چرا سوریه به این روز افتاد؟


دسته: حقوق و اجتماع
بدون دیدگاه
پنجشنبه - ۳ تیر ۱۳۹۵


چرا سوریه به این روز افتاد؟


چرا سوریه به این روز افتاد؟

روزی پای صحبتهای پزشکی ایرانی نشستم که سالها در سوریه کار کرده بود. لا به لای حرفهایش به موضوع جالبی اشاره کرد: سوریه همیشه یکی از امن ترین کشورهای عرب بود، اما از چند سال قبل حس می‌کردی که انگار خیلی نامرئی اما مدام، به اختلافات قومی و مذهبی و حتی شهری و طایفه ای در این کشور دامن زده می‌شود…

اخبار و شایعاتی پخش می‌شد که خیلی راحت باعث اختلاف مذاهب یا قومیتها یا حتی ساکنان شهرهای مختلف و طرفداران تیمهای مختلف می‌شد.

مثلا یک روز شایع شد پزشکی کرد تبار مردم قبایل عرب را مسموم کرده و یک بار شایع شد راننده ای از شهر حمص پانزده مسافر اهل حلب را به داخل دره فرستاده و خودش از اتوبوس بیرون پریده و …
وقتی جنگ داخلی به راه افتاد ناگهان همه این اختلافها و کینه‌ها و نفرتها سرباز کرد و تسویه حسابها همسایه به همسایه و شهر به شهر و دین به دین و مذهب به مذهب و قوم به قوم شروع شد…»
این حکایت آشنا نیست؟
دقت کرده‌اید در چند وقت اخیر چقدر از این ماجراهای در ایران داشته ایم؟ دقت کرده‌اید چه حجمی از این اخبار غیر رسمی و بعد قضاوتهای احساساتی و حجم عظیمی از واکنشهای افراطی را در سطح جامعه و شبکه‌های اجتماعی دیده ایم؟
چرا اصلا صفحه بچه پولدارهای تهران راه افتاد؟ چرا ماجرای فیتیلیه‌ای‌ها به بحران ملی بدل شد ؟چرا تتلو و تتلیها و یغما و یغماییان و چرخنده و سحر قریشی و … این همه ماجرا شد؟
چرا ماجرای بخیه زخم چند سانتی متری پسر بچه چهار ساله در حالی به یک بحران ملی بدل شد اما در همین تهران خودمان سر کودکی را گوش تا گوش بریدند و کسی کمپین دلواپسی به راه نیانداخت…
اصلا نمی خواهم به این احتمال فکر کنم، اما می‌ترسم از روزی که منافع آنانی که جهان را روی سرانگشتهای شان می‌چرخانند، این باشد که جنگ داخلی در ایران راه بیافتد…
فکر می‌کنید اتفاقی که در صربستان و کرواسی و بوسنی با مردمانی با فرهنگی نسبتا بالا افتاد، دوباره ممکن نیست؟
هر کسی را که نگاه می‌کنی حس می‌کنی از دیگران نفرتی عظیم و خشمی انبار شده دارد که تنها جرقه‌ای می‌خواهد تا منفجر شود
فقط فرض کنید کسانی باشند که مامور ایجاد چنین وضعیتی باشند. حالا این افراد نمی‌توانند به روسای خود پیام دهند که:
«ایرانیها را می‌شود با تحریک احساسات شان و با شانتاژهای خبری به جان هم انداخت … »؟
متاسفم اما حس بدم را جور دیگری نمی توانستم انتقال دهم. من از گسترش این حجم نفرت و کینه و خشم علیه همدیگر می‌ترسم… یادم هست که همین ده بیست سال قبل مردم کوچه و خیابان واقعا مهربان بودند و آرام، رئوف و همراه و همدل… همان طور که سوریها و عراقیهایی که حالا راحت به روی هم اسلحه می‌کشند زمانی در میان کشورهای عرب به مهربانی و مهمان دوستی و آرامش شهره بودند …
هرمطلب ضد قومیتی , ضدنژادی و اختلاف افکن مذهبی را کپی و نشر نکنید ,
بیایید تصمیم بگیریم در چهارچوب نقشه ایران با هم بخندیم بجای اینکه برهم بخندیم
منبع: کانال تلگرامی خداگرافی

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۱۸
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *