مردم به شادی نیاز دارند نه اخبار دردناک!

دسته: جامعه شناسی جنابی
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۲۹ دی ۱۳۹۵


مردم به شادی نیاز دارند نه اخبار دردناک!

مردم به شادی نیاز دارند نه اخبار دردناک!

 

%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85-%d8%a8%d9%87-%d8%b4%d8%a7%d8%af%db%8c-%d9%86%db%8c%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d8%a7%d8%b1%d9%86%d8%af-%d9%86%d9%87-%d8%a7%d8%ae%d8%a8%d8%a7%d8%b1-%d8%af%d8%b1%d8%af%d9%86%d8%a7%da%a9

نگران خرید درخت کریسمس توسط ایرانیهای غیر مسیحی باشیم؟

مصاحبه از فهیمه حسن میری

 دو جامعهشناس درباره اینکه چرا استقبال از مراسمی مثل جشن کریسمس، هالووین، ولنتاین و … شدت گرفته، نظراتشان را مطرح کرده و میگویند: ماجرای گذرایی است، جای نگرانی نیست.

در روزهایی که پشت سر می‌گذاریم،‌ بسیاری از هم‌وطنان مسیحی ما در حال برگزاری جشن سال نوی میلادی هستند، اما در کنار آن،‌ بعضی غیرمسیحیها هم به برگزاری جشنی با درختهای کریسمس تزیین‌شده روی خوش‌نشان می‌دهند؛ روندی که به نظر می‌رسد در سالهای گذشته شدت گرفته است. این موضوع را که در کنار استقبال از مراسم هالوین، ولنتاین و بسیاری از آداب‌ورسوم فرهنگها و کشورهای دیگر بگذاریم، این سؤال به وجود می‌آید که چقدر باید نگران این موضوع بود و آیا توجه نشان دادن به بخشی از فرهنگ کشورهای دیگر، خطرناک است؟ این توجه به انگاره‌های فرهنگی وارداتی را باید نشانه بحران هویت دانست یا موضوعی طبیعی است که می‌توان به‌سادگی از کنار آن گذشت؟ دکتر بهزاد دوران، جامعه‌شناس و معاون پژوهش پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و هم‌چنین دکتر محمدرضا کلاهی، عضو علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با حضور در کافه خبر، این موضوع را تحلیل کرده‌اند.

 خیلیها ابراز نگرانی میکنند که چرا جشن سال نوی میلادی، از طرف بعضی غیرمسیحیها هم موردتوجه قرار میگیرد؛ شما این موضوع را نوعی بحران هویت میدانید و فکر میکنید باید درباره اختلال در فرهنگ کشورمان نگران بود؟

دوران: من معتقدم این موضوع در این شکل جای نگرانی ندارد؛ ما هم‌وطنان مسیحی داریم که این روزها را جشن می‌گیرند و چه اشکالی دارد اگر ما هم در کنار آنها از رسیدن سال جدید میلادی خوشحال باشیم؟ اگر آنها به‌عنوان افرادی ایرانی، در مراسمی مانند تاسوعا و عاشورا شرکت کنند و نذری بدهند یا آیین نوروز و شب یلدا و … را انجام بدهند، به آنها می‌گوییم دچار بحران هویت شده‌اند و باید احساس نگرانی کنند؟ ما در جامعه‌ای چند فرهنگی زندگی می‌کنیم که اقوام مختلفی با ادیان مختلف سابقه زندگی طولانی و مسالمت‌آمیز کنار هم دارند، بنابراین چنین تأثیرگذاریهای فرهنگی طبیعی است و نباید نگران آنها بود. من حتی فکر می‌کنم اگر جز این باشد جای نگرانی است. اگر فرهنگها ایزوله و برکنار از همدیگر باشند و تأثیر و تأثر نداشته باشند، دقیقاً آنجاست که اختلاف و گسیختگی پیش می‌آید. این برهم تأثیرگذاریها،‌ نشانه‌های حداقلی یک حیات طبیعی امیدوارکننده است.

