یک خاطره از شکنجه ساواک

دسته: تجربه و خاطره , غیر حقوقی
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۲۲ دی ۱۳۹۵


یک خاطره از شکنجه ساواک

یک خاطره از شکنجه ساواک

 7

مدیر مسئول روزنامه کیهان گفت: یک بار در اتاق بازجویی خودم را به بیهوشی زده بودم تا ماموران شکنجه دست از سرم بردارند.

در آن حال متوجه شدم آقای هاشمی رفسنجانی را به اتاق شکنجه آوردند. ایشان را قبلاً در جلسات دیده بودم و می‌شناختم. ازغندی، شکنجه‌گر معروف، دستگاه فرنچ (وسیله‌ای که دور گردن قرار می‌گرفت و با پیچاندن پیچ، هر لحظه محکم‌تر می‌شد و راه تنفس را می‌بست) را دور گردن آقای هاشمی قرار داد و آن را پیچاند.

من از زیر چشم شاهد صحنه بودم.

ازغندی به حدی فرنچ را پیچاند که آقای هاشمی درحال خفه شدن بود. همزمان با این شکنجه، ازغندی فحاشی هم می‌کرد. بعد گفت: تو چرا برای خمینی تبلیغ می‌کنی. ازغندی در حالی که باز هم فرنچ را محکم می‌کرد به هاشمی گفت: دیگر از این کارها نکن و بعد از لحظاتی فرنچ را باز کرد.

به محض اینکه فرنچ باز شد، آقای هاشمی گفت: «باز هم از این کارها می‌کنم.» این رفتار هاشمی برای من خیلی روحیه‌بخش بود.


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۰۴
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *