صنعت نیازمند آینده‌نگری در دوره پسا برجام

دسته: غیر حقوقی
بدون دیدگاه
یکشنبه - ۳۰ خرداد ۱۳۹۵


صنعت نیازمند آینده‌نگری در دوره پسا برجام

در هر شرایط اقتصادی بنگاهها و واحدهای صنعتی باید با دید آینده‌نگری و آینده‌پژوهی خط‌مشیهای سازمان را برای خود ترسیم کنند و برنامه‌ریزیهایی بر اساس زمان‌بندی مشخص داشته باشند.
آینده‌نگری برخلاف تصور عموم غیب‌گویی یا پیش‌گویی نیست درحالی‌که آینده‌نگری یعنی پیش از آن‌که رویدادی به وقوع بپیوندد یا سناریویی به واقعیت تبدیل شود به آن واکنش نشان دهیم؛ یعنی واکنش پیش از وقوع رویداد؛ به‌عبارت‌دیگر آینده‌نگری یعنی واکنش به رویدادها پیش از واقعیت یافتن آنها. آینده‌نگری تلاشی سیستماتیک برای بررسی بلندمدت آینده علم، فناوری، اقتصاد، محیط و جامعه به‌منظور شناسایی پدیده‌های نوظهور و حوزه‌های زیربنایی تحقیقات استراتژیک نیز است که بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را در برداشته باشد. به‌علاوه آینده‌پژوهی یکی از روشهای مدرن مطالعه آینده است؛ البته هدف این علم نه‌تنها کشف آینده بلکه مهندسی هوشمندانه آینده است. در تدوین برنامه‌های بلندمدت و سیاست‌گذاریها رویکرد آینده‌پژوهی حفظ می‌شود. چندین دهه است که در سازمانهای دولتی و خصوصی، برنامه‌های آینده‌نگری در مقیاسهای بخشی، منطقه‌ای و ملی و در حوزه‌های مختلف علم، فناوری، فرهنگ، محیط‌زیست و… اجرا می‌شود. به نظر می‌رسد که این رویکرد باید در استراتژیهای سازمانی و واحدهای صنعتی نیز لحاظ شود.
چالشهای آینده‌نگری
یکی از مشکلات و چالشهای نگاه آینده‌نگرانه در مدیریتهای صنعتی، نداشتن برنامه‌ریزی است. به عبارتی «برنامه‌ریزی» گام اول داشتن چشم‌انداز و رویکرد آینده‌پژوهی است. درباره تدوین برنامه‌ریزی سازمانی در گزارشی مفصل صحبت کرده‌ایم اما نکته مهمی که در رویکرد آینده‌نگرانه وجود دارد نبود قدرت پیش‌بینی در فضای کسب‌وکار است. گلایه‌ای که بسیاری از مدیران صنعتی یا فعالان اقتصادی دارند نوسانات مکرری است که در سالهای اخیر بر دامنه اقتصاد واردشده است. شاید به این دلیل باشد که زیاد سخن از روزمرگی ها گفته می‌شود. علیرضا حائری، کارشناس صنعت در این زمینه به صمت گفت: «در ذات و ماهیت رویکرد آینده‌نگری و مدیریت آینده‌پژوهی برای واحدها و بنگاههای صنعتی هیچ شکی نیست. به‌هرحال آینده‌نگری ارزیابی مسیر و زمان‌سنجی است که می‌تواند برای تمامی مدیران صنعتی مهم تلقی شود اما اینکه مدیران واحدها و بنگاههای صنعتی نمی‌توانند یک رویکرد آینده محور را اتخاذ کنند به شرایط اقتصادی کشور برمی‌گردد. نوسانات مداوم و تغییرات در نرخ ارز، نرخ سود و مؤلفه‌های اثرگذار اقتصادی قدرت پیش‌بینی و آینده‌نگری را از مدیریت صنعتی می‌گیرد. قوانین ناگهانی و خلق‌الساعه نیز می‌تواند تمام پیش‌بینیها و آینده‌نگریهای واحدهای صنعتی را با مشکل روبه‌رو کند. ازاین‌رو در چنین شرایطی مدیر واحد صنعتی حتی نمی‌تواند یک برنامه‌ریزی و پیش‌بینی کوتاه‌مدت ۶ ماهه نیز داشته باشد چه برسد به پیش‌بینیهای بلندمدت.» بااین‌حال باید گفت سرعت تغییرات آنچنان سرسام‌آور است که دیگر نمی‌توان با روشهای سنتی با آنها کنار آمد. اگر با تغییرات همگام نشویم، زیر چرخ بزرگ تغییر خرد خواهیم شد.
واقع‌گرا باشیم
مدیریت آینده را می‌توان از طریق روش آینده‌نگری و برنامه‌ریزی استراتژیک پیش برد. هر سازمان یا واحد و بنگاه صنعتی نیز دارای اهداف کلان و خردی است که می‌تواند برنامه‌ریزی و آینده‌نگری را بر اساس آن انجام دهد هرچند نمی‌توان نقش تحولات بازار کسب‌وکار را در پیشبرد نگاه آینده‌نگرانه قلم گرفت به‌ویژه که در چند سال اخیر تحریم فشار زیادی به فعالان واحدهای صنعتی آورده است. بااین‌حال ورود به فضای پسابرجام بارقه امید را اندکی در فضای تولیدی روشن‌تر کرده است. شاید به این دلیل باشد که کارشناسان اقتصادی و صنعتی در ابتدای مذاکرات و پس از به سرانجام رسیدن آن تحولات مثبتی را برای اقتصاد و صنعت کشور پیش‌بینی کرده‌اند. هنوز هم باوجود بسیاری از چالشهای سیاسی بر سر اقتصاد چنین آینده‌نگری در معادلات پسابرجام وجود دارد. البته رویکردهای آینده‌نگرانه درباره برجام در برخی مواقع با منفی‌اندیشی و برخی اوقات با مثبت‌اندیشی همراه می‌شود. ازاین‌رو لازم است که نگاه به آینده و تدوین سناریوهای آینده‌نگرانه با واقع‌بینی و به‌دوراز هرگونه کمال‌گرایی همراه باشد.
فرآیند آینده‌نگری
رویکرد آینده‌پژوهی در سیاست‌گذاری صنعتی و سازمانی می‌تواند در چند بعد زمانی قابل‌تقسیم باشد مانند: آینده نزدیک: حداکثر تا یک سال؛ آینده کوتاه‌مدت: بین یک تا ۵ سال؛ آینده میان‌مدت: بین ۵ تا ۲۰ سال و آینده بلندمدت: بین ۲۰ تا ۵۰ سال. مدیریت آینده و آینده‌نگری در مدت تعیین‌شده باید چندین سؤال را موردبررسی قرار دهد؛ به‌عنوان نمونه یک واحد صنعتی در تدوین رویکرد برنامه محور خود با توجه به فضای پسابرجام باید سؤالاتی از قبیل: فضای تغییرات در ۵ تا ۱۰ سال آینده چگونه خواهد بود؟‌ این تغییرات چه فرصتها و تهدیدهایی درزمینهٔ راهبردها، ساختارها، روندها و تولیدات پیش روی ما قرار خواهد داد؟‌ سازمان ما بر پایه چشم‌انداز و راهبردها در افق ۵ تا ۱۰ سال آینده چگونه خواهد بود؟‌ چگونه برای رویارویی با تغییرات شتابان و پیش‌بینی‌نشده آینده آماده شویم؟ و برای اجرای چشم‌انداز و راهبردها چگونه برنامه‌ریزی کنیم؟ را مدنظر قرار دهد و بر اساس آن برنامه‌ها را تدوین کند. در یک واحد صنعتی یا بنگاه تولیدی به‌طورمعمول کانونهای تفکری وجود دارد که در کنار مدیریت به‌عنوان مشاور نیز عمل می‌کنند. بااین‌حال مطالعات آینده‌نگری و آینده‌پژوهی در بعد کلان قابل‌بررسی است و کمتر واحدهای صنعتی به ایجاد واحدهای مطالعات سیاست‌گذاری یا کانونهای فکر اقدام می‌کنند. اگر مدیریت یک واحد صنعتی بخواهد دیدگاه آینده‌پژوهی را در عرصه صنعتی خود به کار ببرد باید به روشهای فنون آینده‌نگری همچون روش دیدبانی (پایش مستمر تغییرات جهانی در زمینه‌های مختلف)، تحلیل روند (مطالعه یک‌روند مشخص به‌منظور کشف چیستی علتهای بروز سرعت توسعه و پیامدهای احتمالی آن)، پایش روند (روندهایی که در یک جامعه، صنعت یا بخش مشخص اهمیت ویژه‌ای دارد و باید به‌دقت پایش شود)، برون‌یابی روند (رسم داده‌ها به‌صورت نمودار)، توسعه و تحلیل سناریو (سناریوسازی برای توصیف رخدادهای احتمالی آینده، سناریوها تلاشهایی هستند برای تجسم و بازنمایی رویدادهای ممکن آینده برپایه آنچه می‌دانیم یا آنچه تصورمی کنیم که می‌دانیم)، مشاوره و همفکری (استفاده از افراد خبره و کارشناس برای توصیف آینده)، مدل‌سازی (مدل‌سازی شیوه‌ای است که تفکر ما را از آینده به‌صورت عینی‌تر ارائه می‌دهد)، شبیه‌سازی یا بازی به‌صورت رایانه‌ای، تحلیل تاریخی، توفان فکری یا هم‌اندیشی، چشم‌اندازپردازی و مطالعات ترازیابی نگاه کند و آنها را مدنظر قرار دهد.
عادت نداریم آینده‌نگر باشیم
تا اینجای مطلب به بیان روشها و کلیات مطرح در مدیریت آینده و آینده‌نگری پرداختیم. حالا اگر بخواهیم سؤال و مفروض اصلی خود که همان مدیریت آینده‌نگری در پسابرجام است را مدنظر قرار دهیم می‌توانیم با استفاده از فنون ارائه‌شده چنین پیش‌بینی را انجام دهیم هرچند رویدادهای اقتصادی بسیار تحت تأثیر معادلات سیاسی هستند. بااین‌حال می‌توان تصور کرد در صورت ثبات در فضای اقتصادی و بهبود اوضاع، افق برنامه‌ریزی شرکت یا واحد صنعتی چگونه خواهد بود و سازمان برای اتفاقات ناگهانی در فضای کسب‌وکار چه نسخه‌های شفابخشی را می‌تواند پیش‌بینی کند. سعید ترکمان، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی صنایع، معدن و کشاورزی سمنان به صمت گفت: در رویکرد آینده‌نگری و آینده‌پژوهی متغیرهای فراوانی وجود دارد. با توجه به شرایط خاص فضای کسب‌وکار کشور ما ممکن است تعداد این متغیرها و لحاظ آنها در مدیریت آینده‌نگری بیشتر هم باشد. بااین‌همه نمی‌توان گفت که نباید از یک محور آینده‌نگرانه پیروی کنیم؛ چراکه ممکن است با خطاپذیری بیشتری مواجه شویم. باید قبول کنیم که آینده‌نگری و روشهای مدیریت آینده رویکرد مشکلی نیست هرچند ممکن است در کشور ما به دلیل متغیرهای زیاد در عرصه کسب‌وکار پیچیده‌تر باشد. ازاین‌رو بهتر است که دوره‌های زمانی کوتاه‌مدت در مطالعات آینده‌نگری در نظر بگیریم. ترکمان با توجه به‌ضرورت بکارگیری روشهای آینده‌نگری گفت: مؤسسات بین‌المللی و پژوهشی هرسال پیش‌بینیهایی درباره اقتصاد ایران و بنگاههای صنعتی خود ارائه می‌دهند. طبیعی است که واحدهای صنعتی موفق نیز بر اساس یک رویکرد آینده‌نگرانه برنامه‌ریزی راهبردی خود را تدوین می‌کنند. ازاین‌رو تمامی واحدهای صنعتی باید این نگاه را در خود نهادینه کنند. ممکن است بنگاههای صنعتی داخل آن را مشکل ببینید یا علاقه‌مند به ایجاد زیرساختها برای این رویکرد نباشند اما باید خط‌مشیهای یک سازمان صنعتی مشخص باشد چراکه از لحظه‌ای که بنگاههای صنعتی با تدوین یک برنامه و آینده‌نگری در تصمیم‌گیریهای خود شفاف‌سازی می‌کنند بازخورد این رویکرد در اقتصاد نیز به وقوع می‌پیوندد و باعث شفافیت اقتصادی خواهد شد. ازاین‌رو واحدهای صنعتی کشور باید بتوانند به تدوین نقشه راه عادت کنند چراکه اگر این رویکرد را نداشته باشند با شکست حتمی مواجه می‌شوند. در مقابل حتی اگر تصمیم اشتباه یا روش آینده‌نگری اشتباهی به‌کارگیرند ممکن است با شکست مواجه شوند. با توجه به مطالب گفته‌شده می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که اتخاذ یک رویکرد آینده‌نگرانه بهتر از نداشتن آن است حتی اگر در توفان نوسانات اقتصادی باشیم باید با برنامه پیش رویم.  منبع:روزنامه صمت


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۵۸
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *