پایانی بر رابطه با پزشک زیبایی


دسته: رویداد و حوادث
بدون دیدگاه
پنجشنبه - ۱۴ مرداد ۱۳۹۵


پایانی بر رابطه با پزشک زیبایی


شرح ماجرای قتل زنی که با غیر ارتباط داشت

پایانی بر رابطه با پزشک زیبایی



نیمه‌های شب در خانه ویلایی خانواده‌ای ثروتمند، مردی که به رابطه پنهانی همسر جوانش با یک پزشک زیبایی ظنین شده بود بر بالین همسر خفته‌اش رفت تا او را به قتل برساند.
این مرد که از مدتها قبل توطئه کشتن زنش را طراحی کرده بود، برای گمراه کردن پلیس ابتدا دستهایش را با دستکش پلاستیکی پوشاند تا اثرانگشتی از خود باقی نگذارد. بعد هم کاردی از آشپزخانه برداشت و بر بالین همسرش که رسید، با ضرباتی او را در بسترش به قتل رساند، بعد هم ملحفه‌ای روی جسد خون‌آلود کشید.
آنگاه پای گاوصندوق نشست و با دقت همه طلاها و جواهرات همسرش را برداشت و همراه با کارد، دستکش و لباسهای خونین داخل یک کیسه مشکی گذاشت. سپس کیسه را در تاریکی از خانه‌شان بیرون برد و در بیابانهای اطراف کرج انداخت تا وانمود کند که همسر جوانش قربانی سرقت شبانه شده است. بعد هم مرد جوان روز دوم اردیبهشت‌ماه 93 باحالتی هراسان با کلانتری محل اقامتشان در مهرشهر کرج تماس گرفت و از کشته شدن همسرش در جریان سرقت شبانه خبر داد.
مأموران پلیس نیز بلافاصله به محل جنایت رفتند و در اتاق‌خواب خانه ویلایی با جسد خونین زن 30 ساله روبه‌رو شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود؛ اما کارآگاهان در نخستین بررسیها پی بردند عامل جنایت باید از نزدیکان خانواده باشد.

از سوی دیگر تحقیقات جنایی نشان داد ساعتها از مرگ زن جوان گذشته است. درحالی‌که آثار متعدد خال‌کوبی روی بدن زن جوان دیده می‌شد. در ادامه مشخص شد «ساناز»، «مقتول» با شوهرش درگیری و اختلاف شدید داشته و چند بار برای جدایی اقدام کرده اما با مخالفت شدید خانواده‌اش روبه‌رو شده است.
بنابراین مأموران هم‌زمان با بررسی پرینت مکالمات و پیامکهای قربانی، به بازجویی از همسرش پرداختند. خال‌کوبیهایی که بر بازو و بدن قربانی جلب نظر می‌کرد، کارآگاهان را به این فکر وا‌می‌داشت که زن جوان به مطب یک جراح زیبایی رفت‌وآمد داشته است.
شهریار که صاحب یک شرکت بازرگانی بود، در بازجویی منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت همسرش شد و گفت:
روز حادثه، دخترم را به مدرسه رساندم و به محل کارم رفتم. در شرکت و در طول روز چند بار با تلفن همراه همسرم تماس گرفتم اما جواب نداد. البته به این رفتارهای ساناز عادت داشتم چراکه او بیشتر وقتش را در کنار دوستانش به تفریح سرگرم بود یا مدام به کلینیکهای زیبایی و آرایشی می‌رفت و دل به زندگی نمی‌داد.
بنابراین نگرانش نشدم، بعدازظهر دخترم را از مدرسه برداشتم و به فرودگاه رفتیم چون قرار بود پدر و مادر همسرم بیایند. سپس همگی به خانه آمدیم اما همه‌جا تاریک بود و به‌محض اینکه کلید برق اتاق را زدم، با جسد همسرم روبه‌رو شدم.
با تأیید اظهارات «شهریار» از سوی خانواده همسرش، مأموران به تحقیق از خدمتکار خانه پرداختند. وی گفت: روز جنایت بااطلاع قبلی به مرخصی رفته بود و اطلاعی از ماجرا نداشت؛ اما پلیس در بررسی تلفن همراه «ساناز»، به رابطه یک پزشک عمومی با مقتول مشکوک شد.
این پزشک 33 ساله با گذراندن دوره‌های پوست و لیزر، در یک کلینیک زیبایی مشغول به کار بود و تماسها و پیامکهای تلفنی زیادی با مقتول داشت. تا اینکه خواهر ساناز در رابطه با آشنایی پزشک جوان با خواهرش گفت:
به دلیل حمایت و پشتوانه پدرمان، هیچ دغدغه مالی نداشتیم.
شوهر خواهرم نیز مردی پردرآمد و خانواده‌دوست بود؛ بنابراین «ساناز» دائم با انجام انواع عملهای زیبایی به ظاهرش توجه زیادی می‌کرد و مشتری ثابت کلینیکها و مراکز زیبایی بود. تا اینکه 2 سال قبل به یک کلینیک معروف در کرج رفت و با پزشک جوانی آشنا شد.
ابتدا ارتباط آنها تلفنی بود و گاهی باهم بیرون می‌رفتند؛ اما دکتر جوان با تماسهایش دردسرساز شد.
او به‌عمد به خانه خواهرم زنگ می‌زد و شوهر خواهرم را تحریک می‌کرد. حتی وقتی خواهرم و همسرش به مسافرت می‌رفتند، او در همان هتل اتاق می‌گرفت و خواهرم که برای کارهای تتو و خال‌کوبی به این پزشک مراجعه کرده بود، راه گریزی از آزارهای این مرد نداشت.
حتی در خیابان به‌عمد به خودروی گران‌قیمت خواهرم زد و به بهانه این تصادف ساختگی، هرروز تماس می‌گرفت و ادعای خسارت می‌کرد.
شوهر خواهرم با تماسهای این مرد، خواهرم را به باد کتک گرفت و او را تهدید کرد.
این موضوع، پدر و برادرانم را تحت تأثیر قرار داده بود؛ بنابراین وقتی خواهرم درخواست طلاق کرد، خانواده‌ام مخالفت شدید کردند و از او خواستند تا به‌راحتی کاخ خوشبختی‌اش را ویران نکند.
حالا هم از آن پزشک دردسرساز و شوهر خواهرم به اتهام قتل شکایت داریم.
با دستور بازپرس جنایی کرج، پزشک جوان تحت بازجویی قرار گرفت. او ادعا کرد: مقتول در فرم پزشکی‌اش خود را مجرد معرفی کرده بود. وی گفت: او از ازدواج قبلی‌اش ابراز نارضایتی کرده و می‌گفت که یک فرزند دارد. با او و گروهی از زنان و مردان جوان، عصرها در یک کافی‌شاپ که پاتوقمان بود، جمع می‌شدیم حتی چند بار او را به پزشکان دیگر معرفی کردم تا جراحیهای زیبایی مختلفی که دوست داشت را انجام دهد؛ اما از قتل او بی‌خبرم.
از سوی دیگر کارآگاهان در ادامه تحقیقات دریافتند در روز حادثه، «شهریار» در اطراف خانه‌اش بوده است. بدین ترتیب، مأموران بار دیگر همسر مقتول را تحت بازجویی قراردادند و این بار او درحالی‌که به‌شدت از مرگ همسرش متأثر بود، پرده از راز جنایت برداشت.
وی گفت: همسرم اصرار به طلاق داشت و می‌دانستم پای مرد دیگری در میان است. او پس از انجام عملهای جراحی بینی، گونه، لب و پروتزهای مختلف، نه‌تنها چهره‌اش تغییر زیادی کرده بود، بلکه رفتارش نیز آن‌قدر با گذشته‌اش تفاوت داشت که دیگر من و دخترم را نمی‌شناخت و دلش با ما همراه نبود.
او تمام‌وقت در خدمت دوستانش بود و مدام به سفرهای داخلی و خارجی می‌رفت. خانواده همسرم که اصیل و شناخته‌شده بودند، از رفتارهای او حمایت نمی‌کردند و حرفشان با من یکی بود، اما چون «ساناز» تصمیم به جدایی گرفته بود و می‌دانستم به خواسته‌اش می‌رسد، نقشه قتلش را کشیدم. شب حادثه بازهم مرد مزاحم به خانه‌ام زنگ زد و مرا عصبانی کرد. آن شب تا صبح نخوابیدم.
به درودیوار خانه نگاه می‌کردم و به ثروتی که برای رفاه خانواده‌ام فراهم کرده بودم فکر می‌کردم. چهره جدید ساناز برایم بیگانه بود. هوا روشن‌شده بود که من در اوج ناراحتی و عصبانیت با ضربات چاقو همسرم را در خواب به قتل رساندم. سپس فرزندم را به مدرسه بردم و به محل کارم و
 فرودگاه رفتم.
وی با ناراحتی ادامه داد: پس از قتل ساناز، طلاهایش را از گاوصندوق برداشتم و به همراه چاقو و لباسهایم که خونی بود، داخل نایلون مشکی گذاشتم و در بیابان انداختم تا وانمود کنم او قربانی یک سرقت شده است.
با اعترافات تلخ متهم، وی با صدور قرار مجرمیت روانه زندان شد و پرونده برای رسیدگی نهایی به دادگاه عالی جنایی کرج فرستاده شد.

قاضی «هدایت رنجبر» رئیس شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز و 4 قاضی مستشار، پس از برگزاری جلسه محاکمه و شنیدن اظهارات متهم، اعلام کردند که مقتول مهدور الدم نبوده است. چراکه انجام جراحیهای زیبایی و سفرهای خارجی وی با موافقت شوهرش بوده است، همچنین مدرک قطعی در خصوص رابطه پنهانی مقتول به دست نیامده پس کشتن وی، قتل عمد محسوب می‌شود.
بدین ترتیب مرد جوان به اتهام قتل عمد و سرقت طلاهای مقتول به قصاص نفس، یک سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شد.
اما پس از تأیید این حکم در شعبه 29 دیوان عالی کشور و درحالی‌که مرد جوان در یک‌قدمی طناب دار بود خانواده «ساناز» در اقدامی خداپسندانه از قصاص دامادشان گذشتند.
بدین ترتیب پرونده بار دیگر در اختیار قاضی رنجبر و 4 قاضی مستشار دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفت تا درباره جنبه عمومی جرم تصمیم‌گیری کنند. منبع: رکنا
نظر کارشناس:
خوشگذرانیهای زوجه، عدم توجه به نیازها و الزامات رفتاری در زندگی مشترک، کم‌توجهی به تعهدات اخلاقی در زندگی مشترک، عدم پرهیز از روابط خارج از عرف و بی‌پروایانه نسبت به دوستان ولو جنس مخالف ازجمله عواملی هستند که در این پرونده دست‌به‌دست یکدیگر واقعه‌ای تلخ را رقم می‌زنند.
خشم زیاد زوج از رفتارهای ناصحیح زوجه و عدم توجه زوجه نسبت به حساسیتها و تعهدات اخلاقی زوج هر دو بیانگر نیازی در روابط امروزی اشخاص با اطرافیان می‌باشند و آن نیاز به آموختن مهارتهای حل مسأله به‌جای فرار از مشکلات زندگی، است.
خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارت‌اند از:
۱- خیانت رفتاری: منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به‌صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن‌را ارتباطهای جنسی تشکیل می‌دهد و در جامعه ما نیز رایج است.
۲- خیانت ذهنی: افرادی که در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر می‌اندیشند و ازآنجاکه زاده ذهنشان است، آن فرد شخصی ایدئال به شمار می‌آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می‌آفریند چراکه آن شخص دائماً شریک زندگی‌اش را با فرد ایدئال ساخته ذهنش مقایسه می‌کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی‌خورد و رابطه سرد می‌شود.

۳- خیانت کلامی: در این نوع خیانت، زن یا مرد به‌صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می‌گیرند. متأسفانه امروزه به دلیل وجود اینترنت، ارتباط جنسی کلامی و حتی ویدئویی وجود دارد که این هم به‌نوعی، خیانت محسوب می‌شود. ناگفته نماند این نوع خیانت نوعی انحراف جنسی به‌حساب می‌آید.

چه دلایلی منجر می‌شود زن یا مرد به همسرش خیانت کند؟
– دلایل زیادی وجود دارد که آنها را به‌طور خلاصه ذکر می‌کنم اما نمی‌توان برای آنها اولویت و مرتبه‌ای در نظر گرفت.
۱- سردی روابط: وقتی بین زوجها روابط محبت‌آمیز، عاطفی و هیجانی کم می‌شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوجها وارد رابطه خیانت‌آمیز شود. اتفاقی که در اکثر زندگیهای زناشویی می‌افتد، این است که زن و شوهر به‌جای توجه به لحظات عاطفی، به مسایل دیگری مانند ساختن منزل، چیدمان وسایل و دیگر مسایل حاشیه‌ای می‌پردازند که به نظرشان ضروری است و غرق در امور روزانه می‌شوند. درنتیجه کم‌کم از حضور عاطفی غافل و دچار فراموشی می‌شوند و صفا و صمیمیت در کانون خانواده کمرنگ می‌شود. اگر زندگی با هوشیاری همراه نباشد، افراد نسبت به اهمیت دادن به روابط بی‌توجه می‌شوند. یکی از پایه‌های هوشیاری، ایجاد حضور عاطفی در ابعاد مختلف است. در این صورت پیوندها باهم مرتبط خواهد شد. برخوردهای عاطفی مناسب همراه بااتصالهای مناسب می‌تواند یکی از اصلی‌ترین پایه‌های گفتگو باشد.
۲- سرد شدن از ظاهر یکدیگر: در زندگی زناشویی افراد به‌تدریج ممکن است نسبت به‌ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیتهای فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.

زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می‌کنند. مثلاً مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت‌فشار قرار می‌دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی‌وفایی می‌کند.
۳- اعتمادبه‌نفس پایین و خودانگاره منفی از خود: افراد برای آنکه عزت‌نفس و خودانگاره‌شان را حفظ و تقویت کنند، می‌کوشند تا از طریق رفتار‌هایشان نشان دهند عزت‌نفسشان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه‌هایی خارج از سیستم خانواده می‌گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگها باعث ایجاد این تصورات می‌شوند. مرد می‌خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد، نمونه بارز این عامل در این پرونده را در پرداختن افراطی زوجه به عملهای متفاوت زیبایی مشاهده می‌کنیم.
۴- داشتن اختلالت و مشکلات روان‌شناختی: افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می‌گیرند. مثلاً اشخاصی که کنترلهای هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت‌اند.
۵- ازدواجهای اجباری: زن یا مردی که برخلاف میلشان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می‌دهند، احتمال آنکه به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است. نارضایتی حاصل از ازدواج اجباری افراد را به یافتن جایگزینی در خارج از زندگی زناشویی‌شان ترغیب می‌کند و این تلاش درنهایت به خیانت زناشویی
 می‌انجامد.
۶-انتقام گرفتن: زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می‌کنند. مثلاً مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت‌فشار قرار می‌دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی‌وفایی می‌کند. این مورد در زنان شایع است چراکه دائماً زنان به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حقشان کرده تلافی کنند؛ هرچند انتقام گرفتن در این پرونده به شدیدترین حد خود یعنی رسیدن به مرحله جنون و ارتکاب جنایت رسیده است دربیانی دیگر، وقتی چنین رابطه‌ای کشف می‌شود همسر خیانت شده ممکن است احساس ویران‌شدگی داشته باشد. ممکن است احساسات منفی متفاوتی را تجربه کند. احساس عدم‌کفایت و طردشدگی، خشم و تنفر شدید، گناه و حسادت. احساس حسادت ممکن است از این تفکر ناشی شود که همسر خیانت‌کار چیزی را به‌طرف مقابل داده که تا قبل از آن به‌طور انحصاری به او متعلق بوده است.
۷- برآورده نشدن نیازهای جنسی: نارضایتی جنسی عامل پنهان بسیاری طلاقهاست. روابط جنسی با صمیمیت میان زوجین و رفتارهای تداوم‌بخش زندگی زناشویی، رابطه‌ مستقیم دارد و رضایت از رابطه‌ جنسی ارتباط تنگاتنگی با رابطه‌ کلی زوجین دارد و رضایت‌بخش نبودن این رابطه‌ موجب محرومیت، احساس سرخوردگی و حتی عدم امنیت زوجین و درنهایت ازهم‌گسیختگی زندگی زناشویی می‌شود؛ اما شاید این موضوعی باشد که کسی به‌راحتی به آن اعتراف نکند.
آسیبی که مشکلات جنسی در پی دارد، حتی اگر به طلاق قانونی منجر نشود، پیامدش نوعی طلاق عاطفی است؛ طلاق عاطفی که شاید مخرب‌تر هم باشد، در خانواده شکل می‌گیرد و اثرات و پیامدهای سویی در پی دارد. در طلاق عاطفی، زن و شوهر به‌صورت فیزیکی از یکدیگر جدا نمی‌شوند، بلکه فقط در کنار هم زندگی می‌کنند. این سبک زندگی بر سلامت روحی، جسمی‌ و تعالی خانواده اثرگذار خواهد بود.
ازآنجاکه مسائل جنسی تابع مسائل روحی و روانی است، مشکلات جنسی می‌تواند سلامت روانی خانواده را تهدید کند، توجه داشته باشیم در این پرونده وجود طلاق عاطفی کاملاً مشهود است.
افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی‌خورند به‌جای آنکه از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می‌کنند به همسرشان خیانت کنند.
۸- هیجان خواهی: یکسری از افراد دوست دارند دست‌به‌کارهای پنهانی بزنند چراکه برایشان تولید هیجان می‌کند و این احساس را به دست می‌آورند که افرادی زرنگ‌اند و دیگران نمی‌توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می‌شود.
۹- علل اقتصادی: وقتی یکی از همسر‌ها در زندگی مشترک، خواسته‌های مادی‌اش برطرف نمی‌شود وارد رابطه‌ای قرار می‌گیرد که مرکز توجه‌اند و نیازهای اقتصادی‌شان فراهم می‌شود که بیشتر در مورد زنان مصداق دارد هرچند بعضاً در موارد معکوس نیز ما شاهد چنین انحرافاتی هستیم به‌عنوان‌مثال در این پرونده شاهد تمکن کامل زوجه برای رسیدن به خوشگذرانیهای وافر و خارج از عرف هستیم از سوی دیگر استفاده از پوشش و آرایشهای غیرمتعارف، رفتار و منش اغواگرانه، رعایت نکردن حدود عرفی و اخلاقی در رابطه با جنس مخالف در محیط خیابان، دانشگاه، محل کار و… همگی در افزایش احتمال بروز رفتارهای پرخطر که زمینه‌ساز روابط فرا زناشویی خواهند بود، مؤثر است.
۱۰- کنجکاوی: گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی‌وفایی می‌روند و به‌اصطلاح می‌خواهند ببینند چه خبر است و بعضاً هم این علت را در ظهور شخص ثالث می‌توان دید.
11- عدم وجود احساس مسئولیت و حساسیت نسبت به وفای به تعهدات: تعهد نسبت به رابطه‌ی زناشویی و وفاداری به همسر، ارزشی بسیار نیکو و والاست که در گام نخست از بدو تولد، باتربیت صحیح و فرهنگ‌سازی در کالبد خانواده و محیط آموزش نهادینه می‌شود و این ملکه‌ی ذهنی و قوه‌ی کنترل درونی شالوده‌ی محکم پایبندی به حرمتها را برای آینده ایجاد خواهد کرد.
از علل دیگر عهدشکنی می‌توان محیط خانوادگی را موردبررسی قرارداد که بی‌وفایی یکی از والدین می‌تواند باعث بی‌اعتمادی فرزندان شود؛ زیرا کودکان والدین خود را سرمشق قرار می‌دهند و آنها را ایدئال‌ترین افراد منبع قدرت می‌پندارند. ممکن است تصور کنند پدر و مادر کامل‌ترین انسانهای روی زمین هستند، ازاین‌رو سعی به تقلید از رفتار آنها می‌کنند. تعارضات بین والدین، کشمکشها، مسائل عاطفی نگرش نوجوانان را نسبت به ازدواج تحت تأثیر قرار می‌دهد.
تجارب کودکی رفتار بزرگ‌سالی را شکل می‌دهد. والدین بی‌وفا، مُهر تأیید بی‌وفایی می‌زنند و آن‌را برای فرزندان خود قابل توجیه می‌کنند. این کودکان در آینده ممکن است از برقراری رابطه صمیمانه بر پایه اعتماد متقابل اجتناب کنند و به‌راحتی با برقراری رابطه سطحی با همسر خود یا دیگری به زندگی خود و دیگران ضربه وارد کنند.
12- ضعف ساختارهای فراغتی و تفریحی: توجه داشته باشیم درصورتی‌که نتوانیم به این نیاز اطرافیانمان چه همسران و چه فرزندانمان به‌خوبی پاسخ دهیم بدون شک آنها به دنبال برطرف کردن این نیاز از طریق راههای جایگزین خواهند افتاد؛ مانند مسافرت با همکلاسیها (در فرزندان) مسافرت با همکاران و دوستان (در همسران).
هرچند تجربه نمونه‌های زیادی از بروز انحرافات اجتماعی را به دلیل هم‌نشینی با افراد بزه دیده در این مسافرتها و یا تفریحات نشان داده است.
آسیبهای پس از خیانت
بدون شک داشتن روابط نامشروع عوارض و پیامدهای متعددی را به دنبال خواهد داشت که هم بر فرد و هم بر خانواده و هم بر جامعه تأثیر خواهد گذاشت. مطالعات زیادی نشان داده‌اند که واکنش فرد نسبت به خیانت همسر، شبیه علائم استرس پس از ضربه روانی، همچون علائم شوک، سردرگمی، خشم، افسردگی، آسیب دیدن عزت‌نفس و کاهش اعتمادبه‌نفس در مسائل شخصی و جنسی است.
نتایج پژوهشهای دیگری حاکی از آن است که پس از افشای خیانت همسر، خانواده‌ها با مسائلی نظیر بحران زناشویی، تضعیف عملکرد در نقشهای والدینی و مشکلات شغلی روبرو می‌شوند.
از دیگر پیامدهای خیانت همسر می‌توان به مسائلی نظیر ضرب و شتم، قتل همسر و اقدام به خودکشی اشاره کرد. کم نیستند پرونده‌های این‌چنینی که در آن شوهران، همسران خود را به دلیل وجود نفر سوم (معشوق) می‌کشند.

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۴
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *