دیه

دسته: حکایات و داستان های پند آموز
بدون دیدگاه
دوشنبه - ۲۸ فروردین ۱۳۹۶


دیه

لطیفه حقوقی

دیه

 

محمدرضا محمدی جرقویهای

س: من شوهر دیوانه‌ای دارم که گفته هر روز یک‌بند انگشت از انگشتانم جدا کند و متأسفانه امروز اولین بندانگشتم را برید. خواستم شما وکالتم را بگیرید و به داد من برسید.

مشاور: من در خدمت شما هستم لطفاً 15 روز دیگر تشریف بیاورید تا قرارداد وکالت را امضا کنیم.

س: قربان 15 روز دیگر 15 بندانگشتان من جداشده. انگار متوجه مطلبی که گفتم نشدید.

مشاور: چرا شدم ولی اجازه بدهید تعداد بیش‌تری قطع کند تا دیه آن از یک‌پنجم دیه کامل تجاوز کند و رأی قطعی نباشد. از نظر حق‌الوکاله هم برای من مقرون‌به‌صرفه باشد.

بوق- بوق- بوق

 


نوشته شده توسط:صادق کاخکی - 11476 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: ۳۲
برچسب ها:
دیدگاه ها

تصویر امنیتی را وارد کنید *