«کارت قرمز» برای پیرمرد 70 ساله !

دسته: آخرین مطالب , رویداد و حوادث
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶


«کارت قرمز» برای پیرمرد 70 ساله !

«کارت قرمز» برای پیرمرد 70 ساله !

 

یک حادثه

مرد ۷۰ ساله بروجنی درجنایتی هولناک همسر خود را با چاقو کشت.

به‌دنبال اعلام خبر قتل ،مأموران پلیس راهی محل حادثه شدند وعامل قتل را دستگیرکردند.

ازسوی دیگرهمزمان با حضور بازپرس کشیک دادسرا و تیم جنایی درمحل جنایت مشخص شد مردهمسرکش از اختلالات شدید روحی و روانی رنج می‌برد.

سرهنگ شکری فرمانده انتظامی شهرستان بروجن ضمن اعلام این خبر ازبزرگان و ریش سفیدان وسایراعضای خانواده‌ها خواست با مشاهده افراد مبتلا به اختلالات روحی و روانی، ضمن معرفی اشخاص به مراکز درمانی و روانشناسی، درپیشگیری از ارتکاب چنین جرایمی نقش آفرینی کنند.

یک تحلیل

بیماران روانی رها شده، باعث آسیب های اجتماعی جدی می شوند

همیشه وقتی واژه کارت قرمز شنیده می شود این تصور که یک فرد خاطی تنبیه یا مجازات شده است تداعی می شود اما درباره بیماران روانی این تصورات متفاوت است. بارها شنیده ایم که بیماران کارت قرمز انسان های روان پریشی هستند که باید از آن ها ترسید، اما هیچگاه از خود نپرسیده ایم که چه نوع بیماران روانی را کارت قرمز یا خطرناک می دانند و در برخورد با آنان باید چه کرد. باور می کنید همه متخصصان در زمینه روانشناسی وجود بیمارانی معروف به کارت قرمز را نمی پذیرند و اصلاً چنین اصطلاحی در علم روانشناسی وجود ندارد. حتماً می پرسید پس استفاده از واژه بیماران کارت قرمز چگونه وارد فرهنگ اجتماعی ما شده است به گونه ای که تصور می شود بیماران غیرقابل درمان از لحاظ روان پریشی این کارت های قرمز را دریافت کرده اند تا در رفتارهای اجتماعی از آن برای شناساندن خود استفاده کنند؟

البته شاید بارها نیز دیده باشید که بیماران کارت قرمز در اماکن عمومی شغل های خاصی دارند و شوکه می شوید که چگونه به این گونه بیماران اعتماد می شود در حالی که کارت قرمز را علامتی برای خطرناک بودن آنان می دانید. به اعتقاد روانشناسان هیچ بیمار روانی لاعلاج نیست و تنها مجنون های مادرزادی که دیوانگی را به خاطر اختلالات ژنتیکی به ارث بردند درمان ندارد و این گونه بیماران نیز هیچگاه در جامعه رها نبوده و در تیمارستان ها با مراقبت ها و محافظت های شدیدی نگهداری می شوند.

شاید باور این مطالب برای خیلی ها که در خیابان ها دیوانه های رهاشده را دیده اند و مزاحمت های آنان را لمس کرده اند و بارها وحشت زده مسیرهای خود را با دیدن این گونه بیماران تغییر داده اند باورپذیر نباشد اما این یک واقعیت است. هیچ بیمار روانی نه تنها خطرناک نیست بلکه قابل درمان بوده و می تواند تحت نظر پزشکان به زندگی عادی خود در جامعه ادامه دهد.

البته این مورد مانند همه مسائل پیرامون ما استثناهایی نیز دارد و برخی از بیماران روانی دیده شده اند که با وجود درمان های تخصصی در حالت دیوانگی دست به اقدامات غیرمتعارف و حتی قتل و جنایت زده اند که آمار این گونه بیماران بسیار کم است اما تاثیر روانی آن در احساس خطر و ناامنی بسیار اغراق آمیز بوده است.

   تهدید حضور سادیسمی ها در جامعه

نیلوفر ولی زاده روانشناس بر این باور است که میزان اطلاعات و نحوه تعامل و برخورد با بیماران روانی می تواند درجه امنیت جامعه و زندگی اجتماعی را بالاببرد. وی می گوید: پیشرفت جامعه و توسعه زندگی شهری در کنار همه مزیت ها و نکات مثبت، می تواند پیامدهای منفی و ناگواری نیز داشته باشد. سرکوب شخصیت، توهین و تحقیر یک فرد به مرور زمان می تواند وی را دچار اختلال در تفکر و احساسات و حتی عارضه حاد روانی کند به طوری که برعملکرد شغلی، ارتباط خانوادگی و اجتماعی وی تاثیر منفی گذاشته، باعث ناراحتی وی و اطرافیانش شود. رفتارهای توهین آمیز توام با تحقیر شخصیت یک فرد می تواند عزت نفس وی را از بین برده و زمینه انحراف شخصیتی و ارتکاب اعمال مجرمانه را ایجاد کند، این گونه افراد از نظر روانی دچار مشکلاتی هستند که بیماری محسوب می شود. از دیدگاه علمی و تخصصی بیماری آن ها در دو گروه «مازوخیسم» و «سادیسم» بررسی می شود. گروه نخست بیماران مازوخیسم یا «خودآزار» هستند. این بیماران بیشتر خودزنی می کنند و از آزار و رنج کشیدن لذت می برند. آن ها در کنار افراد سالم جامعه زندگی می کنند و کمتر به دیگران آسیب می رسانند.گروه دوم بیماران «سادیسم» یا «دیگرآزار» هستند. این دسته از افراد بیماران روانی هستند که در صورت عدم کنترل بیماری از زجر و ناراحتی اطرافیان لذت می برند. حضور آن ها در کنار سایر افراد جامعه تهدید جدی محسوب می شود. به همین دلیل باید تحت مراقبت و کنترل پزشکان باشند تا مبادا مرتکب جرم و اعمال مجرمانه شوند. این روانشناس می افزاید: نکته مهم و قابل توجه این است که گروهی به عنوان کارت قرمزی در این طبقه بندی وجود ندارد و مطمئناً این اصطلاح از طرف یک کارشناس مطرح نشده و احتمالاً گروه خاصی واژه کارت قرمزی را باب کرده اند که از آن برای منافع خود استفاده کنند.

سوء استفاده از واژه کارت قرمز

حتماً تا حالادیده اید چند نفر با فریاد و حتی شکستن شیشه مغازه ها باعث ایجاد رعب و وحشت می شوند و اگر کسی بخواهد به مقابله با آن ها برود فریاد می زنند ما کارت قرمزی هستیم، در این میان اگر کسی دخالت کند یا اطراف آن ها باشد ممکن است کشته شود.

فاطمه بیان فر متخصص روانشناسی تربیتی می گوید: در دیدگاه روانپزشکی برخی اختلالات شخصیت مانند شخصیت ضداجتماعی و اسکیزوفرنی یک اختلال روانی از نوع روان پریشی است بویژه نوع پارانویید به عنوان جرم زاترین اختلالات مورد بررسی قرار گرفته است. این افراد از اجتماع گریزان بوده، دچار توهمات بینایی و شنوایی می شوند و تصور می کنند دیگران به ویژه افراد خانواده شان در حال توطئه علیه آن ها هستند، به همین دلیل و برای جلوگیری از توطئه ممکن است آن ها را به قتل برسانند. وی اظهار می کند: رها کردن و آزاد گذاشتن و عدم کنترل و انجام ندادن اقدامات درمانی در مورد این افراد خطرناک است. بهتر است آن ها در محیط های کنترل شده باشند تا این که آزاد گذاشته شوند و پس از بروز جرم دستگیر و روانه زندان شوند یا حتی اعدام این افراد پس از جنایت مشکلی را حل نمی کند و به اصطلاح نوشدارویی پس از مرگ سهراب است. بیان فر این گونه ادامه می دهد: به صورت تخصصی بیمار کارت قرمزی وجود ندارد البته ممکن است گروهی مرزبندی بین بیماران انجام داده باشند و کارت قرمزی را در یکی از این گروه ها قرار داده باشند اما در حوزه تخصصی چنین واژه ای وجود ندارد. با وجود این که متخصصان کارت قرمزی ها را در دایره بیماران روانی نمی پذیرند بارها دیده ایم که برخی از این واژه سوءاستفاده هایی می کنند و با تکیه بر آن سعی دارند اقدامات مجرمانه و خطرناک خود را توجیه کنند. خواندن ماجرای بهرام که در مقابل دیدگان وحشت زده همسرش، فرزند چندماهه اش را از پنجره به بیرون پرت می کند و پس از دستگیری به قاضی پرونده می گوید: من کارت قرمزی هستم، همسرم نیز از این ماجرا اطلاع دارد، ترس از بیماران روانی را در ما بیشتر می کند.

خطر بیتوجهی به یک کسالت روانپزشکی

دکتر علی ناظری آستانه روانپزشک نیز می گوید: وقتی راجع به بیمار خطرناک صحبت می کنیم منظورمان بیماری است که درمان مناسبی نداشته و به عبارت دیگر فردی است که کنترل نشده است. بیمار خطرناک کسی است که احتمال دارد به خود یا سایر انسان ها آسیب برساند وی تصمیماتی می گیرد که منجر به خسارت مادی و معنوی می شود. این بیمار افکاری را پخش می کند یا اعمالی را مرتکب می شود که باعث آسیب اجتماعی خواهد شد. وی می  افزاید: خطرات یک بیمار روانی کنترل نشده و در راس آن ها بیمارانی که جنون دارند و جنون آن ها مهار نشده بسیار زیاد است زیرا آن ها تفکراتی دارند که آسیب رسان است. آن ها به سادگی عصبانی می شوند و در اوج عصبانیت عکس العمل های آسیب زا خواهند داشت.

وی در ادامه می گوید: به دلیل نگرانی و اضطراب مردم، در مورد خطرات این افراد تا حدود زیادی اغراق شده است. واقعیت این است چیزی خطرناک تر از این نیست که یک کسالت روانپزشکی هرچند کوچک مورد غفلت قرار گیرد و فرد به دنبال معالجه و درمان آن نرود. خانواده و جامعه باید بدانند این گونه افراد نیازمند درمان هستند و باید به سمت درمان برده شوند تا به خود و اطرافیان آسیب نرسانند.

در این مواقع اگر روانپزشک تشخیص دهد بیمار جنون دارد و خانواده شرایطی ندارد که از وی حمایت کنند، قوه قضائیه دستور می دهد این بیمار خطرناک را در بیمارستان ها و نهادهای مخصوص نگهداری کنند. در این مکان ها به درمان بیماری می پردازند و کسی که بیماری اش سرکوب شده پس از بهبود به جامعه برمی گردد مگر این که فرد دچار جنون دائم باشد.

حقیقت این است که اگر بیمار از حالت بحرانی خارج شده باشد و دارو استفاده کند می تواند به جامعه برگردد. البته باید بیماری وی جدی گرفته شود و داروهای او به موقع مصرف شود زیرا این افراد بالقوه آمادگی تغییر حالت به سوی رفتار مخاطره آمیز را دارند.

   کارت قرمز برای فرار از مجازات

با وجود اینکه روانشناسان وجود بیماران «کارت قرمزی» را نمی پذیرند اما نمی توان ادعاهایی مبنی بر استفاده از چنین واژه ای را در جامعه نادیده گرفت.

قاضی شکری بازپرس شعبه 4 دادسرای یافت آباد در این خصوص می گوید: این اصطلاحی است که اراذل و اوباش برای فرار از مجازات مطرح کرده اند. منظور از کارت قرمز، کارت پایان خدمت کسانی است که به خاطر مشکلات جسمی از معافیت پزشکی برخوردار شده اند. این نوع معافیت پزشکی فقط برای خدمت سربازی صادر می شود و فرد خاطی را از اجرای حکم مصون نمی دارد. وی می افزاید: معمولاً اراذل و اوباش برای ایجاد رعب و وحشت عمومی از این اصطلاح استفاده می کنند و هنگام دادرسی هم خود را مصون از مجازات می دانند اما در قانون چنین موردی پیش بینی نشده و تنها زمانی که قاضی هنگام رسیدگی به پرونده مطلع شود متهم جنون دارد او را به کارشناسان پزشکی قانونی ارجاع می دهد. متاسفانه اصطلاحاتی از این دست در بین عوام شایع شده و زمینه سوءاستفاده برخی را ایجاد کرده است در حالی که وقتی کسی فرق کارت سفید و قرمز را می داند و از آن استفاده می کند نمی تواند مشکل روانی حاد داشته باشد.

   جنون، رافع مسئولیت کیفری

عباس محمدخانی حقوقدان و مدرس دانشگاه درباره قانون و مجازات این گونه افراد می گوید: مطابق ماده 51 قانون مجازات اسلامی، جنون در هنگام ارتکاب جرم به هر درجه ای که باشد رافع مسئولیت کیفری خواهد بود. البته تشخیص جنون شخص در هنگام ارتکاب جرم برعهده مسئولان پزشکی قانونی خواهد بود. وی می افزاید: درصورت تایید جنون در هنگام ارتکاب جرم، متهم به مکان های مخصوص نگهداری بیماران روانی هدایت می شود. طبق ماده 52 قانون مجازات اسلامی اگر مجنونی که مرتکب جرم شده حالت خطرناک داشته باشد باید با دستور قضایی در مکان های مناسب نگهداری شود و آزادی وی با دستور دادستان صورت خواهد گرفت بنابراین صرفاً خطرناک بودن نمی تواند باعث محدودیت آزادی یک بیمار روانی باشد. در واقع دستگیری و تصمیم درخصوص نحوه برخورد و مجازات پس از ارتکاب جرم صورت می گیرد و مطابق ماده یک قانون اقدامات تامینی مصوب سال 1339 اگر فرد مرتکب جرم نشود حتی نمی توان وی را اجباراً به بیمارستان منتقل کرد اما طبق همین قانون مراکزی برای نگهداری بیماران خطرناک مجرم پیش بینی شده است. طبق قانون، جان، مال و آزادی اشخاص از تعرض مصون است و کسی نمی تواند فردی را سلیقه ای و با استدلال این که ممکن است خطرناک باشد یا اعمال مجرمانه و حتی قتل انجام دهد دستگیر و حبس کند. وی می گوید: البته به محض این که ثابت شود یک قاتل یا به طور کلی یک مجرم بیمار روانی یا مجنون است با دستور دادستان راهی مراکز دولتی مخصوص بیماران روانی می شود تا در این مراکز تحت درمان و مراقبت قرار گیرد و این مراکز موظف به نگهداری و درمان این افراد هستند. نکته مهم دیگر در این رابطه این است که اگر برای قاضی محرز شود متهم در لحظه ارتکاب جرم، دچار جنون نبوده یا متهم مجنون نیست باید طبق قانون مجازات شود. یک قاضی دادگستری بر این عقیده است که بیماران روانی خطرناک رها شده در شهر باعث آسیب های اجتماعی جدی می شوند. معمولاً هر کسی آن ها را تحریک کند مورد آسیب قرار می گیرد. وی در ادامه اظهار می دارد: پرونده های زیادی وجود دارد که مجرم آن ها اقدام به ضرب و جرح، سرقت یا ایجاد مزاحمت برای دیگران داشته اما با وجود هدایت آن ها به مراکز درمانی پس از مدتی پزشک معالج وی را ترخیص و در جامعه رها می کند. گاهی برخی از مراکز به دلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات مجرمان روانی را قبل از درمان کامل در جامعه رها می کنند که عواقب بسیار خطرناکی دارد. بسیار دیده شده نماینده برخی از مراکز نگهداری از بیماران روانی خطرناک به دادسرا مراجعه می کنند و با اصرار خواستار حکم ترخیص بیمار هستند و ادعا می کنند با تایید پزشک مرکز وی بهبود پیدا کرده، اما پس از بررسی نظر کارشناسان پزشکی قانونی مشخص می شود، بیمار هنوز بهبودی کامل کسب نکرده است و حضور وی در جامعه امنیت مردم و حتی خانواده وی را تهدید خواهد کرد. امکانات ناچیز، مشکلات دارویی و هزینه نگهداری نمی تواند دلیل قابل قبولی برای عدم نگهداری باشد. بنابر آنچه گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که درمان به موقع و برخورد صحیح با این گونه بیماران تنها راه بازگرداندن آن ها به جامعه و زندگی اجتماعی است. نکته مهم این است که هرگز نباید بیمار را تحقیر کنند بلکه او باید از طرف اطرافیان تشویق شود در صورتی که بیمار در شرایط بحرانی و پرخاشگری بالابود به نحوی که کنترل رفتار او میسر نبود باید با پلیس 110 یا اورژانس اجتماعی 123 و یا اورژانس 115 تماس بگیرند تا مانع آسیب دیدگی دیگر اعضای خانواده شوند.منبع:ایران


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۶۲
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *