عجیب ترین دادگاههای تاریخ ( قسمت 1 )
عجیب ترین دادگاههای تاریخ ( قسمت 1 )
سیدمعین عمرانی: در یکی از روزهای بهاری سال ۲۰۱۳، چند وکیل به دادگاهی در مسکو مراجعه کردند تا پروندهای را بازگشایی کنند. دفاعیات انجام شد و مدارک و شواهد نیز به دادگاه ارائه شدند. تمام اینها در حالی اتفاق افتادند که جایگاه متهم خالی بود؛ در واقع روند دادگاه در حالی ادامه مییافت که متهم، «سِرگِی مگنیتسکی» در سال ۲۰۰۹ از دنیا رفته بود. او ادعا میکرد تلاش کرده تا دست شبکهای از مقامات دولتی را در یک پرونده فرار از مالیات به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار رو کند. البته در واقعیت خود مگنیتسکی به جرم اختلاس به زندان افتاد و درخواستهای بینالمللی برای کمک به او به جایی نرسید.
ادعا شداو در زندان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به دلیل عدم ارائه کمکهای پزشکی، در گذشته است. با این حال، مقامات روسیه مصمم بودند تا پرونده او را بدون توجه به زنده یا مرده بودن متهم، به نتیجه برسانند. به این ترتیب، مگنیتسکی ار درون قبر به محکمه احضار شد تا در مقابل اتهام فرار از مالیات مورد قضاوت قرار گیرد. همینطور که روند جلسات این دادگاه در ماههای مارس و آوریل ادامه پیدا میکرد، صداهایی نیز برای تقبیح آن بلند شدند. خانواده متهم بارها این جلسات را تقبیح کرده و آنها را یک سیرک، غیرقانونی و بیمعنی خوانده بودند. البته شاید بتوان این دادگاه را با این عبارات متناسب دانست، اما مسأله این است که برگزاری چنین دادگاههایی در تاریخ بیسابقه نبوده است.ممکن است تصور شود که این اتفاقات منحصر به دنیای مدرن و امروزی ما هستند، اما در حقیقت احضار درگذشتگان در گذشتههای دور، مثلا در دادگاههای قرون وسطی، امری بسیار عادی بوده است. در قرن هفدهم در فرانسه، قانونی جزایی به اجرا گذاشته شد که براساس آن، در مورد پروندههای مربوط به خیانت به کشور، خودکشی و دوئل، میشد فرد را حتی در صورت مردن، به حضور دادگاه آورد و محاکمه کرد. اجساد مختلفی در این دوران به محضر دادگاه برده میشدند و با حضور وکیل محاکمه میشدند. این اجساد تا زمان تکمیل پرونده و پایان جلسات در محل دادگاه باقی میماندند تا حکم نهاییشان صادر شود. احکام صادره، حتی اگر اعدام هم بود، به طرزی تحقیر آمیز و خشونت بار بر این اجساد اعمال میشد. در یک مورد، جیمز اول، در زمان پادشاهیاش بر انگلستان، اجساد در حال تجزیه «جان» (ارل گوری) و پسرش را به دادگاهی در اسکاتلند آورد. آنها در این دادگاه به خیانت به کشور محکوم شدند. جزای آنها اعدام از طریق حلق آویز کردن، کشیدن از چهار طرف تا چهار تکه شدن و درنهایت به چهار میخ کشیدن تعیین شد.
در قرن هجدهم در دادگاه مشابهی در فرانسه، جسد «هوبرپورتیه» به اتهام دزدی و قتل محکوم شد تا در میدان اصلی شهر روی زمین کشیده شده، سپس به چوبه دار آویخته شده و برای اینکه برای او درسی شود، به درون چاهی از فضولاتانداخته شود. البته چنین اعمالی بیشتر از آنکه نشان دهنده عدالت و گرفتن حق قربانیان یک جنایت داشته باشد، نشان از قساوت قلب قاضیان این دادگاهها داشت. این نحوه برخورد فقط مختص افراد عامی نبود، بلکه حتی بالاترین مقامات دولتی هم ممکن بود به چنین دادگاههایی فراخوانده شوند. مشهورترین مورد از این دست، متعلق است به یکی از پاپهای کلیسای کاتولیک به نام «پاپ فورموسوس». این پاپ در سال ۸۹۶ میلادی از دنیا رفت. یک سال پس از مرگ او، پاپ بعدی یعنی «پاپ استفن ششم» او را متهم به سوءاستفاده از مقام خود کرد و دستور نبش قبر او را صادر کرد. سپس لباس مخصوص پاپها را تن او کرده و جسد را در این وضعیت در دادگاهی مذهبی محاکمه کرد. زمانی که رای این دادگاه مذهبی بر گناهکار بودن او صادر شد، لباس پاپی را از تن او بیرون کرده و انگشتانش (یا آنچه از انگشتانش مانده بود!) را به عنوان مجازات قطع کردند. سپس برای تحقیرش، جسد او را در زمین یک سفالگر بینوا رها کردند.
ادامه دارد- منبع: دانستنها-همشهری