چرا فساد؟

دسته: حکایات و داستان های پند آموز
بدون دیدگاه
دوشنبه - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶


چرا فساد؟

خاطرات قاضی و قضاوت (22)

چرا فساد؟

سید روح الله مصطفی نژاد موسویرئیس شعبه 102 کیفری دو دماوند

سال اول دانشگاه بودم . یکی از دوستان که نماز شبش ترک نمی شد از من پرسید اگر قاضی شدی قصد داری رشوه بگیری؟ همه با تعجب نگاهش کردیم. دوستان هم اتاقی نیشخندی به او زدن که این چه سوالی است که می پرسی؟ من که به صداقتش ایمان داشتم خیلی خونسرد و با کمی شرمندگی گفتم مطمئنا اگر این سوال را از کسی که حتی قصد رشوه گرفتن را هم دارد بپرسی می گوید نه من رشوه نمیگیرم و هدفی جز خدمت ندارم .

از گفتن این مقدمه منظوری دارم . به شما قول میدهم اگر از آن شخصی که رشوه گرفتنش هم در دادگاه ثابت شد بپرسی آیا قصد رشوه گرفتن داشتی به صراحت و با جدیت می گوید نه چنین قصدی نداشتم .

و اینجاست که ما باید از خود بپرسیم که کجای کار اشتباه است؟ چه شد که این قاضی یا کارمند چنین خطایی را مرتکب شده است ؟

همه ی کسانی که آلوده فساد مالی شده اند از روز اول چنین قصدی نداشتند و اینکاره نبوده اند . پس باید ببینیم ریشه‌ی این فساد کجاست و از کجا شروع می شود ؟

اولین ریشه فساد شاید نقص در تربیت و ایمان باشد . خود کنترلی بالاترین و بهترین و شاید تنهاترین عنصری است که مانع لغزش می شود . دومین علت شاید نیاز مالی باشد . نیاز مالی همیشه تهیه مایحتاج اولیه زندگی نیست . خیلی وقت ها نیاز مالی از زیاده خواهی نشات میگیرد . زیاده خواهی هم خود ریشه هایی دارد که یکی از آنها مقایسه خود با دیگران است. سومین علت، اختیارات وسیع ما در انجام اموری است که به ما محول شده است . همه ی ما میدانیم شغل ما بسیار حساس است و در خیلی از موارد دست ما برای خیلی از کار ها باز . مردم هم که به چانه زدن و گرفتن آن چیزی که فکر می کنند حقشان است ( ولی واقعا نیست ) عادت دارند اصرار می کنند و به مرور ما یاد میگیریم از خیر اجرای قانون بگذریم ( مثل صدور قرار تامین سنگین که با چانه زدن سبک می شود ) و راه حل نزدیک تر و بهتری را برای آن در نظر بگیریم . مثل دادن آزادی مشروط به یک زندانی با خانواده ی سمج . چهارمین علت شاید وجود زمینه‌های فساد در جامعه است . وقتی مردم به هر جایی مراجعه می‌کنند می توانند با خرج کردن پول زودتر به خواسته ی خودشان برسند حتی باورشان نمی شود که در دادگاه نمی شود از این کار ها کرد . و اصرار و اصرار که اصلا منظور بدی نداریم و همه اینها در قالبی کاملا شیک و دوستانه به ما قالب می‌شود. وجود زمینه فساد در جامعه را می توان یکی از اصلی ترین علل این اتفاقات دانست . نکته بعدی که متاسفانه شاهد آن هستیم عدم کنترل صحیح و درست بر قضات و کارمندان و عدم وجود سیستم تذکر و تنبه است ‌. عدم توجه به خواسته های به حق قضات و کارمندان هم از دیگر علل شیوع این پدیده ی شوم است . ذکر نکته ای روانی در این خصوص خالی از فایده نخواهد بود. کارمند یا قاضی برای اجابت خواسته ای نزد رئیس خود می رود . مهم نیست این خواسته بزرگ یا کوچک، به حق یا به ناحق، درست یا غلط و … باشد . مهم آن جوابی است که از رئیسش می گیرد . اگر آن کارمند یا قاضی جواب قانع کننده ای دریافت نکند( توجه کنید قانع شدن به هر طریقی خیلی خیلی مهم است ) . ابهامی برایش ایجاد می شود که چرا به خواسته ام بی توجهی شد . و کافیست این ابهامات و سوالات تکرار شده و در ذهن شخص بنشیند . نتیجه ای که کم کم از عدم پاسخگویی به این ابهامات حاصل می شود بی توجهی و از بین رفتن آن حس کارمندی یا مسئولیت پذیری و علقه به سیستم می باشد‌.شخص هر چند شاید به زبان نیاورد ولی همیشه تو ذهنش این جمله تکرار می شود که چرا هیچ کس به خواسته ام توجهی نمیکند . توجه نمیکنند که هیچ شاید مورد شماتت هم قرار بگیرد . وقتی این حس در شخص به وجود آمد و کم کم تقویت شد بازگرداندن حس مسئولیت به آن شخص بسیار سخت است. این حس عدم مسئولیت زمینه لغزش است و به مرور زمان همین شخص به قول معروف به سیم آخر میزند و اگر یک بار لغزید در دفعات بعدی زودتر و شدیدتر می‌لغزد . لغزشگاه برای یک قاضی زیاد است .


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۶۶
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *