پشت پرده قتل دو کودک توسط مادرشان در مشهد

دسته: رویداد و حوادث
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۴ اسفند ۱۳۹۵


پشت پرده قتل دو کودک توسط مادرشان در مشهد

پشت پرده قتل دو کودک توسط مادرشان در مشهد

 

526018253

زن جوانی که در اقدامی هولناک دختر و پسر کوچکش را در خواب خفه کرده و دست به خودکشی زده بود، پس از انتقال به بیمارستانی در مشهد و بهبودی نسبیاش پرده از راز این جنایت خونین برداشت.

زن جوان پس از خفه کردن دختر و پسر 8 و 4 ساله‌اش، رگ دستش را زد تا به زندگی خود نیز پایان دهد؛ اما خواهرش به‌موقع رسید و او پس از انتقال به بیمارستان نجات یافت.

نخستین بررسیهای تیم جنایی هم نشان داد زن جوان به دلیل مشکلات روحی و جدایی غیررسمی از همسر 67 ساله‌اش و تحت‌فشارهای شدید روحی، روانی دست به این جنایت هولناک زده است.

ناهید 33 ساله که هنوز در شوک از دست دادن دختر و پسرش است درحالی‌که باور ندارد جگرگوشه‌هایش را با دستان خودش به قتل رسانده وقتی پیش روی بازپرس جنایی ایستاد با چشمان اشک‌بار، انگیزه جنایت را ترس از آینده اعلام کرد و گفت: «می‌خواستم بمیرم اما نمی‌دانم چطور زنده ماندم. نمی‌خواستم بچه‌هایم بی‌پدر، بزرگ شوند. از وقتی مادرم را از دست دادم زندگی‌ام سیاه شد. در 12 سالگی به‌اجبار به عقد همسر اولم درآمدم اما زندگی روی خوشی نشانم نداد و پس از مدتی به دلیل اعتیاد شوهرم از او جدا شدم و من ماندم و دختر کوچکم. مدتی تنها زندگی کردیم تا این‌که مرد 63 ساله‌ای به خواستگاری‌ام آمد. در ظاهر مرد خوب و مهربانی بود. فکر می‌کردم بدبختیهایم تمام می‌شود. وقتی با مهریه 14 سکه به عقد‌ش درآمدم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم حس می‌کردم خوشبخت‌ترین زن دنیا هستم. تولد پسرمان هم باعث حس بهتری در زندگی شد؛ اما این خوشیها خیلی زود تمام شد. پس از مدتی فرزندان همسر سابق شوهرم وارد زندگی‌مان شدند و دیگر رنگ خوشبختی را ندیدم. او هر بار بهانه می‌گرفت و دعوا راه می‌انداخت. نمی‌خواست دخترم با ما زندگی کند. بچه‌هایش مخالف این ازدواج بودند و سرانجام به خواسته‌شان رسیدند. آنها باعث جدایی پدرشان از ما شدند و او بار دیگر به همسر سابقش برگشت و من و دو فرزندم را ترک کرد. تنها برای ما خانه‌ای اجاره کرد و مهریه‌ام را داد. ماهی 500 هزار تومان نفقه به حسابم واریز می‌کرد. خودم هم خیاطی می‌کردم و با هر سختی زندگی را می‌گذراندیم. ولی نبود سرپرستی بالای سرمان برایم زجرآور بود. می‌خواستم دختر و پسرم بی‌پدر بزرگ شوند و سرنوشتشان مثل من شود. کم آورده بودم و به همین خاطر دست به این کار زدم. شب قبل از حادثه تنها به خواهرم پیام دادم تا حلالم کند چرا که خواهر خوبی برایش نبودم. بعد هم طبق نقشه پس از خوراندن قرص خواب به بچه‌ها آنها را خفه کردم و در حمام رگ دستم را زدم و دیگر هیچ‌چیزی به یاد ندارم تا این‌که چشم‌باز کردم و دیدم در بیمارستانم».

شوهر این زن نیز به بازپرس گفت: «از وقتی من و همسر دومم ازدواج کردیم بچه‌های همسر سابقم بشدت به هم ریختند. اخلاق ناهید هم خوب نبود و نمی‌توانست با بچه‌ها رابطه صمیمی داشته باشد. حتی تولد پسر کوچکمان هم مشکلات را حل نکرد و ناسازگاریها ادامه داشت من دختر همسرم را دوست داشتم و او حتی فکر می‌کرد پدر واقعی‌اش هستم؛ اما او با فرزندان من نامهربان بود همین اختلافها باعث شد از هم جدا شویم. هنوز هم نمی‌توانم باور کنم دختر و پسر کوچکمان قربانی اختلاف من و این زن شده‌اند و این‌چنین مظلومانه کشته‌شده‌اند».

قتلهایی که به جهت نحوه رخ دادن و جریحه‌دار کردن احساس عمومی تا مدتها توجه افکار عمومی را به خود جلب می‌کنند را در بیشتر قتلهای خانوادگی می‌توان دید.

زمانی که فرد به درجه‌ای از خشم و کینه و ناتوانی در کنترل خود می‌رسد که مرتکب قتل می‌شود گاه این خشم درنتیجه کدورتها و حل نشدن مشکلاتی هرچند به‌ظاهر کوچک چنان انباشته می‌شود که همچون آتشی زیر خاکستر به تلنگری زبانه می‌کشد.

نزاعهای خیابانی، اختلافات ملکی، اختلاف بر سر آب کشاورزی و در نهایت درگیریهای خانوادگی عوامل بروز قتلهای عمد به شمار می‌روند.

در این میان قتلهای خانوادگی با توجه به اهمیت و ارزشی که نهاد خانواده از گذشته تاکنون داشته است، بررسیها و واکاویهای جامعه‌شناختی و روان‌شناختی را می‌طلبد که چه مجموعه عواملی منجر به این نوع قتل در جامعه می‌شود.

مجموع عواملی که به قتلهای خانوادگی می‌انجامد بیانگر تقابل و تضادی است که بین ارزش و اهمیت خانواده در حالت سنتی در مقایسه با شرایط فعلی دارد و درعین‌حال نشان‌دهنده ضعیف شدن کارکرد خانواده در مقایسه با گذشته است درحالی‌که در چنین شرایطی نهادهای اجتماعی جایگزین هم ایجاد نشده‌اند.

مشکلات و بحران در خانواده

رئیس انجمن جامعه‌شناسی لرستان در این زمینه می‌گوید: در شرایط فعلی خیلی از نهادهای مسؤول از نقشها و کارکردهای اصلی خود دور شده‌اند و وظیفه خود را به گردن خانواده‌ها نهاده‌اند.

مجتبی ترکارانی افزود: وابستگی و ماندگاری طولانی‌مدت فرزندان در خانواده براثر بیکاری و نداشتن شغل و فعالیتی که هویت اجتماعی آنها را شکل دهد باعث بروز تنشها و فشارها و مشکلاتی در درون خانواده می‌شود.

وی که دکترای جامعه‌شناسی دارد می‌گوید: در شرایط فعلی خانواده‌ها با انبوهی از وظایف و مسؤولیتهایی که باید بخشی از آنها بر عهده نهادهای اجتماعی جایگزین گذاشته شود رهاشده و این بار سنگین خانواده که از بیرون خانواده و در جامعه بر آن تحمیل‌شده است را سنگین‌تر کرد.

این پژوهشگر مسایل اجتماعی می‌گوید: فرزند تمام نیازها و خواسته‌هایش اعم از شغل، موقعیت ازدواج و تشکیل خانواده و استقلال و رفاه را یکجا از خانواده مطالبه می‌کند و خانواده توان پاسخگویی به این‌همه نیاز را که باید در جامعه موقعیتشان ایجاد شود را ندارد و در نتیجه چنین شرایطی مستعد بروز مشاجرات، نزاعها و در موارد حاد قتلهای خانوادگی می‌شود.

در جامعه کنونی، افراد به‌طور مداوم تنشها، مشکلات، خشمها و عصبانیتها را در درون خود انباشته می‌کنند و بدون این‌که جایی برای تخلیه و عنوان کردن آنها وجود داشته باشد در درون خانواده به‌صورت بروز قتلهای خانوادگی سرریز می‌کنند.

دکتر ترکارانی با بیان این‌که در جامعه فعلی ما نسبت به وسایل ارتباطی نوین، تکنولوژیهای جدید و شبکه‌های اجتماعی مجازی نوعی تأخیر فرهنگی وجود دارد اظهار کرد: باوجود این‌که از تکنیکها و تکنولوژیهای جدید استفاده می‌شود اما فرهنگ متناسب با آن شیوه و ابزار نوین فراهم نشده است.

وی اظهار کرد: اعتیاد در جامعه در حال افزایش است که می‌تواند زمینه‌ای فراهم کند که فردی به دنبال مصرف مواد مخدر صنعتی هوشیاری خود را از دست بدهد و در یک‌لحظه بر اثر توهمات و اثرات ناشی از مصرف مواد مخدر، دست به اقداماتی همچون قتل یکی از اعضای خانواده بزند.

وی هم‌چنین با بیان این‌که شبکه‌های اجتماعی مجازی ارتباطات را گسترش داده‌اند به‌طوری‌که در نتیجه آن چارچوبهای روابط که در قالب سنتی محدود و تعریف‌شده و خصوصی بود حالا دیگر درهم‌شکسته شده است اضافه کرد: در جامعه‌ای که از نظر فرهنگی هنوز به ارزشهای سنتی خود پایبند است این تعارض درون خانواده را می‌توان مشاهده کرد و زمانی که افراد با دیده مسایل ناموسی به این‌گونه روابط نگاه می‌کنند، پیامدهایی همچون خشم، نزاع و قتلهای فامیلی را در پی دارد.

مسایل خانوادگی در جامعه حالت خصوصی و شخصی دارند درصورتی‌که باید آسیبهای خانواده علاوه بر مرتفع کردن خلأهای قانونی در این زمینه با تقویت نهادهای اجتماعی مورد مداخله قرار گیرند تا بتوان خانواده‌ای که دچار بحران شده را ساماندهی بخشید.

دکتر ترکارانی با بیان این‌که از انواع قتلهای خانوادگی همسر کشی بیشتر اتفاق می‌افتد گفت: در این‌ بین آمار زن کشی بخصوص در جوامع سنتی بیشتر است.

وی هم‌چنین تصریح کرد: در مواردی نیز خانواده‌ها در یک بن‌بست قرار می‌گیرند ولی به خاطر فرزندان و یا این‌که به دلایلی امکان طلاق برای آنها وجود ندارد به روندی که برایشان خوشایند نیست ادامه می‌دهند تا به‌مرورزمان ظرفیت روانی‌شان پر می‌شود و به‌صورت یک آسیب خانوادگی ولو به شکل قتلهای خانوادگی خود را نشان می‌دهد.

ضرورت ایجاد مراکز مشاوره

فرهاد طهماسبی- جامعه‌شناس گفت: ریشه آسیبهای اجتماعی به ضعف و فقر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی مربوط می‌شود به‌عنوان مثال در عرصه مسایل اجتماعی، ارتباطات مبنای عقلانی کمتری دارد و روابط تحت تأثیر شرایط جدید زندگی قرارگرفته‌اند.

درحالی‌که از نقش و کارکرد خانواده کاسته شده و پدیده‌های جدیدتری مسایل اجتماعی را پوشش می‌دهند اما به‌طور تعریف‌شده و برنامه‌ریزی‌شده نهادهای جایگزین اعم از مراکز مشاوره و درمانی در خصوص روابط و رفتارهای اجتماعی ایجاد نشده است و یا اگر به‌طور محدود هم ایجادشده فرهنگ‌سازی برای لزوم استفاده از خدمات این‌گونه مراکز صورت نگرفته است به‌طوری‌که گاه مراجعه به مراکز روان‌پزشکی و مشاوره با انگ روانی بودن همراه می‌شود. مسایل و مشکلات اقتصادی در درون خانواده با فراهم کردن زمینه برای مشاجرات خانوادگی و پایین آمدن آستانه تحمل افراد در برابر مشکلات می‌تواند منجر به بروز رفتارهای تنش آمیز شدیدی همچون قتلهایی در درون خانواده شود.

فقر مدیریتی یکی از دلایل عمده بروز آسیبهای اجتماعی همچون قتل و مهم‌تر از همه قتلهای خانوادگی است. مدیریتهای رایج جامعه ما بخصوص در مسایل اجتماعی مدیریتی روزمره و آمایش وضعیت فعلی و به‌دوراز برنامه‌ریزیهای با اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت است درصورتی‌که بخصوص در مسایل اجتماعی به دنبال افزایش نرخ یک پدیده اجتماعی باید برنامه‌ریزی منسجم و آینده‌نگری را تدوین کرد. در این راستا اعتبارات خاصی باید در نظر گرفته شود و برای انجام کار باید از مؤسسات مردم‌نهاد بهره گرفت تا کار با سلامت بیشتر و درعین‌حال با درگیر کردن و مشارکت دادن مردم، بهتر و سریع‌تر به نتیجه برسد.

فرصتهای شادی جامعه را باید بیشتر کرد.

این جامعه‌شناس گفت: ترویج خنده و شادی در جامعه و ایجاد مراکز مشاوره‌ای برای ارائه خدمات موردنیاز مردم، فرصتی است که به‌طورقطع در کاهش برخی آسیبهای اجتماعی و تخلیه انرژیهای منفی، راهکاری مؤثر به شمار می‌رود که در مهار کردن معضلات اجتماعی که با افزایش نرخ رشد مواجه هستند تأثیرگذار است.

به گفته وی در شرایطی که شبکه‌های اجتماعی گسترده ارتباطات بین افراد را آسان کرده و افراد به‌راحتی وارد حریم خصوصی همدیگر می‌شوند متناسب با این شرایط باید آموزشهای لازم ارائه شود تا نحوه استفاده صحیح از وسایل ارتباطی نوین و لزوم اهمیت به روابط و حریمهای خصوصی و قابل‌احترام هر شخص آموزش داده شود.

طهماسبی افزود: در نتیجه استفاده نادرست از شبکه‌های اجتماعی افراد در معرض روابطی قرار می‌گیرند که با ورود در آن، پیامدهای غیرقابل انکاری را برای آنها به دنبال دارد و با آشکار شدن این‌گونه روابط که در خلاف باارزشهای خانواده قرار دارند زمینه نزاعهای خانوادگی و در مواردی قتلهای خانوادگی فراهم می‌شود.

نگاه روانشناسی به پدیده قتلهای خانوادگی.

دکتر داوود کردستانی روانشناس و استادیار دانشگاه در این خصوص گفت: در خشونتها و قتلهای خانوادگی به‌عنوان یک مشکل اجتماعی مجموعه عوامل مختلفی نقش دارند و صرفاً نمی‌توان یک عامل قطعی و حتمی را عنوان کرد.

به گفته وی مجموعه عواملی که برخلاف اتفاق و حادثه به‌یک‌باره با قتل یک عضو خانواده توسط عضو دیگر نمود پیدا می‌کند اما علت بروز قتل به‌مرورزمان باعث چنین واقعه‌ای شده است.

وی گفت: آن‌چه که در بین عوامل ایجادکننده باید موردتوجه قرار گیرد؛ اختلالات روانی و رفتاری در برخی خانواده‌هاست که به‌راحتی توسط خانواده قابل‌شناسایی و تشخیص نیست و ممکن است یک اختلال رفتاری در خانواده بدون این‌که مهم تلقی شود به‌مرور زمان منجر به بروز رفتارهای خشن و عصبی در خانواده شود.

کردستانی گفت: درحالی‌که برخی رفتارها همانند خشمها و عصبانیتها، واکنشهای تند و عصبی و یا گوشه‌گیری از نظر خانواده طبیعی به نظر برسد اما همین حالتها به‌مرور زمان و در صورت عدم مداخلات روانشناسی از قابلیت این برخوردار هستند که به‌یک‌باره باعث خشونت و حتی قتلهای خانوادگی شود.

این استاد دانشگاه گفت: از دیگر عوامل مؤثر در رفتارهای خشن خانوادگی و از جمله قتلهای خانوادگی کمبود محبت بخصوص در بین زوجین است، این پدیده در سالهای اخیر با عنوان طلاق عاطفی رواج بیشتری پیداکرده است.

به گفته وی، اختلالات شخصیتی به‌صورت احساس پوچی و تنهایی و عدم بلوغ عاطفی اعضای خانواده باعث می‌شود فرد از توان کنترل هیجانات خود برخوردار نباشد که این‌گونه حالتهای هیجانی شدید بخصوص در مردان منجر به بروز رفتارهای خشنی می‌شود که فرد بعد از ارتکاب دچار پشیمانی می‌شود.

این روانشناس اضافه کرد: بنا بر بررسیهای صورت گرفته، چنین رفتارهایی در مردان در مقایسه با زنان بیشتر مشاهده می‌شود.

کردستانی گفت: مصرف مواد مخدر و محرکهایی همچون شیشه و انواع قرصهای اکستازی با ایجاد توهم زمینه‌ساز بروز ناهنجاریهای رفتاری در خانواده می‌شود که گاه این توهم ناشی از مخدرها منجر به قتلهای خانوادگی هم می‌شود.

این استاد دانشگاه در خصوص راهکارهای مؤثر در کنترل خشونتهای خانگی گفت: آموزش مهارتهای زندگی و اجباری کردن دوره‌های مشاوره قبل از ازدواج نقش مؤثری در کنترل هیجانات عاطفی و مدیریت خشم و عصبانیت دارد و در درازمدت نیز نویدبخش کاهش رفتارهای خشن خانگی می‌شود.

وی گفت: آگاهی بخشی به خانواده‌ها در خصوص اختلالات روانی راهکار مؤثری در کاهش قتلهای خانوادگی است به این صورت که در صورت مشاهده رفتارهای نابهنجار در یک عضو خانواده، حتماً به یک مشاور، روانشناس و یا روان‌پزشک مراجعه شود تا اقدامات درمانی صورت گیرد و از تشدید آن اختلال پیشگیری شود.

منبع: خبر آنلاین- سلامت نیوز

 


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۰۱
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *