طرح دعوای متقابل در رسیدگی واخواهی در نشست قضایی دادگستری استان تهران

دسته: نقد، نظر و تحلیل
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶


طرح دعوای متقابل در رسیدگی واخواهی در نشست قضایی دادگستری استان تهران

پرسش : آیا دعوای تقابل در مرحله واخواهی قابل طرح می‌باشد؟

محل تشکیل نشست: مجتمع قضایی شماره 21 (شهید مدنی)

تاریخ نشست: 19/3/93

دبیر جلسه: خانم سجادی

آقای عبداللهی رئیس محترم شعبه 32 دادگاه عمومی حقوقی تهران: به نظر می‌رسد پذیرش دعوای تقابل در مرحله واخواهی که در واقع مرحله رسیدگی به شکایت و اعتراض محکوم‌علیه غایب است بلامانع می‌باشد ولیکن باید توجه داشت که لازم است دعوای تقابل و واخواهی هرکدام به موجب دادخواست جداگانه طرح و اقامه گردد؛ در عین حال واخواه باید مستندات خود را طی دادخواست تقدیمی ارائه کند و نمی‌تواند آن را مسکوت بگذارد.

آقای مداحی دادرس محترم شعبه 30 دادگاه عمومی حقوقی تهران: در خصوص سؤال مطروحه، بین اساتید حقوق اختلاف‌نظر وجود دارد. دکتر­ شمس، طرح دعوای تقابل را در مرحله واخواهی واجد دو ایراد اساسی می‌دانند: اولاً، اعمال این حق، نیاز به نص صریح قانونی دارد (همانند دعاوی جلب ثالث و ورود ثالث که وفق مواد 130 و 136 ق.آ.د.م تجویز گردیده است)؛[1]در حالی که قانونگذار در این خصوص سکوت نموده است. ثانیاً، واخواهی، استثنایی بر اصل فراغ دادرس است و نمی‌توان استثنا را بسط و گسترش داد؛ لذا دادگاه در مرحله واخواهی فقط باید به دعوای پیشین رسیدگی نماید و طرح دعوی تقابل فاقد توجیه قانونی است. از طرفی به نظر آقای دکتر واحدی، واخواهی ادامه مرحله نخستین است که واخواه برای اولین بار به عنوان خوانده اصلی در مقام پاسخگویی و دفاع برآمده است و باید بتواند از تمام طرق دفاعی از جمله تقدیم دادخواست تقابل بهره‌مند شود. به نظر استاد، طرح دعوای تقابل در این مرحله در واقع یک طریقه دفاعی است؛ لذا با تأیید نظر اخیر به نظر می‌رسد با عنایت به اصول حقوقی، لازم است که حق دفاع برای هر طرف دعوا محفوظ باشد؛ بنابراین، خوانده اصلی که در دعوا شرکت نداشته است نباید از حق دفاع خود محروم گردد. بر این اساس، واخواه با تقدیم دادخواست تقابل می‌تواند از تمام راه‌های دفاعی جهت بی‌اثر کردن کلام طرف مقابل و دفاع از خود استفاده کند. بدیهی است که واخواه باید دادخواست تقابل و واخواهی خود را طی دو دادخواست جداگانه تقدیم نماید.

آقای حسینی سرپرست محترم مجتمع: به موجب ماده 143 ق.آ.د.م،[2]دادخواست تقابل باید تا اولین جلسه دادرسی تقدیم گردد و از آنجا که واخواهی، دنباله مرحله نخستین است و نخستین بار است که واخواه در جلسه دادرسی حاضر شده و به دفاع پرداخته است و یا ایرادات قانونی (شکلی- ماهوی) را مطرح می‌نماید می‌توان گفت اولین جلسه دادگاه در مرحله واخواهی در واقع اولین جلسه دادرسی محسوب می‌گردد و وی می‌تواند دادخواست تقابل خود را در این مرحله تقدیم نماید؛ در واقع، خوانده‌ای که در جلسات دادرسی حضور نداشته است و مدافعات خود را ارائه نکرده است، دفاعش محفوظ است و با تقدیم دادخواست تقابل به همراه دادخواست واخواهی، رسیدگی مجدد را از دادگاه بدوی می‌خواهد؛ بنابراین، دادگاه نیز مکلف است وفق اصول دادرسی نسبت به تعیین وقت دادرسی و دعوت از طرفین جهت شنیدن اظهارات آنان و توجه به دلایل و مستندات آنان اقدام نماید. رعایت این اصل الزامی است و نمی‌توان در وقت فوق‌العاده بدون استماع دفاع واخواه مبادرت به صدور رأی نمود. (ذیل ماده 217 ق.آ.د.م نیز مبیّن همین مطلب است).[3]مضافاً اینکه تشکیل جلسه دادرسی به عدالت و انصاف قضایی نیز نزدیک‌تر است.

آقای دکتر امرایی­ فرد رئیس محترم شعبه 29 دادگاه عمومی حقوقی تهران: واخواهی در واقع نخستین دفاعی است که خوانده دعوای مرحله نخستین نسبت به دعوای خواهان اصلی مطرح می‌نماید؛ در واقع، این حق واخواهی محکوم‌علیه غایب بر اساس یکی از اصول اساسی دادرسی نوین یعنی «اصل تناظر» وضع شده است. در دادرسی غیابی، این اجازه به طرف غایب داده نشده است که از حقوق خود به عنوان خوانده در اولین جلسه دادرسی دفاع کند و لیکن اصل تناظر ایجاب می‌نماید به طرف غایب اجازه داده شود از تمامی راه‌های دفاعی استفاده کرده و ادعاها و استدلالات خود را جهت بی‌اثر کردن اظهارات طرف مقابل و کشف واقع، در جلسه دادرسی به دادگاه ارائه نماید. یکی دیگر از اصول مهم دادرسی که رعایت آن برای طرفین دعوا و قاضی مربوطه لازم است اصل «ترافعی بودن دادرسی» است.[4]این اصل، تأمین­کننده برابری اصحاب دعوا است. واخواه می‌تواند با کمک این اصل در مقام دفاع در مقابل ادعای خواهان، ضمن تقدیم دادخواست واخواهی، اقامه دعوای تقابل نماید؛ بنابراین، برخلاف نظر آقای دکتر شمس که معتقدند دادگاه مکلف است در مرحله واخواهی، تنها به دعوایی رسیدگی کند که در مرحله بدوی مطرح شده است، به نظر اینجانب، واخواه می‌تواند با استعانت از اصل ترافع، در مقابل دعوای خواهان، (با رعایت شرایط قانونی) اقامه دعوا نماید؛ زیرا در صورت عدم پذیرش دعوای تقابل، حقوق واخواه را به دلیل عدم حضور در اولین جلسه دادرسی زائل نموده‌ایم؛ در حالی که زوال حق باید مبنا داشته باشد؛ بنابراین، با عنایت به اصول ترافع و تناظر، واخواه اجازه دارد ضمن تقدیم دادخواست واخواهی، دادخواست تقابل را نیز تقدیم نماید. البته باید توجه داشت که از اساسی‌ترین نکات در اصل ترافع، تشکیل جلسه دادرسی است و دادگاه مکلف است با وصول دادخواست واخواهی، آن را به طرف مقابل ابلاغ و جلسه دادرسی را تشکیل نماید. از طرفی، وقتی که به اصول معتقد باشیم باید تشریفات را نیز بپذیریم. به همین لحاظ است که دادخواست واخواهی باید دارای تمامی شرایط دادخواست بدوی و اصلی باشد و چنانچه دادخواست ناقص بود توسط مدیر دفتر اخطار رفع نقص صادر گردد.

آقای دکتر کلانتریان رئیس محترم شعبه 27 دادگاه عمومی حقوقی تهران: همان‌گونه که همکاران محترم متذکر گردیدند، در این خصوص بین اساتید حقوق اختلاف­نظر وجود دارد. هرچند که آقای دکتر شمس، به عدم پذیرش دعوای تقابل در مرحله واخواهی نظر دارد ولیکن به این ایراد توسط مرحوم دکتر جواد واحدی پاسخ داده شده است. به نظر استاد، واخواهی، دنباله مرحله بدوی است و خوانده دعوای اصلی برای اولین بار است که دفاع می‌نماید و فی‌الواقع، برای اولین بار در مقام پاسخگویی به دعوای اصلی بر می‌آید؛ لذا باید بتواند ضمن واخواهی، از کلیه ابزارهای دفاعی از جمله تقدیم دادخواست تقابل استفاده نماید؛ بنابراین، با عنایت به استدلال اخیر به نظر می‌رسد که پذیرش دعوای تقابل در مرحله واخواهی فاقد منع قانونی است ولیکن باید توجه داشت که دادخواست واخواهی، دادخواست طاری است و نیازی به تقدیم دادخواست با همان شرایط شکلی در دادخواست بدوی ندارد؛ در واقع، واخواهی یک اعتراض و شکایت است. از مواد 305 الی 308 ق.آ.د.م (مربوط به مبحث حکم حضوری و غیابی) نیز استنباط می‌شود که در اعتراض واخواهی لازم نیست که شرایط دادخواست، وفق ماده 51 ق.آ.د.م[5]رعایت شود؛ زیرا آن ماده مربوط به خواهان می‌باشد. از طرفی لازم به ذکر است که برخلاف نظر همکار محترم، جلسه دادگاه جزء تشریفات است و جزء اصول دادرسی نمی‌باشد؛ همان­گونه که رسیدگی در محاکم تجدیدنظر اغلب بدون تشکیل جلسه دادرسی و با عنایت به لوایح تقدیمی و مستندات موجود در پرونده صورت می‌پذیرد. لازم به ذکر است که چنانچه به اصل تناظر استناد نماییم حتماً باید معتقد به تشکیل جلسه دادرسی باشیم ولیکن در این خصوص باید تفیک قائل شویم:

1- اگر دلایل ارائه شده از سوی واخواه باعث حفظ حقوق وی می‌گردد به نحوی که در صورت عدم دفاع واخوانده، حکم در معرض فسخ و نقض قرار می‌گیرد حتماً باید دادخواست به واخوانده ابلاغ و جلسه دادرسی تشکیل شود.

2- ولیکن اگر دلایل واخواه کافی نبوده و اعتراضات وی در هر حال مؤثر نباشد و دادگاه تحقیقات بیشتری را نیز لازم نداند لذا ابلاغ دادخواست و تشکیل جلسه دادرسی ضروری نمی‌باشد و دادگاه می‌تواند در وقت فوق‌العاده با عنایت به محتویات پرونده، رأی واخواسته را تأیید نماید؛ چراکه اگر بیم نقض نباشد تشکیل جلسه باعث تطویل دادرسی و به عبارتی تضییع حقوق واخوانده می‌شود. لازم به توضیح است که واخواه می‌بایست تمام دلایل و مستندات خود را در هنگام تقدیم دادخواست ارائه نماید و نمی‌تواند آن را به جلسه دادرسی موکول کند. از طرفی با توجه به آنکه دادخواست واخواهی یک دادخواست طاری است لزومی به رعایت شرایط دادخواست وفق ماده 51 قانون آ.د.م نمی‌باشد و در صورتی که دادخواست واخواهی ناقص باشد یا ناقص بماند وفق ماده 54 ق.آ.د.م[6]عمل می‌شود.

آقای مردانی رئیس محترم شعبه 34 دادگاه عمومی حقوقی تهران: به نظر اینجاب طرح دعوای تقابل در مرحله واخواهی صحیح است و با رعایت موازین قانونی قابل پذیرش می‌باشد.

آقای پورآقابالا دادرس محترم شعبه 28 دادگاه عمومی حقوقی تهران: به نظر اینجانب تقدیم دادخواست تقابل در مرحله واخواهی فاقد منع قانونی و پذیرفتنی است. دادخواست واخواهی باید وفق موازین قانونی به دادگاه تقدیم شود ولیکن اگر واخواه دلایل و مستندات خود را به همراه دادخواست و یا لایحه‌ای ضمیمه نکرده باشد باز هم دادگاه مکلف است با توجه به اصول دادرسی، جهت شنیدن اظهارات طرفین و توجه به دلایل استنادی آنان، وقت دادرسی تعیین و جلسه دادرسی تشکیل دهد؛ زیرا مرحله واخواهی به لحاظ آنکه ادامه مرحله بدوی است در همان شعبه نخستین مورد رسیدگی قرار می‌گیرد و در واقع، منظور از رسیدگی، دادرسی است که باید تمام ضوابط و شرایط در آن حفظ گردد و از جمله تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین و تشکیل جلسه به منظور بررسی دلایل و مستندات طرفین دعوا.

آقای ملکوتی رئیس محترم شعبه 31 دادگاه عمومی حقوقی تهران: ضمن تأیید قابلیت طرح دعوای تقابل در مرحله واخواهی، به نظر اینجانب واخواه می‌بایست مانند خواهان اصلی تمام دلایل و مستندات خود را بدواً در دادخواست تقدیمی با لایحه پیوست آن به دادگاه ارائه نماید و در جلسه دادرسی، تنها اصول مستندات خود را به دادگاه تقدیم نماید. بر این اساس واخواه نیز در هنگام تقدیم دادخواست از امتیاز بیشتری نسبت به خواهان بدوی برخوردار نخواهد شد.

[1]– ماده130 قانون آیین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور مدنی: «هرگاه شخص ثالثی در موضوع دادرسی اصحاب دعوای اصلی برای خود مستقلاً حقی قایل باشد و یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذینفع بداند، می­تواند تا وقتی که ختم دادرسی اعلام نشده است وارد دعوا گردد، چه اینکه رسیدگی در مرحله بدوی باشد یا در مرحله تجدیدنظر. در این صورت نامبرده باید دادخواست خود را به دادگاهی که دعوا در آنجا مطرح است تقدیم و در آن منظور خود را به طور صریح اعلان نماید».

ماده 136 قانون آیین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور مدنی: «محکوم­علیه غیابی در صورتی که بخواهد درخواست جلب شخص ثالث را بنماید باید دادخواست جلب را با دادخواست اعتراض توأمان به دفتر دادگاه تسلیم کند، معترض­علیه نیز حق دارد در اولین جلسه رسیدگی به اعتراض، جهات و دلایل خود را اظهار کرده و ظرف سه روز دادخواست جلب شخص ثالث را تقدیم دادگاه نماید».

[2]– ماده 143 قانون آیین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور مدنی: «دادخواست دعوای متقابل باید تا پایان اولین جلسه دادرسی تقدیم شود و اگر خواهان دعوای متقابل را در جلسه دادرسی اقامه نماید، خوانده می­تواند برای تهیه پاسخ و ادله خود تأخیر جلسه را درخواست نماید. شرایط و موارد رد یا ابطال دادخواست همانند مقررات دادخواست اصلی خواهد بود».

[3]– ماده 217 قانون آیین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور مدنی: «اظهار تردید یا انکار نسبت به دلایل و اسناد ارائه شده حتی­الامکان باید تا اولین جلسه دادرسی به عمل آید و چنانچه در جلسه دادرسی منکر شود و یا نسبت به صحت و سقم آن سکوت نماید حسب مورد آثار انکار و سکوت بر او مترتب خواهد شد. در مواردی که رأی دادگاه بدون دفاع خوانده صادر می­شود، خوانده ضمن واخواهی از آن، انکار یا تردید خود را به دادگاه اعلام می­دارد. نسبت به مدارکی که در مرحله واخواهی مورد استناد واقع می­شود نیز اظهار تردید یا انکار باید تا اولین جلسه دادرسی به عمل آید».

[4]– از این اصل، برخی به «اصل تناظر» (شمس، عبدالله؛ اصل تناظر، مجله تحقیقات حقوقی، دانشگاه شهید بهشتی، شماره 35،1381، صص86-61)، برخی به «اصل تقابل منافع طرفین در دادرسی یا اصل تقابلی بودن» (غمامی، مجید و محسنی، حسن؛ آیین دادرسی مدنی فراملّی، چاپ اول، شرکت سهامی انتشار،1390، زیرنویس ص55) و برخی به عنوان «اصل ترافع» (متین­دفتری، احمد؛ آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، جلد اوّل، انتشارت مجد،1378، شماره169، صص4-2) یاد کرده­اند. معادل فرانسوی این اصل،principle de con  tradiction  می­باشد.

[5]– ماده 51 قانون آیین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور مدنی: «دادخواست باید به زبان فارسی در روی برگ­های چاپی مخصوص نوشته شده و حاوی نکات زیر باشد: 1- نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، اقامتگاه و حتی­الامکان شغل خواهان».

[6]– ماده 54 قانون آیین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امور مدنی: «در موارد یاد شده در ماده قبل، مدیر دفتر دادگاه ظرف دو روز نقایص دادخواست را به طور کتبی و مفصل به خواهان اطلاع داده و از تاریخ ابلاغ به مدت ده روز به او مهلت می­دهد تا نقایص را رفع نماید. چنانچه در مهلت مقرر اقدام به رفع نقص ننماید، دادخواست به موجب قراری که مدیر دفتر و در غیبت مشارالیه، جانشین او صادر می­کند، رد می­گردد. این قرار به خواهان ابلاغ می­شود و نامبرده می­تواند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ به همان دادگاه شکایت نماید. رأی دادگاه در این خصوص قطعی است».

منبع: مجموعه نشست های قضایی مدنی دادگستری استان تهران

 


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۹۱۵۸
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *