن مشروطهطلبان در سفارت انگلیس، مظفرالدین شاه میرزا نصرالله خان مشیرالدوله را که در سمت وزارت خارجه با دیپلماتهای خارجی مقیم تهران بهخصوص وزیر مختار انگلیس روابط نزدیکی برقرار کرده بود، به سمت رئیسالوزرا تعیین نمود تا با جلب رضایت انگلیسیها به غائله خاتمه بدهد. مشیرالدوله با گرفتن فرمان مشروطیت از مظفرالدین شاه موجبات بازگشت علمای مهاجر به تهران و خروج متحصنین از سفارت انگلیس را فراهم ساخت و پسرش میرزا حسن خان که تازه از مظفرالدین شاه لقب «مشیرالملک» گرفته بود در تدوین نظامنامه انتخابات و قانون اساسی (که بخش عمده آن ترجمه و اقتباس از قانون اساسی بلژیک بود) نقش مهمی ایفا نمود.
بعد از اعلام مشروطیت، میرزا حسن خان مشیرالملک که بعد از مرگ پدر در سال 1286 شمسی وارث لقب مشیرالدوله شد، به ترتیب در کابینههای مختلف سمت وزارت عدلیه و امور خارجه و معارف و تجارت و علوم و اوقاف را داشت و در بعضی از این مقامات مانند وزارت عدلیه و وزارت خارجه در چند کابینه مختلف انجاموظیفه نمود تا اینکه سرانجام در اسفندماه سال 129 شمسی برای اولین بار با رأی تمایل مجلس به سمت رئیسالوزرا انتخاب گردید. مهمترین کار مشیرالدوله در اولین دوره نخستوزیری مذاکره با دولت روس و انگلیس برای تخلیه ایران از قوای اشغالی آنها و لغو اختیارات فوقالعاده مسیو مرنار بلژیکی رئیس کل گمرک ایران بود. انگلیسیها به واسطه سرسختی مشیرالدوله در تخلیه ایران از قوای انگلیس نسبت به او نظر مساعدی نداشتند و در مجلس هم با اینکه به اتفاق آرا به نخستوزیری مشیرالدوله اظهار تمایل کرده بود، از آغاز دومین ماه زمامداری تحریکاتی علیه او آغاز گردیده که به استعفای مشیرالدوله از ریاست دولت انجامید. مدت زمامداری مشیرالدوله در اولین دوره نخستوزیری او پنجاه روز بود.
میرزا حسن خان مشیرالدوله برای دومین بار پس از بازگشت احمدشاه از سفر اروپا در بهار سال 1299 شمسی، به دنبال جنجال بر سر قرارداد 1919 ایران و انگلیس و استعفای وثوقالدوله، به نخستوزیری منصوب شد. کابینه جدید مشیرالدوله برای نخستین بار چهار نفر به مقام وزارت منصوب شدند که از آن جمله دکتر محمد مصدق (مصدقالسلطنه) وزیر جدید عدلیه بود. هنگامیکه مشیرالدوله برای دومین بار به نخستوزیری منصوب شد انتخابات دوره چهارم مجلس شورای ملی در جریان بود و اولین تدبیر او برای اینکه دولت را از قید تعهدات ناشی از قرارداد 1919 رها سازد موکول ساختن اجرای این قرارداد به نظر مجلس آینده بود. مشیرالدوله در این دوره از زمامداری خود با مشکلات بزرگ دیگری هم مواجه بود که از جمله مهمترین آنها میتوان به قیام میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان و قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز اشاره نمود. مشیرالدوله در هر دو مورد برای حل مشکل از طریق مسالمتآمیز سعی فراوان نمود، ولی نتیجهای نگرفت. با اعزام مخبرالسلطنه به تبریز غائله خیابانی سرکوب و خود او کشته شد، ولی قوای اعزامی به رشت از عهده جنگلیها برنیامد و این مشکل تا پایان دوره زمامداری مشیرالدوله بر جای ماند. از سوی دیگر انگلیسیها که از تعلیق قرارداد 1919 ناراضی بودند بنای کارشکنی و مخالفت با مشیرالدوله را گذاشتند و مشیرالدوله ناچار روز سوم آبان 1299 از کار کناره گرفت.
مشیرالدوله برای سومین بار، یازده ماه پس از کودتای 1299 با رأی تمایل اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان مجلس، به نخستوزیری منصوب شد. در کابینه جدید مشیرالدوله که روز سوم بهمن 1300 شمسی به مجلس معرفی شد، سردار سپه (رضاخان) وزیر جنگ، سردار معظم خراسانی (تیمورتاش) وزیر عدلیه، حکیمالملک وزیر خارجه و مدیرالملک وزیر مالیه بودند. احمدشاه بعد از رأی اعتماد مجلس به دولت مشیرالدوله عازم اروپا شد و میدان برای … تازی سردار سپه مهیا گردید. مداخلات سردار سپه در کار دولت منجر به استعفای مشیرالدوله از مقام نخستوزیری گردید، ولی احمدشاه در پاسخ استعفای تلگرافی مشیرالدوله مصرانه از او خواست از استعفا منصرف شده به کار خود ادامه دهد. مشیرالدوله پس از دریافت تلگراف شاه از استعفا منصرف شد ولی در مقابل تحریکات سردار سپه دوام نیاورد و بعد از چهار ماه و نیم زمامداری از کار کنارهگیری کرد.
مشیرالدوله برای چهارمین و آخرین بار روز 26 خرداد سال 1302 با رأی تمایل مجلس و فرمان احمدشاه به نخستوزیری رسید و بار دیگر بهناچار رضاخان سردار سپه را به وزارت جنگ خود برگزید. در چهارمین حکومت مشیرالدوله، مصدقالسلطنه وزیر خارجه، ذکاءالملک فروغی وزیر مالیه و حکیمالملک وزیر عدلیه بودند. مهمترین وظیفه چهارمین دولت مشیرالدوله انجام انتخابات مجلس پنجم بود، زیرا با اوضاعی که پیش آمده بود چنین به نظر میرسید که مجلس پنجم مجلس سرنوشتسازی خواهد بود. رضاخان هم که متوجه اهمیت موضوع بود و نقشههایی در سر داشت، بهوسیله نظامیان تحت فرمان خود در کار انتخابات مداخله میکرد. در این میان احمدشاه هم برای بار سوم به فکر مسافرت به اروپا افتاد و تلاش مشیرالدوله برای انصراف شاه از مسافرت در این موقعیت حساس بهجایی نرسید. مشیرالدوله که خود را حریف سردار سپه نمیدید تصمیم گرفت به نفع قوامالسلطنه از کار کنارهگیری کند و احمدشاه را هم به صدور فرمان نخستوزیری قوامالسلطنه راضی کرده بود که سردار سپه متوجه قضیه شد و قوامالسلطنه را به بهانه اینکه مشغول توطئهای علیه او بوده و قصد ترور او را دارد توقیف کرد. مشیرالدوله برای آزادی قوامالسلطنه به احمدشاه متوسل شد، ولی تنها کاری که احمدشاه توانست برای قوامالسلطنه انجام دهد جلب رضایت رضاخان برای تبعید او به اروپا بود.
مشیرالدوله که احساس میکرد دیگر کاری از او ساخته نیست و بعد از رفتن شاه از ایران رضاخان کارها را قبضه خواهد کرد، در اواخر مهرماه 1302 استعفای خود را تقدیم احمدشاه نمود. احمدشاه با اکراه استعفای او را پذیرفت و چون دیگر کسی در آن شرایط آماده قبول مسؤولیت نبود روز سوم آبان 1302 فرمان نخستوزیری سردار سپه را صادر نموده و عازم اروپا شد.
مشیرالدوله در ادوار پنجم و ششم و هفتم از تهران به وکالت مجلس انتخاب شد ولی در دوره هفتم از قبول وکالت خودداری نمود و به تحقیق و ترجمه پرداخت و کتاب ایران باستان را در همین دوران به رشته تحریر درآورد. مشیرالدوله در سال 1314 درگذشت. منبع: وبسایت حقوقدانان