  موضوع اینجاست که چرا فقط در بعضی از موارد شاهد این تأثیرگذاری هستیم؟ این مسأله، ناشی از هجمههای تبلیغاتی نیست؟

دوران: بعضی موارد به انگاره‌های زیبایی‌شناسی مد در سطح جهان تبدیل‌شده و استقبال جهانی را شامل می‌شود. نه‌فقط در کشور ما بلکه در کشورهای دیگر هم افراد به این فرهنگها توجه می‌کنند که احساس کنند جزیی از جریانات فرهنگ جهانی هستند. بخشی از این مسأله به فرآیند جهانی‌شدن برمی‌گردد که به اصطلاحهای غربی شدن و آمریکایی شدن هم شناخته می‌شود، این موضوع باعث شده ارزشهای آمریکایی بیشترین حجم صدور انگاره‌های فرهنگی را به کشورها و فرهنگهای دیگر داشته باشد. وقتی یک فرهنگ می‌تواند مسلط‌تر از فرهنگهای دیگر عمل کند،‌ طبیعی است که بیشتر موردتوجه واقع شود.

خب این موضوع نگرانکننده نیست؟

دوران: منظور من از این‌که می‌گویم تأثیر گرفتن از فرهنگهای دیگر جای نگرانی ندارد، این است که نباید نسبت به تأثیرگذاری فرهنگی نگران باشیم چون درعین‌حال در چنین فضایی ما هم می‌توانیم داشته‌هایمان را به کشورهای دیگر عرضه کنیم،‌ اما باید این را بررسی کرد که تأثیرگذاری فرهنگی ما بر کشورهای دیگر چقدر است. وقتی منفعل عمل کنی و تولیداتی نداشته باشی، صرفاً گیرنده هستی. اگر مدیریت فرهنگی قوی داشته باشیم، می‌توانیم به‌جای نگرانی از تأثیر فرهنگها بر همدیگر، از این موضوع استقبال کنیم و برای ارائه فرهنگ خودمان از این فضا استفاده کنیم.

کلاهی: ایده‌ای وجود دارد و اصطلاحی هست به نام «جهانی – محلی شدن»؛ یعنی آن‌چه جهانی است محلی می‌شود و آن‌چه محلی است و در گذشته در محدوده‌های خاص خودش محصور بوده، جهانی می‌شود و در کشورهای مختلف می‌توان خرده‌فرهنگهای گوناگون را دید؛ اما ایده دیگری هم وجود دارد که به هژمونی فرهنگ آمریکایی اشاره دارد و معتقد است این‌یک درهم‌آمیختگی ساده نیست بلکه یک سلطه است و فرهنگ و سرمایه‌ای که قدرتمندتر است،‌ بر فرهنگهای دیگر آوار شده است. به عقیده من، در شرایط فعلی، این درهم‌آمیختگی، صرفاً خنثی و برابر نیست بلکه یک‌طرف در این مراوده فرهنگی مسلط‌تر است.

  یعنی در این شرایط نابرابر، امکان درخطر قرار گرفتن ارزشهای فرهنگی وجود دارد؟

کلاهی: ببینید، من فکر می‌کنم مهم این نیست که فرهنگی منتقل شود،‌ مهم این است که کدام بخش فرهنگ منتقل شود. اگر بخشی از داشته‌های یک ملت به دیگران انتقال داده شود که باعث غنای فرهنگ شود خیلی هم خوب است اما مسأله اینجاست که در بیشتر موارد، این انتقال صرفاً تحریک‌کننده و تهییج کننده است و اندیشه برانگیز نیست. هجوم فیلمهای کره‌ای و سریالهای ضعیف در تلویزیون به چشم می‌خورد که هرکدام می‌تواند بحران هویت ایجاد کند اما جالب است که هیچ حساسیتی نسبت به آن وجود ندارد. به عقیده من این مسایل حتی مهم‌تر از برگزاری مراسمی مثل هالوین و کریسمس هستند و درحالی‌که حساسیت نسبت به آنها از بین رفته، می‌توانند بسیار ضربه‌زننده‌تر باشند.

دوران: این در شرایطی است که به‌جای برنامه‌های کم محتوا، تلویزیون می‌تواند از مناسبتهای مختلف برای بیشتر کردن وفاق ملی استفاده کند. صداوسیما قرار است به تمام اقشار جامعه توجه کند و چه‌بهتر است که به‌جای نادیده گرفتن اقشار مختلف، هنگامی‌که هم‌وطنان کشورمان در ادیان گوناگون مناسبتهای خاصی دارند،‌ به آنها هم به‌عنوان یک ایرانی توجه شود چون در قانون اساسی کشورمان هم این ادیان پذیرفته‌شده و محترم هستند. لازم است اقلیتهای مذهبی سهم بیشتری در سپهر فرهنگی داشته باشند و صدایشان شنیده شود نه این‌که بخواهیم آنها را حذف کنیم و به تقابل بین مردمی که در یک کشور زندگی می‌کنند دامن بزنیم؛ اما متأسفانه می‌بینیم که به‌جای ایجاد برای وفاق و همدلی، از پرداختن به فرهنگهای دیگر احساس نگرانی وجود دارد.

 این احساس نگرانی از کجا ناشی میشود؟

دوران: متأسفانه به نظر می‌رسد برخی مسؤولان این‌طور فکر می‌کنند که آن‌قدر فرهنگمان غنی است که نیازی به یادگیری از فرهنگهای دیگر نداریم؛ اما این‌که تصور کنیم نیازی به ارتقا نداریم، دقیقاً نقطه‌ای است که از همان‌جا احتمال سقوط ممکن می‌شود. فرهنگی که رو به رشد و پیشرفت نباشد، راکد می‌ماند، در جا می‌زند و یک نقطه پایان برای خودش می‌گذارد. عدم اعتمادبه‌نفس فرهنگی باعث می‌شود این تصور به وجود بیاید که هر چیزی به‌جز روایت اصلی ما می‌تواند فرهنگ ما را از بین ببرد درحالی‌که این‌طور نیست، بعضی تأثیرات گذرا هستند و نمی‌توانند فرهنگ را به‌راحتی تغییر بدهند.

اما بعضی تأثیرات فرهنگی گذرا نیستند و می‌بینیم که شدت هم می‌گیرند.

دوران: حتی اگر این‌طور باشد هم اشکالی ندارد،‌ فرهنگ می‌تواند بخشهایی از داشته‌های کشورهای دیگر را بگیرد و آنها را با توجه به آن‌چه نیاز دارد درونی کند و غنی‌تر شود. هیچ فرهنگی کاملاً خالص نیست.

 با این شرایط، دچار هرجومرج فرهنگی نمیشویم؟

دوران: چگونه به درکی از خودمان برسیم وقتی قرار باشد دیگران را نبینیم و خودمان را از زاویه چشم آنها نگاه نکنیم؟ درک خود منوط به درک دیگری است، نباید تنها به بخش استعماری فکر کرد بلکه وجه فکری و معرفتی هم باعث می‌شود بخواهیم فرهنگهای دیگر را بشناسیم و از آنها در جهت ارتقای فرهنگ بهره بگیریم.

اما می‌بینیم که در این تبادل، اتفاقاتی مانند فرهنگ شهرنشینی، رانندگی و … منتقل نشده بلکه تنها نمونه‌هایی مثل آیینها و بخشهای ظاهری فرهنگها انتقال‌یافته‌اند.

کلاهی: نباید مسأله را به سطح شخص تقلیل داد، این‌که در کشورهای دیگر بسیاری از مسایل اخلاقی و شهروندی رعایت می‌شود به این دلیل است که سیستم، این فضا را برایشان فراهم کرده است، تفکیک زباله، جریمه‌های سنگین رانندگی و بسیاری از قوانین و مکانیزمهای موجود در کشورهای پیشرفته باعث شده که تخلف امکان‌ناپذیر شود. نباید فکر کنیم آنها اگر این مسایل را رعایت می‌کنند به این دلیل است که شخصاً و ذاتاً افراد بهتری هستند و ما افراد خوبی نیستیم. این کار، روانشناسی کردن مسأله اجتماعی است درحالی‌که بسیاری از مناسبات اجتماعی بر این مسایل حاکم است؛ ضمن این‌که معتقدم اساس مقایسه این‌که چرا فرهنگ رانندگی را نگرفته‌ایم اما بعضی از مراسم مثل کریسمس و هالوین اجرا می‌شود، کاملاً و ماهیتاً باهم تفاوت دارند و قابل‌مقایسه نیستند.

دوران: من فکر می‌کنم این مسأله به دلیل آن است که هر کس به دنبال چیزی است که ندارد. مردم ما شادی ندارند بنابراین بخشی از شادی را می‌خواهند از طریق آیینهای دیگر به دست بیاورند. رسانه‌ها در همه جای جهان، یکی از وظایف اصلی‌شان سرگرم کردن مردم است درحالی‌که رسانه‌ها در کشور ما مردم را موردتهاجم قرار می‌دهند؛ انواع خبرهای ناگوار در هرکجای دنیا که هست پوشش داده می‌شود ولی خبری از تفریح و سرگرمی و شادی نیست. مردم از سرکار می‌آیند و به‌جای تجدیدقوا و استراحت، باید بازهم با مشکلات دست‌وپنجه نرم کنند. این می‌شود که مشتری کالاها و فرهنگهایی می‌شوند که به آنها شادی بدهد. شادی،‌ در تولیدات فرهنگی ما سهم کمی دارد و حتی برای شادیهای خودمان هم در رسانه ملی جایی نداریم. درعین‌حال، در جامعه ما به دلیل این‌که مدرن نشده‌ایم، حالت چسب و وصله‌ای و چهل‌تکه‌ای از فرهنگهای مختلف پیداکرده‌ایم، انگاره‌های فرهنگی در کنار همدیگر نمی‌نشینند چون درونی فرهنگ ما نشده و جامعه مدرنی نداریم. در جامعه مدرن،‌ شکاکیت حرف اول را می‌زند اما در جامعه‌ای که شک وجود نداشته باشد چطور انتظار می‌رود افراد نسبت به خودشان و داشته‌ها و اندوخته‌هایشان پرسش مطرح کنند؟ این را نمی‌بینیم و ترویج هم نمی‌شود که افراد پرسشگر باشند و به دنبال آموزه‌های جدید باشند بنابراین به سطوحی از انتقال فرهنگی بسنده می‌شود.

کلاهی: من فکر می‌کنم این دوگانه سنت و مدرنیته ابزار تحلیلی مناسبی نیست. این‌که درباره هر چیزی بگوییم «چون مدرن نشده‌ایم»، راه‌حل مناسبی نیست. باید ببینیم این‌که مدرن نشده‌ایم اصلاً به چه معنی است؟ ما نسبت به سالهای قبل تغییرات زیادی داشته‌ایم و اصلاً قابل‌مقایسه با نوع زندگی درصدها سال پیش نیستیم. این‌که می‌گویند مدرن نشده‌ایم به این دلیل است که تصور می‌شود مدرنیته جوهره و ویژگیهایی دارد که اگر جوامعی داشته باشند، مدرن محسوب می‌شوند. این در حالی است که مدرنیته جوهری ندارد، یکی از ایرادها دقیقاً همین است که کلیتی به نام مدرنیته مطرح می‌شود درحالی‌که مدرنیته انگلستان مسیر متفاوتی با آن‌چه در فرانسه رخ داد داشت و هر دو با آلمان و امریکا و شرق آسیا متفاوت‌اند. این‌که در کشور ما نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی وجود دارد را نباید با مدرنیته مقایسه کنیم، چون به‌راحتی می‌شود پرسید این‌که مدرن نشده‌ایم یعنی چه و بعد این‌که چرا مدرن نشده‌ایم؟ به نظر من در پاسخ به این سؤال که چرا می‌رویم سراغ مراسم شاد کشورهای دیگر به این دلیل است که آن آیینها قابلیت همه‌گیر شدن دارد و تفریحی و آیینی است و نباید آن را با مثالهای دیگری مثل رفتارهای شهروندی مقایسه کرد و گفت مدرن نیستیم.

 با تمام اینها، برای اینکه در دادوستد فرهنگ و آیینها، فقط گیرنده نباشیم و بتوانیم داشتههای فرهنگیمان را به دیگران ارائه کنیم، باید چهکار کرد؟

دوران: به نظر من بیشتر از هر چیزی مهم است که نظام سیاسی خودش را برای دخالت در هر چیزی محق نداند، در بسیاری از موارد باید برنامه‌ریزی وجود داشته باشد اما در موارد زیادی فقط کافی است بستر لازم فراهم شود و اجازه داده شود جامعه به‌طور طبیعی مسیر خودش را برود. باید اولویتهای نظام فرهنگی در سیاست‌گذاری به موارد کلیدی محدود شود که آنها را مدنظر قرار بدهد و بعد اجازه بدهد جامعه خودش تصمیم بگیرد که چه چیزی را بپذیرد و چه چیزی را نه. فرهنگ نیاز به قیم ندارد، مردم راه خودشان را می‌روند، اگر به‌طور خودجوش این اتفاق نیفتد که فرهنگ از عقیم بودن دربیاید و زایا شود، اگر تولید داشته باشیم، اگر با محصولات فرهنگی مناسب، اعتمادبه‌نفس ارائه آنها به دیگران افزایش پیدا کند، فرهنگ کشورمان نه‌تنها از بین نمی‌رود بلکه پیش می‌رود؛ اما اگر تولید نکنیم، باید منتظر این باشیم که داشته‌هایمان با داشته‌های دیگران جایگزین شود.

کلاهی: من هم‌فکر می‌کنم موسیقی، سینما و به‌طورکلی هنر کشورمان پیشرفت بسیار زیادی داشته و این‌طور نیست که فرهنگ ما ارتقا نداشته باشد؛ اما مسأله اینجاست که گاهی حاکمیت با مداخلاتی که دارد باعث می‌شود این موارد در مسیر درستی قرار نگیرند. نکته مهم این است که تشکلهای مذهبی، فرهنگی، سیاسی و … هرکدام بر اساس منطق درونی خودشان عمل کنند، صنوف تخصصی خودشان را داشته باشند و در حوزه‌های مختلف اجتماعی بتوانند اقداماتی را که لازم است داشته باشند. این موضوع باعث می‌شود تولیدات مفیدی داشته باشیم و فرهنگ کشورمان را به کشورهای دیگر معرفی و عرضه کنیم. لازم است ممیزیها از سر حوزه‌های مختلف کنشگری اجتماعی و فرهنگی برداشته‌شده و آنها اجازه عمل داشته باشند. عرصه‌های زیادی هست که به آنها ورود نکرده‌ایم درحالی‌که اگر فرهنگ و هویتمان را در آنها تقویت کنیم، نباید نگران مواردی مثل درخت کاج و تزیینات کریسمس خریدن مردم باشیم. معماری و غذای ایرانی یکی از اینهاست. ما حوزه غذا را دست‌کم می‌گیریم درحالی‌که غنای غذایی داریم اما مردم کشور خودمان هم از آن بی‌بهره هستند و در رستورانها که می‌روند نمی‌توانند غذای مناطق مختلف کشورمان را انتخاب کنند درحالی‌که با غذاهای خارجی طرف‌اند؛ اینها مواردی است که رفته‌رفته سبک زندگی افراد را می‌تواند تغییر دهد اما مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد و بعد به مواردی می‌رسیم مثل نگرانی برای خرید درخت کریسمس! منبع: خبر آنلاین


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۱۳
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *