ترمینولوژی طنز حقوق
ترمینولوژی طنز حقوق
لطایف حقوقی
ترمینولوژی طنز حقوق
محمدرضا محمدی جرقویهای
متعصب: آدمی است با افکار قطعی و غیرقابلتجدید نظر. آدمی است که معتقد است بهحق دست یافته است.
مجرد: آدمی که با خودش به بستر میرود.
مدرک تحصیلی: تأمین دلیل سواد.
مرز نبوغ: مرزی است که تعلیمات عمومی و خانوادگی مانع از عبور از آن میشود.
مقاله حقوقی: قوانین پشتورو شده.
منو: نوشتهای است که سرانه مطالعه آن در بین اغنیا زیاد است.
مال: هر آنچه که وراث بعد از مرگ مورث به خاطر تحصیل آن به جان هم بیافتند.
مذاکره: خط بطلان کشیدن بر نظریهای که مدعی است انسانها در ادعای خود همیشه صادق هستند.
مصلحت: موهبتی است الهی که بهموجب آن به انسان اجازه داده میشود تا بهجای شیطان اقدام نماید.
نسل سوم: نسلی است که مملو از تبعیت و طغیان است نسبت به تکنولوژی و والدین برخلاف نسل قبلی که تبعیت از والدین و طغیان نسبت به تکنولوژی داشت.
صلاحیت: اختیار قانونی یک مأمور رسمی برای انجام ندادن پارهای امور.
صلح بلاعوض: انتقال ژن از طریق وراثت.
شرط باطل: شروط گاه باطل هستند ولی مبطل عقد نیستند که خود بر سه قسماند:
1- شرطی که در آن نفع و فایده نباشد؛ مثلاً زوجه شرط کند که بعد از ازدواج ادامه تحصیل بدهد.
2- شرطی که انجام آن غیرمقدور باشد؛ مانند ماده 337 قانون تجارت که از دلال میخواهد در نهایت صحت و از روی صداقت طرفین معامله را از جزییات آن مطلع سازد.
3- شرطی که نامشروع باشد؛ مثلاً زوجه شرط نماید که زوج در ایام زناشویی به وی خیانت نکند.