سرگذشت آیت الله سید مصطفی محقق داماد از گذشته تاکنون

دسته: تاریخ
بدون دیدگاه
سه شنبه - ۱۴ دی ۱۳۹۵


سرگذشت آیت الله سید مصطفی محقق داماد از گذشته تاکنون

سرگذشت  آیت الله سید مصطفی محقق داماد از گذشته تاکنون

 

 

 

263217011

 

حقوقدان، اسلام‌پژوه و استاد فلسفه و سیاست. متولد، 1324 قم.

فرزند مرحوم آیت‌الله محقق داماد از مجتهدان بنام معاصر.

شاگرد و دوست استاد شهید مرتضی مطهری.

اخذ مدرک اجتهاد از حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۰

کارشناسی فلسفه و حکمت اسلامی از دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹

کارشناسی ارشد فقه و حقوق از دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۶۰

دکترای حقوق بین‌الملل از دانشکده حقوق دانشگاه لون- لانوبلژیک در سال ۱۳۷۳

مدیر دپارتمان مطالعات اسلامی آکادمی علوم جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۹ تاکنون.

مدیر دپارتمان حقوق مرکز مطالعات و تحقیقات کتابهای دانشگاهی رشته علوم انسانی ۱۳۶۶ تاکنون.

مدیر دپارتمان حقوق دانشگاه تربیت مدرس تهران از سال ۱۳۶۵ تاکنون.

مدیر دپارتمان فلسفه دانشگاه شهید مطهری از سال ۱۳۷۰ تاکنون.

عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران.

حقوقدان، اسلام‌پژوه و استاد فلسفه و سیاست. متولد، ۱۳۲۴ قم.

فرزند مرحوم آیت‌الله محقق داماد از مجتهدان بنام معاصر.

شاگرد و دوست استاد شهید مرتضی مطهری.

اخذ مدرک اجتهاد از حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۰

کارشناسی فلسفه و حکمت اسلامی از دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹

کارشناسی ارشد فقه و حقوق از دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۶۰

دکترای حقوق بین‌الملل از دانشکده حقوق دانشگاه لون- لانوبلژیک در سال ۱۳۷۳

مدیر دپارتمان مطالعات اسلامی آکادمی علوم جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۹ تاکنون.

مدیر دپارتمان حقوق مرکز مطالعات و تحقیقات کتابهای دانشگاهی رشته علوم انسانی ۱۳۶۶ تاکنون.

مدیر دپارتمان حقوق دانشگاه تربیت مدرس تهران از سال ۱۳۶۵ تاکنون.

مدیر دپارتمان فلسفه دانشگاه شهید مطهری از سال ۱۳۷۰ تاکنون.

عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران.

برخی از تألیفات وی عبارت‌اند از:

احتکار از نظرگاه فقه اسلام،

اصول فقه مبحث الفاظ،

اصول فقه منابع فقه،

قواعد فقه بخش مدنی ۱ و ۲

بررسی فقهی و حقوقی وصیت،

حقوق روابط بین‌الملل در اسلام و…

از مجموعه کسانی که نزد شهید مطهری شاگردی کرده‌اند، سید مصطفی محقق داماد، یگانه‌تر از دیگران باقی‌مانده است. چراکه در درک و انتقال دیدگاههای استاد، چه در تفسیر قرآن، چه در اقتصاد اسلامی و چه در حوزه اسلام سیاسی، نکات و نقاطی را موردتوجه و تأکید قرارداده و می‌دهد که ادامه مشرب فکری آن زنده‌یاد به شمار می‌رود.

سید مصطفی محقق داماد (احمدآبادی) اهل قم است و متولد سال ۱۳۲۴. او از معدود فقهایی است که تحصیلات عالی خود را در فرنگ به پایان برده است و دکترای حقوق بین‌المللش را از دانشکده حقوق «لون – لانو» بلژیک اخذ کرده است. ازاین‌رو شاید بتوان نگاه او را به‌گونه‌ای پل میان سنت و تجدد دانست. محقق داماد البته در فقه هم به درجه اجتهاد رسیده است و او را بر اساس سنت حوزه‌های علمیه «آیت‌الله» می‌نامند.

در سابقه او سمتهای فرهنگی بسیاری را می‌توان دید. از استادی دانشگاه و تحقیق و تدریس در این عرصه تا ریاست بخش حقوق مرکز مطالعات و تحقیقات کتابهای دانشگاهی علوم انسانی که از سال ۶۸ تاکنون عهده‌دار آن است تا عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم. محقق داماد ازجمله کسانی است که مدافع پرداختن به اندیشه شهید مطهری است و در این‌باره می‌گوید: اگر بخواهیم تعدادی از عالمان اسلامی را در طول تاریخ نام ببریم که توانستند در جامعه اسلامی تحول فکری ایجاد کنند، تعدادشان زیاد نیست. ما عالمان اسلامی بزرگی داشتیم که صاحب‌فکر، مکتب و تفکر بودند و محافل علمی، آموزشی و تحقیقی داشتند. مثلاً فقهای بزرگ فلاسفه، اینها در طول تاریخ زیاد بودند.

اما تحول اجتماعی آنان بسیار کم بود و نتوانستند تأثیرگذار باشند و در پیکر جامعه نفوذ کرده باشند. به گذشته‌ها اگر کاری نداشته باشیم، در قرن حاضر لااقل معدود افرادی را می‌شناسیم که هم تأثیرگذار بودند و هم در پیکر جامعه نفوذ کرده‌اند.

استاد شهید مطهری هم در زمان حیاتش این نقش را داشت، هم با شهادتش و هم پس از شهادتش. (یعنی خود شهادت ایشان خیلی موج ایجاد کرد.) و هنوز آثارشان در جامعه تأثیرگذار است و در جریان ایجاد کرده و در آینده نیز ایجاد خواهد کرد. مطهری یک عالم مؤثر در جامعه است. ضرورت پرداختن به اندیشه ایشان باید موردبحث قرار بگیرد.

محقق داماد خود فرزند آیت‌الله محقق داماد است که از بزرگان علم و فقه در زمان خود بودند و افرادی چون شهید مطهری نزد او تلمذ کرده‌اند. او علاوه بر شاگردی پدر، شاگردی بزرگان دیگری ازجمله علامه فقید طباطبایی را نیز در کارنامه افتخارات خود دارد و بااین‌حال تلمذ و شاگردی شهید مطهری برای محقق داماد افتخار بزرگی است که نصیب هر پژوهشگر و عالمی نمی‌شود.

از خاطرات محقق داماد می‌توان به کلاسهای مرحوم مطهری که او در آنها شرکت می‌کرد، اشاره کرد. چنان‌چه می‌گوید: در سال ۴۵ که سالهای آخر دانشگاه را طی می‌کردم، علاقه‌مند شدم فلسفه بخوانم. پدرم با فلسفه آشنایی نداشت؛ اما مخالف هم نبود که ما با افراد و شخصیتهای حکیم آشنا شویم. [به همین دلیل معتقد بودند] اگر می‌خواهی فلسفه بخوانی پیش استادش بخوان. پیش کسی که این چیزها را می‌داند. من منطق منظومه را در قم پیش استاد متخصصی خواندم، مرحوم پدرم به من گفت اگر می‌خواهی فلسفه بخوانی یا پیش حاج‌آقا مهدی (حایری یزدی) بخوان یا پیش آقای مطهری، آن‌وقت مرحوم دایی ما آیت‌الله مهدی حایری یزدی در کانادا بودند. من خدمت آقای مطهری رسیدم. در سال ۴۷، ۴۸. مرحوم آقای مطهری مرا بامحبت پذیرفتند. چون ایشان یکی از شاگردهای پدرم بودند. پیغام پدرم را دادم و نزد آقای مطهری به‌طور خصوصی فلسفه را شروع کردم. من به مرحوم مطهری گفتم، اگر برای مطرح کردن افکارتان در قم درسی را شروع کنید، خیلی مناسب است. کم‌کم این فکر را پذیرفتند و در قم، پایگاهی داشتند و از سال ۱۳۵۲ تمایل پیدا کردند و هفته‌ای یک روزبه قم می‌آمدند. یک جلسه‌ای در منزل ما به‌صورت محرمانه برگزار می‌شد که مباحثی را مطرح می‌کردند و خیلی هم محدود بود. همان روز در منزل ایشان در تهران لیستی را آماده کردیم، افرادی که تمایل داشتند شرکت کنند عبارت بودند از: آیت‌الله سید حسن طاهری خرم‌آبادی، آقای مدرسی طباطبایی که امروز در دانشگاه «پرینستون» استاد هستند و آقای احمدی یزدی، آیت‌الله سید علی محقق داماد، آقای ربانی املشی و… جلسه اول خیلی محدود در منزل ما شروع شد. ایشان احساس کردند که ساواک از رفت‌وآمد ما سوءظن می‌برد و منزل ما را تحت نظر می‌گیرد که گرفت و من را به ساواک احضار کردند. ایشان سعی کردند جای دیگر نروند که یک نفر طرف این قضیه باشد. ولی برای این‌که پوشش داشته باشیم یک کار گروهی و عمومی شروع کردیم. جلسه اول درس اشارات بود و بعد تبدیل شد به اسفار برای عموم، آن جلسه کم‌کم توسعه پیدا کرد ولی باهم خیلی محدود بود. یادم می‌آید سالهای آخر افرادی مثل آقای خاتمی
[رئیس‌جمهور اسبق] شرکت می‌کردند. آقای معادی خواه دکتر بهشتی، آقای نبوی …. درس ایشان ضبط می‌شد و پیاده می‌شد. درسهای اول راجع به منطق بود و تعارضات منطقی، چند سال درباره منطق بحث شد. ۱ تا ۲ سال منطق پیش رفت. ایشان پیشنهاد دادند کتاب و فلسفه هگل ترجمه آقای حمید عنایت که از نوشته «استیس» است را معیار قرار بدهیم و بخوانیم و ایشان برای ما توضیح بدهند و فلسفه غرب را نقد کنند. آقای حمید عنایت در درس منظومه ایشان در تهران شرکت می‌کردند و همدرس ما بودند. گاهی هم عبارتها را با ایشان در میان می‌گذاشت که این عبارت گنگ است و به نظر می‌رسد ترجمه‌اش درست نباشد. تقریباً همه فلسفه هگل را قطعه به قطعه بحث کردند. تا این‌که سال ۱۳۵۶ شد. در سال، ۵۶ کم‌کم انقلاب اوج گرفت. ایشان همه درسها را تعطیل کردند و قرار شد جلسه درس را اختصاص بدهیم به حکومت اسلامی، حدود یک سال تدریس به حکومت اسلامی اختصاص پیدا کرد. آن درسها چاپ نشد. مباحث بسیار وسیعی که نزد من است. هم‌چنین درسهایی از منطق است که نوشته‌ام.

از دغدغه‌های اصلی محقق داماد گفت‌وگوی ادیان به‌ویژه اسلام و مسیحیت است. او دراین‌باره تلاشهای بسیاری کرده است که نوشتن مقالات متعدد و برپایی سخنرانیهای مختلف ازجمله این اقدامات است. محقق داماد در خصوص ضرورت گفت‌وگوی ادیان می‌گوید: گفت‌وگو به این منظور که پیروان دو دین به درک و شناخت هم برسند و واقعیت را هم درک کنند، گفت‌وگوی موردنیاز جامعه بشری امروز است. بااین‌همه او معتقد است: «آن‌چه در ادبیات امروز به آن گفت‌وگو می‌گوییم، در واقع بحث، جدل، تبشیر و موعظه است. نه گفت‌وگو؛ اما حوادثی که در تاریخ و بعد از جنگ جهانی رخ داد، باعث شد مسیحیان و پیروان ادیان روش دیگری را در پیش گیرند. چون متفکران دینی و متکلمان حس کردند باید در روابط خود با سایر ادیان تجدیدنظر کنند و دست از جدال بردارند و برای تبلیغ دین خود اصرار نورزند، بلکه روشی ابداع کنند که پیروان ادیان به‌طور مساوی باهم سخن‌گویند، در اینجا بود که بحث دیالوگ مطرح شد.» او معتقد است: برای دستیابی به این هدف این پرسش پیش می‌آید که این گفت‌وگو چگونه باید انجام شود و راه علمی آن چیست؟ «رادهاکریشنا» در کتاب خود می‌گوید: مطالعه ادیان، دیگر مؤمنان را به هم نزدیک می‌کند و کمک می‌کند تا عقاید دیگران را درک کنند، اشتباهاتی که از سوءتفاهم ناشی می‌شود، برطرف می‌شود و ما نیز توسط آن‌چه دیگران در دین خود تبیین می‌کنند، معتقدات خود را تأیید می‌کنیم.

سید مصطفی محقق داماد ضمن اشاره به این نکته که در این راه باید از کسانی که این راه را طی کرده‌اند و موفق بوده‌اند سودجوییم، مونتکومری وات، اسلام‌شناس مسیحی و «جان هیک» را به‌عنوان دو نفر از کسانی که درنتیجه دیالوگهای بیرونی و هم‌چنین دیالوگهای درونی با اسلام، تحولی در نظام اعتقادی خودشان ایجاد کردند، نام می‌برد و می‌افزاید: اگر ما مسلمانها نیز می‌توانستیم این روش را انتخاب کنیم، می‌توانستیم تحول عظیمی در روابطمان با سایر ادیان به وجود آوریم. جان هیک از خود پرسید: آیا ما راه مسیحیت را تنها راه می‌دانیم به‌گونه‌ای که رستگاری را منحصر به آن می‌دانیم یا ما ادیان بزرگ بشری را به‌عنوان راههای دیگر زندگی و رستگاری باید در نظر آوریم؟ این سؤال ناظر به مسأله حصاراندیشی یا نفی دیگران در مسیحیت و سایر ادیان است. چراکه هر یک از ادیان تاکنون خود و دین خود را حقیقی و بر حق می‌دانسته و ادیان دیگر را باطل و منسوخ فرض کرده است. او تصریح می‌کند: برای پیشگیری از این امر وقتی افراد وارد گفت‌وگو می‌شوند، باید این احتمال را بدهند که راه نجات در راههای دیگر هم وجود دارد، وگرنه اگر بادید متعصبانه وارد شوند، یا باید تبشیر شود یا موعظه یا جدال.

سید مصطفی محقق داماد ضمن اشاره به غزالی از او به‌عنوان دانشمند مسلمانی نام می‌برد که ده قرن قبل اظهار داشته است: هرکسی در هر دین و مذهبی که باشد، فکر می‌کند راه نجات در دین و مذهب اوست و آیا نباید این احتمال را بدهد که نجات در دین دیگری هم می‌تواند باشد؟ اگر من به‌عنوان مسلمان گمان می‌کنم که راه نجات در مسلمانی است، یک مسیحی و بودایی هم همین تفکر را در حق دین خود دارد. او با اشاره به کتاب برخورد اسلام و مسیحیت، نوشته جان هیک می‌گوید: در این کتاب روابط تاریخی صدر اسلام تا عصر حاضر بیان‌شده و نشان می‌دهد که روابط گذشته بیشتر خصمانه بوده است. او معتقد است: «ما دو نوع روابط خصمانه داریم: یکی روابط خصمانه آگاهانه و دیگری عدم هم‌زبانی است که باعث عدم درک متقابل می‌شود.» او می‌گوید: مونتکومری وات می‌گوید: پیروان مسیحیت باید ادیان دیگر را محترم بشمارند و دست از عقیده سنتی خود مبنی بر این‌که ملت برتر هستند، بردارند. وات می‌گفت: من باوجودی که مسیحی هستم و وفادار، حقانیت دین اسلام را قبول دارم و حضرت محمد (ص) را به‌عنوان پیامبر خدا قبول دارم.

به نظر می‌رسد با توجه به سؤالات و شکافهایی که امروز نسل نو و جدید با برخی از مسایل اسلام پیداکرده است وجود کسانی چون سید مصطفی محقق داماد که فرزند خلف پدر بزرگوار خود و شاگرد به‌حق استاد مطهری است بیش‌ازپیش ضروری است و ازاین‌رو مهرگان به نوشتن درباره او به خود می‌نازد.

منبع: حق‌گستر


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۸۷۰
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *