رازداری و موارد مجاز افشاگری


دسته: حقوق رفتاری
بدون دیدگاه
چهارشنبه - ۲۰ مرداد ۱۳۹۵


رازداری و موارد مجاز افشاگری


رازداری و موارد مجاز افشاگری



حارث بن دلهاث گوید: امام رضا (ع) فرمودند: مؤمن مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او باشد، سنتی از پروردگارش، سنتی از پیامبرش و سنتی از مولایش.
سنت پروردگارش: حفظ اسرار خویشتن است، خداوند می‌فرماید: عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول؛ خداوند عالم به غیب است و هیچ‌کس را بر غیبش مطلع نمی‌سازد مگر کسی را که بپسندد و از وی راضی باشد که همان پیامبران هستند (جن/26 و 27)
و اما سنت پیامبر:
مدارا کردن با مردم است، خداوند پیامبرش را به مدارا کردن با مردم دعوت می‌کند و می‌فرماید:
«خذ العفو وأمر بالعرف و اعرض عن الجاهلین» از مردم بیش از توانشان توقع نداشته باش و با مردم با تسامح رفتار کن و امربه‌معروف کن و از سفها و نادانان درگذر و اعراض کن (اعراف/199)
و اما سنت از مولایش: صبر در سختیها و مشکلات است، خداوند می‌فرماید: «و الصابرین فی الباساء و الضراء»
در سختی و مشکلات صبر می کنند (بقره/177) (عیون اخبار الرضا، ج.1، ص.527)
ابو نصربزنطی می‌گوید: حضرت رضا (ع) فرمود از علامات فقه حلم و بردباری و علم و دانش و سکوت و دم فرو بستن و حفظ اسرار است.
ضرورت رازداری
هر انسانی در زندگی خویش، خواه ناخواه اسراری دارد که بایستی در نگه داری آن کوشا باشد.
برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست. لزوم مکتوم ماندن این اسرار به جهت حساسیت و امکان فراوان سوء استفاده طماعان و دشمنان از آنها در راستای منافع خود و به ضرر فرد صاحب سر است. مقوله رازداری فضیلتی اخلاقی به شمار می‌آید.
امیرمومنان (ع) می‌فرمایند: «پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگه داری رازهاست». در مقابل، افشای اسرار سبب دوری از موفقیت و حتی سقوط و شکست فرد در راه تصمیمهای او می‌شود، چنان که حضرت صادق (ع) فرمود:
«برملا کردن راز، (مایه) سقوط است.»
حفظ کردن رازهای خود
فاش کردن رازهای خود و دیگران یا حاکی از ضعف نفس فرد و اشتهای نفسانی فرددرجهت سخن پراکنی و غیبت در مورد دیگران، یا حسادت و چشم تنگی از موفقیتهای سری دیگران است و یا اینکه موید سستی عقل در وی است؛ چراکه اسرار شخصی آدمی از دو حال بیرون نیست: یا بیانگر سعادت اوست یا خبر از شقاوت و ناکامی می‌دهد.
رازداری در هر دو حال نیکوست؛ زیرا اگر از نوع اول باشد، اظهار آن موجب دشمنی بدخواهان و حسد مردمان و توقع طمع کاران می‌شود و اگر خبر از ناکامی دهد، فاش شدن آن، شماتت دشمنان، اندوه دوستان و خفت در نظر ظاهربینان را در پی دارد. به تعبیر زیبای امیرالمومنین (ع):
«راز تو اسیر توست، اگر آشکارش ساختی، تو اسیر آن شده ای» (غررالحکم، ج.1، ص.437)
البته چنین نیست که انسان راز خویش با هیچ کس نگوید، بلکه گفتن راز با محرم اسرار، روح و جان را سبک می‌کند و آدمی با پشتیبانی دیگران آرام می‌شود که البته در این میان، بهترین رازدار بندگان، خداوند است.
زمانی که اسرار، نگفتنی است یا شنوای راز، محرم نیست، دل باید از امانت خویش به بهترین صورت امانت داری کند و آنرا هنگام ضرورت نیز جز به امانتدار نسپارد و این فرموده امیرالمومنین (ع) را در نظر داشته باشد:
«سینه انسان عاقل، صندوق اسرار است».
حفظ راز شخصی، مقدمه‌ای برای رازداری دیگران
اسلام بر حفظ اسرار تأکید دارد؛ زیرا این امر، تمرینی است برای حفظ آبروی خویش و پاسداری از رازهایی که دیگران نزد شخص به امانت گذاشته اند. آنکه رازدار خویش نیست، نمی تواند اسرار دیگران را حفظ کند. ازسوی دیگر، شخصی که در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی اعتناست، نباید توقع داشته باشد که مردم سر او را پوشیده نگاه دارند. امام رضا (ع) می‌فرماید: «امین به تو خیانت نکند، تویی که به خیانتکار امانت [یعنی راز خود را] سپردی». (تحف العقول، ص.442) چه بسا انسان از بعضی اسرار دیگران آگاه شود، اما بنا به دستورات دین می‌بایست امین مردم بوده و با حفظ اسرار ایشان و عدم آشکارسازی آنها که به هدفی جز مطامع نفسانی رخ نمی دهد، آبروی ایشان را نریخت و برایشان مشکل پدید نیاورد. «آبرو» از هر سرمایه‌ای بالاتر است و با رازداری می‌توان «آبروداری» کرد.
حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیش و پیش از هر کس، از اعمال و عیوب و گناهان بندگانش باخبر است، اما … بردباری و پرده پوشی و رازداری او بیش از همه است. اگر خداوند، کارهای پشت پرده و پنهانی بندگانش را افشا کند، آیا کسی با کسی دوست می‌شود؟
اگر خداوند، «آن کارهای دیگر» مردم را رو کند، برای چه کسی آبرو و حیثیتی باقی می‌ماند؟
متاسفانه در عصر حاضر و در جامعه ایرانی سالهای اخیر شاهد بی توجهی محض نسبت به عرض و آبروی مردم و بی مبالاتی شدید در خصوص حفظ و حراست از اسرار و رازهای شخصی و خانوادگی مردم هستیم. با ضعیف شدن پایه های اخلاقی در جامعه کنونی شاهد هستیم که برخی افراد یا به بهانه بردن لذتی موقت و «ایجاد فضا و دقایقی شاد و مفرح» برای خود و دوستان خود، نیز به هدف نابود کردن شخصیت فرد مسلمان و بردن آبروی او اقدام به پخش خصوصی ترین تصاویر و فیلمهای شخصی افراد می‌نمایند. این عمل، آثار مخرب گسترده‌ای ازجمله بروز فضای بی توجهی و بی غیرتی نسبت به ناموس مسلمین را در جامعه اشاعه داده و باعث شیوع فضای بی اعتمادی در میان مسلمین می‌شود. آیا از حضرت رسول (ص) نشنیده ایم که حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است؟ با توجه به این معضل و ناهنجاری در جامعه پرداختن به مبحث آبروداری و حفظ اسرار دیگران به شدت احساس می‌گردد.
رازها را می‌توان به سه قسم شخصی، اجتماعی و تشکیلاتی -حکومتی تقسیم کرد:
۱ – رازداری شخصی:
هرکس از نظر اخلاقی و عملی، خصوصیاتی دارد که دیگران‌نمی‌بینند و از آن اطلاعی ندارند، این ویژگیها، رازهای شخصی‌انسان محسوب می‌شود، چنان‌که کارهای زشتی که از فرد سر زده ویا مسائل سرّی که در منزل دارد، جزو رازهای فرد به‌حساب‌می‌آید. حال سخن در این است که آیا انسان می‌تواند رازهایش رابرای دیگران بازگو کند؟
انسان عاقل سینه خود را صندوقچه اسرارش قرار می‌دهد و ازطریق رازداری، خود را از پیامدهای ناگوار افشای اسرار، مصون‌می‌دارد.
امام علی علیه السلام می‌فرماید: سِرُّکَ اَسیِرُکَ، فَاِنْ اَفْشَیْتَهُ صِرْتَ اَسیِرَهُ [– شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۱۴۶] راز تو، مادامی که آن را برمَلا نکردی، اسیر تو است، ولی‌اگر آن را فاش کردی تو اسیرش می‌شوی.
زیان افشای راز به حدّی است که به فرموده امام علی علیه السلام حتی اگر انسان آن را به همسر و یا زیردستش بگوید، ناخواسته خود رابرده آنها ساخته است [– همان، ج ۶، ص ۲۷۱]
نقش رازداری شخصی در موفقیت
 هرگاه انسان هدفی رادنبال می‌کند، لازم است اطراف و جوانب آن را مخفی بدارد تا به‌نتیجه مطلوب برسد، آنگاه اگر افشای آن بی‌ضرر بود، می‌تواند آن‌را فاش سازد، ولی اگر کارش استحکام نیافته و به نتیجه نرسیده‌باشد، آن‌را بازگو کند، سنگ‌اندازیها نمی‌گذارد او به‌هدفش برسد.
امیر مؤمنان علی علیه السلام می‌فرمود: اَنْجَحُ الْاُمُورِ مَا اَحَاطَ بِهِ الْکِتْمانُ [– شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۴۵۸] امری که اطراف آن را کتمان گرفته باشد، به نجات وموفقیت نزدیک‌تر است.
امام جواد علیه السلام می‌فرماید: اِظْهَارُ الشَّیْ‌ءِ قَبْلَ اَنْ یَسْتَحْکِمَ مَفْسَدَهً لَهُ [– بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۷۱] اظهار کردن چیزی که هنوز استوار نشده، موجب تباهی آن‌می‌گردد.
امام صادق علیه السلام، معیاری را برای میزان و مقدارِ آشکار نمودن‌راز، بیان فرموده‌اند: لاَ تُطْلِعْ صَدیِقَکَ مِنْ سِرِّکَ اِلاَّ عَلی‌َ مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ‌عَدُوُّکَ لَمْ یَضُرُّکَ فَاِنَّ الصَّدیِقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوَّکَ یَوْماً مَا [– سفینه البحار، ج ۷، ص ۴۳۶] دوست خود را از رازهای شخصی خودآگاه مساز، مگر دربارهءاموری که اگر دشمنت از آنها آگاهی یافت، زیانی برای تونداشته باشد؛ زیرا چه بسا دوست انسان روزی دشمن گردد [و چون نقاط ضعف را می‌داند، با آن انسان را بکوبد]
به همان مقدار که راز داری شخصی در موفقیت انسان، نقش‌دارد، افشای رازهای شخصی نیز موجب ناکامی انسان در رسیدن‌به هدفها می‌شود و موجبات پشیمانی انسان را فراهم می‌سازد وغم و اندوه را با خود به‌ارمغان می‌آورد.
امیر مؤمنان علی علیه السلام می‌فرمود: سِرُّکَ سُرُورُکَ اِنْ کَتَمْتَهُ، وَ اِنْ اَذَعْتَهُ کَانَ ثَبُورَکَ [– شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۱۴۱] راز تو شادی توست، اگر آن را پنهان داری و اگر فاش‌کردی (سبب) ناله و جزع تو خواهد شد. همچنین می‌فرماید: » مَنْ اَفْشی‌َ سِرَّکَ ضَیَّعَ اَمْرَکَ [– شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۲۲۶] هر کس رازی از تو فاش کند، کار تو را تباه ساخته است.
۲ – رازداری اجتماعی:
منظور از رازداری اجتماعی، حفظ اسرار مردم در مسائل مربوطبه آنها و بیان نکردن نقطه ضعفهای آنان در این زمینه است. افشای اینگونه رازها جایز نیست، ولی چنانچه اسرار اجتماعی‌و سیاسی افراد ازقبیل اشاعه فحشا، تشکیل باندهای فساد و تباهی‌و این‌گونه کارهای خلاف باشد، نزد مسؤولان امر جهت اتخاذتصمیم و اقدامات لازم مانعی ندارد و چه‌بسا واجب و ضروری‌باشد.
درمسائل اطلاعاتی، امنیتی نیز افشای اسرار دیگران دراجتماع وبرای مردم جایز نیست، بلکه گاهی زیان‌آور است، ولی اگر این‌اسرار از اموری باشد که کتمان آن خطری را متوجه نظام می‌کند، لازم است نزد مراجع صلاحیتدار بازگو شود و سکوت درمقابل آن‌جایز نیست.
بنابراین، حفظ اسرار دیگران (جز در مواردی که افشاگری‌مهم‌تر و ضروری‌تر است) امری ضروری می‌باشد، بویژه از ناحیه‌کسانی که زودتر و بیشتر از دیگران رازها در اختیارشان قرارمی‌گیرد، مانند کسانی که در رابطه با امنیت داخلی یا خارجی کارمی‌کنند و یا کسانی که در قسمت جذب و گزینش نهادها، ادارات وسایر مراکز هستند و درباره نیروهایی که می‌خواهند به‌کار بگیرند، اطلاعاتی کسب می‌کنند.
۳ – رازداری تشکیلاتی – حکومتی:
بخشی از رازهای تشکیلاتی – حکومتی مربوط به رازهایی‌است که قبل از تشکیل حکومت و در حال انقلاب و مبارزه بادشمنان صورت می‌گیرد، مانند آنچه مورد ابتلای اصحاب امام ‌بود و نیز آنچه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت. بخش دیگر آن نیز مربوط به رازهایی است که بعد از تشکیل‌حکومت اسلامی مطرح است و حفظ آنها در بقای نظام مؤثر است؛ این بخش مورد ابتلای نیروهای اطلاعاتی و همه مردم است وبایستی در این زمینه هوشیاری و دقت کافی به خرج داده، از افشای‌مطالب سرّی نظام اسلامی و با خبر ساختن دشمنان از آن به‌شدّت‌اجتناب نمود.
حفظ این نوع رازها به مراتب مهم‌تر از سایر اسرار است.
از این‌رو، پیامدهای افشای آن نیز ناگوارتر و زیانبارتر از سایر رازهاست. رازداری حکومتی از دیدگاه اسلام یکی از اصول مهم اخلاق‌اطلاعاتی است که می‌توان به‌وسیله آن امکان بسیاری از زیانها ازناحیه دشمن را سلب و همواره ابتکار عمل را در دست داشت، ولی بی‌توجهی به آن، چه بسا اصل حکومت را زیر و رو کند. امام‌علی علیه السلام می‌فرماید: یُسْتَدَلُّ عَلی‌َ اِدْبَارِ الدُّوَلِ بِاَرْبَعٍ، تَضْییِعِ الْاُصُولِ…[– شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۴۵۰]
موارد مجاز در افشای راز:
افشای راز دیگران در پاره‌ای از موارد مجاز شمرده شده است‌که برخی از آنها را در زیر می‌خوانیم:
الف – دادخواهی:
فردی که از ناحیه دیگری مورد ستم قرار گرفته، برای‌دادخواهی ناگزیر است آن ظلم را به مراکز صلاحیتدار و یا مسؤول‌بالاتر گزارش دهد تا به موضوع رسیدگی و از تضییع حقش‌جلوگیری به عمل آید.
قرآن مجید درباره حق دادخواهی مظلوم از ظالم می‌فرماید: لاَ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاَّ مَنْ ظلم وَ کَانَ اللَّهُ سَمیِعاً عَلیِماً [نساء (۴)، آیه ۱۴۸] خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی‌دیگران) را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقع‌شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: لِصَاحِبِ الْحَقِّ مَقَالٌ [– محجه البیضا، ج ۵، ص ۲۷۰] برای صاحب حق، جای سخن گفتن است [و می‌تواند علیه‌متجاوز حرف بزند]
ب – استعانت بر نهی از منکر:
در مواردی که انسان از منکری مطلع شود و بداند که اگر اقدامی‌نکند، این گناه شیوع پیدا کرده، زیان ناشی از آن به عموم مردم ‌برمی‌گردد و خود نیز به تنهایی نتواند جلو آن را بگیرد و ناگزیرباشد از مردم کمک بخواهد، باید چنین کند و با استمداد از دیگران‌مجرم را از کردار زشتش بازدارد، گرچه مردم از راز او باخبر شوند.
ج – پیشگیری از خطر:
هر چند فاش کردن راز کسی ممکن است باعث ضرر و زیان‌وی شود، ولی در جایی که پای ضرر و خطر بیشتری در میان باشد، سکوت کردن جایز نیست و برای جلوگیری از خطر می‌توان‌افشاگری کرد و پرده از اسرار برخی برداشت؛ مثل جایی که ضرر وخطری متوجه دین یا نظام شود و لازمه پیشگیری آن خطر، فاش‌کردن رازهای فرد و یا افرادی باشد، چون حفظ نظام مهمتر است فاش کردن رازها مجاز می‌شود.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «اِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاَءَهَ مِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَالْقَوْلَ فِیهِمْ وَالوَقِیعَهَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الاِسْلاَمِ وَ یَحْذَرُهُمُ النَّاسُ وَ لاَیَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَهِ.» هرگاه پس از من شبهه افکنان و بدعتگذاران را دیدید، آشکارا از آنان، دوری جویید، زیاد از آنان بدگویی کنید وبه آنان بتازید و متّهمشان کنید تا از تبهکاری در اسلام‌منصرف شوند و مردم از آنان حذر کنند و بدعتهایشان رایاد نگیرند. [آنگاه] خداوند در ازای این کار به شما پاداش‌می‌دهد و مقامتان را در آخرت بالا می‌برد [– اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۵، چاپ بیروت]
د – در مقام استشاره:
فردی که برای خدمت در نهاد و یا ارگانی داوطلب شده است و در زمان گزینش وی از دیگری سؤالاتی درباره وی به‌عمل می‌آیدو او می‌داند که وجود این شخص در آن نهاد یا ارگان به زیان وضرر نظام می‌باشد، می‌تواند رازهای وی را – که مربوط به موضوع است فاش سازد؛ چنان‌که تحقیق و بررسی ارگانها و نهادهای‌انقلابی در این زمینه تا تحصیل اطمینان به صلاحیت شخص برای‌خدمت، اشکالی ندارد [– ر. ک: استفتاآت از محضر امام خمینی قدس سره، ج ۲، ص ۶۲۲ – ۶۲]
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می‌فرماید: اَتَرْغَبُونَ عَنْ ذِکْرِ الْفَاجِرِ حَتَّی لاَ یَعْرِفَهُ النَّاسُ، اُذْکُرْهُ بِمَا فِیهِ‌یَحْذَرْهُ النَّاسُ [– محجه البیضا، ج ۵، ص ۲۷۱] آیا از گفتن آنچه درباره فاجر می‌دانید، خودداری می‌کنیدتا مردم او را نشناسند؟ عیوب وی را برای مردم بازگو کنید تااز او کناره‌گیری کنند و برحذر باشند. چنین کاری در مورد افرادی که نامزد پستهای کلیدی مثل‌ریاست جمهوری، وزارت، نمایندگی و… می‌شوند، به حدضرورت می‌رسد و افشا نکردن نقاط ضعف آنان، خیانت به نظام وامت است. از این رو، لازم است مراتب امر به مسؤولان مربوطگزارش داده شود.
هـ – اثبات حدّ و تعزیر:
در مواردی که فاش کردن راز، حدّ و تعزیری را ثابت کند، رازداری لازم نیست، البته تعداد افرادی که برای اثبات حدّ یا تعزیر لازم است باید تکمیل شود؛ مثل شهادت چهار مرد عادل نسبت به‌زانی که می‌توانند عمل او را به قاضی بگویند.
و – در مقام تجاهر به فسق:
کسی که به‌طور علنی گناه می‌کند، حرمت خود را از بین می‌برد، دربین مردم احترامی نداشته و بدگویی از وی غیبت تلقی نمی‌شودو افشای رازهایش جایز است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ثَلاَثَهٌ لَیْسَ لَهُمْ حُرْمَهٌ: صَاحِبُ هَویً مُبْتَدِعٍ. وَالْاِمَامُ الْجَائِرُوَالْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِهِ [– وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۶۰۵] برای سه کس حرمتی درنگاه داشتن رازشان نیست: شخص بدعت گذار وهوی پرست، پیشوای ظالم و فاسقی که فسقش را آشکار می‌کند.
منبع: پایگاه اینترنتی عرفان و اخلاق

نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۹۰
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *